لایو - 2024/08/06
8/6/2024در لایو مورخه 2024/08/06، به بررسی و تحلیل چارت ها و پاسخ به سوالات شما پرداختیم، با ما در این پست همراه باشید.

گپ خودمونی با چارت: تحلیل طلا، پوند، یورو و فوتوفن ترید بدون استرس!
خب رفقا، سلام! چطورید؟ امروز قراره یه گپ خودمونی داشته باشیم دور هم، یه نگاهی به بازار بندازیم و ببینیم چه خبره. البته اولش یه کم درگیر وصل کردن هدست و این داستانا بودیم، بلوتوث کامپیوتر و گوشی و آیپد رو همه رو غیرفعال کردم تا بالاخره این هدست لجباز وصل شد! لپتاپ رو هم آوردم که بتونیم با هم چارتها رو ببینیم. من معمولاً آنالیزهام رو روی مانیتور بزرگم انجام میدم، ولی خب الان مجبوریم با همین لپتاپ سر کنیم و تریدینگ ویو رو اینجا باز میکنم که شما هم بتونید ببینید. طبق معمول هم دقیقه نودی یادم افتاد که ای دل غافل، تریدینگ ویو رو روی این سیستم جدید ندارم! (میخنده) آره دیگه، مجبورید با من بسازید تا این چیزا رو ردیف کنم. خلاصه که با یه کم تاخیر و دانلود و نصب تریدینگ ویو، بالاخره آمادهایم که بزنیم به دل چارت. پس اگه آمادهاید، بریم که شروع کنیم!
یه نگاه به تریدینگ ویو و تنظیمات اولیه
خب، تریدینگ ویو که باز شد، اول یه لاگین بکنیم. بعدش هم یه نگاهی به تنظیمات رنگ و اینا بندازیم. خیلی از بچهها گفته بودن رنگها واضح نیست. راستش من خودم خیلی با سبز و قرمز حال نمیکنم، چون یه تاثیر روانی خاصی داره. مثلاً سبز یه حس خوبی میده، قرمز هم یه انرژی خشم و اینا داره که باعث میشه خیلیا موقع سل زدن دستشون بلرزه. ولی خب، برای اینکه شما راحتتر باشید، سعی میکنم رنگها رو جوری تنظیم کنم که واضحتر باشه. شاید یه ترکیب صورتی و آبی یا مشکی، ببینیم کدومش بهتره. فعلاً بذارید همین سبز و قرمز بمونه تا بعداً یه فکر اساسی براش بکنیم. مهم اینه که شما بتونید نواحی رو خوب تشخیص بدید.
سیگنال دیروزی پوند که از دست رفت!
قبل از اینکه بریم سراغ تحلیل امروز، بذارید یه چیزی رو روی چارت پوند نشونتون بدم. این سیگنال مال دیروز بود که تو گروه هم در موردش صحبت کردم. گفته بودم یه سیگنال خوب داشتم ولی چون لایو رو قطع کرده بودیم، نگرفتمش. دقیقاً همینجا بود. اگه گرفته بودیم، یه ریوارد تقریباً شش بهمون میداد. لایو که تموم شد و من سیستم رو باز کردم، دیدم هنوز تو همون ناحیه داره حرکت میکنه و تیپی (Take Profit) رو هم نداده. البته نقطه ورود اصلی یه کم پایینتر بود و از دستم در رفته بود، ولی اینجا هم میشد دوباره وارد شد. خلاصه که تیپی رو هم داد و نوش جون هرکی که گرفت. ما که از دستش دادیم! ولی عیب نداره، بازار همیشه پر از موقعیته.
بریم سراغ تحلیل امروز؛ اول از همه، طلا (XAUUSD)
خب، اول از همه بریم سراغ طلا ببینیم چه خبره. طلا قبل از اینکه لایو رو شروع کنیم، یه جای خیلی خوبی بود، یعنی واقعاً وسوسهانگیز بود برای ورود! یه محدوده خاصی بود که از دیروز هم تو ذهنمون بود که اگه برسه به اونجا، میتونیم یه حرکتی روش بزنیم. ولی خب، چون درگیر آمادهسازی لایو بودم، از دست رفت و نزدمش.
الان که داریم صحبت میکنیم، طلا یه کم وضعیتش ریسکیه. اگه بتونه خودشو به یه سطح خاصی برسونه، میشه به فکر بای (خرید) براش بود. یه ناحیهای هست که اگه قیمت بهش واکنش نشون بده، جذاب میشه. البته یه ناحیه دیگه هم هست که میتونه برای سل (فروش) مناسب باشه، مخصوصاً اگه قیمت یه حرکت رو به بالا داشته باشه و به اون سطح برسه. فعلاً چیزی که من میبینم اینه که اگه کسی روی طلا بای زده، باید به یه تارگت اولیهای فکر کنه. اگه به اون تارگت رسید، میتونه یه پنجاه شصت درصد از حجم معاملهاش رو ببنده تا تکلیف بازار مشخصتر بشه.
ناحیه تعادل، یه مفهوم کلیدی!
ببینید رفقا، توی تحلیل تکنیکال، یه مفهومی داریم به اسم "ناحیه تعادل". این ناحیه خیلی مهمه. اگه دقت کنید، قیمت وقتی به این ناحیه تعادل میرسه، یه جورایی گیر میکنه. انگار بازار داره تصمیم میگیره که آیا روند رو ادامه بده یا برگرده. این ناحیه تعادل رو چطوری پیدا میکنیم؟ معمولاً بر اساس اون لگ (موج) حرکتی قبلی بازار مشخص میشه. جاییه که انگار عرضه و تقاضا به یه توازنی رسیدن.
طلا هم همین الان دقیقاً روی یکی از همین نواحی تعادل گیر کرده. دیدید چطور خودشو رسوند بهش و حالا داره درجا میزنه؟ اینجور جاها همیشه میتونن یه تیپی (Take Profit) خیلی امن و خوب برای معاملاتتون باشن. یعنی اگه تو یه معامله سودده هستید و قیمت به ناحیه تعادل میرسه، میتونید یه بخش خوبی از سودتون رو از بازار خارج کنید.
یه نکته دیگه در مورد طلا اینه که به اعداد رُند خیلی حساسه. منظورم از اعداد رُند، مثلاً قیمتهایی مثل ۲۰۴۰، ۲۰۵۰، ۲۳۹۰ و اینجور چیزاست. بازار معمولاً نزدیک این اعداد واکنشهای هیجانی و احساسی از خودش نشون میده. پس همیشه حواستون به این اعداد باشه.
تحلیل پوند (GBPUSD) و یورو (EURUSD)
حالا بریم سراغ پوند. راستش رو بخواید، پوند الان یه جای خیلی خوبی برای ورود نیست. من بیشتر منتظرم که اگه قیمت یه حرکتی به سمت پایین داشته باشه و به یه سطح خاصی برسه، اون موقع به فکر بای براش باشم. الان نظری روی بای یا سل پوند ندارم. بعضی از بچهها شاید به سل فکر کنن، ولی من فعلاً باهاش موافق نیستم. اگه بخوام بای بزنم، باید قیمت یه اصلاح خوبی بکنه و به محدودههای پایینتری برسه. البته یه پندینگ اوردر (سفارش در حال انتظار) برای بای پوند تو یه قیمت خاص گذاشتم، با یه استاپلاس (حد ضرر) مشخص. اگه قیمت به اونجا برسه، معامله فعال میشه. تارگتش هم میتونه یه سطح مقاومتی بالاتر باشه.
در مورد یورو هم تقریباً همین نظرو دارم. یورو هم اگه یه اصلاحی به سمت پایین داشته باشه و به یه ناحیه حمایتی خوب برسه، میشه به بای فکر کرد. فعلاً برای سل یورو هم برنامهای ندارم. ببینید، همونطور که برای پوند گفتم، با اینکه شاید یه ناحیهای برای سل داشته باشیم، ولی من دنبال سلش نیستم. چرا؟ چون ناحیه تعادلش خیلی بالاتره و الان حکم حمایت رو داره.
چرا الان روی طلا بای نمیزنم؟ یه نگاه از دیدگاه ICT
خب، برگردیم سراغ طلا. بعضی از بچهها شاید بپرسن چرا با اینکه قیمت اومده پایین، هنوز برای بای اقدام نکردم. بذارید یه کم از دیدگاه آیسیتی (ICT - Inner Circle Trader) براتون توضیح بدم.
ببینید، ما اینجا یه ناحیهای داشتیم که بهش میگن "ایکوال های" (Equal Highs) یا همون سقفهای برابر. پشت این سقفهای برابر، معمولاً نقدینگی (Liquidity) زیادی جمع میشه. بازارسازها و موسسات بزرگ، خیلی وقتها میان و این نقدینگی رو هانت (شکار) میکنن. یعنی قیمت رو به اون سمت حرکت میدن، سفارشات استاپ کسایی که سل زدن رو فعال میکنن و بعد روند رو برمیگردونن.
الان اتفاقی که افتاده اینه که قیمت اومده و این نقدینگی بالای سقفهای برابر رو جمع کرده. روند کلی بازار هم در تایمهای پایینتر یه تمایل نزولی داره. درسته که در تایمهای بالاتر مثل ماهانه و هفتگی، دیدگاه کلی صعودیه، ولی در کوتاهمدت، فشار فروش رو داریم میبینیم.
حالا، بعد از اینکه این نقدینگی هانت شد، منطقاً باید قیمت از یه جایی حمایت بشه و برگرده. ولی من هنوز اون تاییدیه لازم برای ورود به بای رو ندیدم. یعنی هنوز اون "چنج آو کرکتر" (Change of Character) یا "شکست ساختار بازار" (Market Structure Shift) اتفاق نیفتاده که به من بگه تمایلات بازار به سمت بای چرخیده. اگر قرار بود بازار به سمت بای تغییر کنه، یه کف مهمی که داشتیم نباید شکسته میشد. وقتی اون کف شکسته شد، سناریوی بای من فعلاً از اعتبار افتاد.
آره، ممکنه این یه "فیک بریکاوت" (شکست جعلی) باشه و قیمت دوباره برگرده بالا. ولی من اینجور ورودها رو دوست ندارم، چون وین ریت (درصد موفقیت معاملات) پایینی دارن. من ترجیح میدم صبر کنم تا بازار یه سقف مهمی رو بزنه، بعد در اصلاح و استراحتش وارد بشم. ایرادی هم نداره اگه یه موقعیت از دست بره، قرار نیست که همه معاملات رو بگیریم.
قصه از دست دادن سیگنالها و اهمیت پایبندی به استراتژی
امروز هم مثل دیروز، یه سیگنال خوب طلا رو از دست دادیم. اگه اون ترید دیروز رو گرفته بودیم، یه سود خوب کرده بودیم، امروز هم این یکی، جمعاً یه درصد قابل توجهی میشد. ولی عیب نداره! بازار همیشه پر از موقعیته. هیچوقت افسوس نخورید. هیچوقت نگران نباشید که چون یه ترید رو از دست دادید، سریع بپرید توی یه ترید دیگه. این خیلی مهمه. صرفاً چون یه معامله از دستمون رفته، نباید وسط روند بپریم یا چون فکر میکنیم بازار قراره بره بالا، از همینجا بای بزنیم. اینا همه اشتباهه. موقعیتی که رفته دیگه رفته، حرص خوردن نداره.
تا دلتون بخواد تو این بازار فرصت پیش میاد. اصلاً نیاز نیست به خودتون فشار بیارید. ممکنه دو سه روز اصلاً نتونید معامله بکنید، هیچ ایرادی نداره. قرار نیست هر روز شما ترید داشته باشید. قراره یک ترید خیلی خوب رو در جای مناسب با حجم مناسب داشته باشید و سودشو بگیرید. گاهی اوقات این ترید خوب ممکنه یه روز، دو روز هم اتفاق نیفته. مثلاً هفته پیش که افاوامسی (FOMC) بود، من چهارشنبه ترید نکردم. پنجشنبه هم چون روز بعدش بود، ترید نکردم. به جاش جمعه یه سود خیلی خوب گرفتم که جبران اون دو روز رو هم کرد. پس الزام اینکه همیشه باید ترید بکنید رو برای خودتون نداشته باشید.
روانشناسی بازار: بازار چطور ما رو تربیت میکنه؟
یه چیزی رو یادتون باشه، بازار خیلی خوب بلده ما رو تربیت کنه! چطوری؟ وقتی یه اشتباهی میکنیم، مثلاً بدون برنامه وارد معامله میشیم یا حجم نامناسب میزنیم، بازار یه بار، دو بار، سه بار بهمون سود میده. این سوده مثل یه جایزه میمونه. این توهم رو در ما به وجود میاره که این کاری که داریم میکنیم درسته یا حداقل آسیب خیلی بدی بهمون نمیزنه. فکر میکنیم همیشه در نهایت به نتیجه میرسیم.
این دقیقاً مثل تربیت حیوانات خونگیه. هر وقت کاری که میخوای رو انجام میده، بهش جایزه میدی و اون عادت درش شکل میگیره. تو روابط انسانی هم همینه. اگه کسی بارها بهت بیاحترامی کنه و تو واکنشی نشون ندی و تازه به خواستههاش هم عمل کنی، اون به بیاحترامی کردن عادت میکنه، چون داره جایزه میگیره.
بازار هم همینطوره. اونقدر بهت با اشتباهاتت سود میده که فکر میکنی خبری نیست. اما یه جایی، وقتی که اصلاً انتظارشو نداری، چنان درسی بهت میده که یه من ماست چقدر کره داره! اونجاست که دیگه پشیمونی و غلط کردم و اینا فایده نداره.
من همیشه میگم، اولین باری که از اصول خودت خارج شدی، همون تاریخ رو یادداشت کن. همون روز، شروع کال مارجین شدن، لیمیت خوردن یا ضرر کردنته. حالا ممکنه این پروسه چند روز، یه هفته، یه ماه یا حتی سه ماه طول بکشه. اما ریشهاش همون اولین باریه که به اصول خودت پشت کردی. پس هیچوقت عجله نکنید. تهش اینه که یه روز معامله نمیکنی. اصل اول تو این بازار حفظ پوله، بعد ضرر نکردن یا ضررها رو کوچیک کردن، و در نهایت سود کردن. گاهی اوقات ضرر نکردن خودش یه نوع سوده!
پرسش و پاسخ: وین ریت، ریوارد و حسابهای پراپ
خب، حالا که فعلاً موقعیت خاصی تو بازار نیست، بذارید به چند تا از سوالای بچهها جواب بدم.
سوال: اگه وین ریتمون ۴۵ درصد باشه و ریوارد هر معاملمون ۲، میتونیم تو این بازار برنده باشیم؟
ببینید، در مورد وین ریت (درصد موفقیت) و ریوارد (نسبت سود به ضرر)، دو تا موضوع مطرحه. اول اینکه آیا میخواید روی حساب شخصی خودتون معامله کنید یا روی حساب پراپ (Prop Firm).
اگه روی حساب شخصی خودتون معامله میکنید، وین ریت ۴۵ درصد و ریوارد ۲ شاید سودهای خیلی بزرگ و جذابی بهتون نده، اما از اون طرف هم اذیتتون نمیکنه و آسیب زیادی به حسابتون وارد نمیکنه. نکته خیلی مهمش اینه که از نظر روانی بتونید باهاش کنار بیاید. وقتی میگیم وین ریت ۴۵ درصد، یعنی ممکنه از هر ده تا تریدتون، شش هفت تاش استاپ بخوره. آیا از نظر فکری و روانی با این موضوع اوکی هستید؟ ترتیب استاپ خوردن هم که مشخص نیست. ممکنه پشت سر هم چند تا استاپ بخورید. اگه میتونید این شرایط رو مدیریت کنید و ادامه بدید، برای حساب شخصی مشکلی نیست.
اما اگه میخواید روی حساب پراپ ترید بکنید، من این وین ریت و ریوارد رو پیشنهاد نمیکنم. چرا؟ چون توی پراپ، خیلی مهمه که وین ریت خوبی داشته باشید. تنها چیزی که میتونه شما رو توی پراپ سیف نگه داره، وین ریته. مهم نیست ریوارد ۱۰ میگیرید یا نه. مهم اینه که استاپهای پشت سر همی که میخورید، اون لیمیت (حد ضرر) کلی و روزانه شما رو فعال نکنه. اگه نتونه این کارو بکنه، شما حتی با ریوارد ۵۰۰ هم اول از بازار پرت میشید بیرون، بعد شاید بازار برگرده و به تارگتتون برسه که دیگه فایدهای نداره. پس ستاپهایی که وین ریت پایینی دارن، به درد پراپ نمیخورن.
برای پراپ، وین ریت ۷۰ درصد با ریوارد ۱ نسبتاً خوبه. میدونید چی مهمه توی پراپ؟ اینکه بدترین حالت استراتژیتون رو توی حداقل ۷۰۰-۸۰۰ تا بکتست (آزمایش روی دادههای گذشته) در بیارید. یعنی توی یک روز معاملاتی، در بدترین حالت، چند دفعه پشت سر هم استاپ میخورید؟
هیچوقت هم لیمیت روزانهتون رو همون ۵ درصد دراودان (افت سرمایه) پراپ در نظر نگیرید. همیشه مثلاً ۳ درصد تو ذهنتون باشه. چرا باید تا دقیقه ۹۰ و لب مرز برید؟
حالا، فرض کنید توی بکتستهاتون دیدید که در بدترین حالت، مثلاً پنج تا استاپ پشت سر هم میخورید. لیمیت روزانهای هم که برای خودتون در نظر گرفتید، مثلاً دو و نیم درصده. میاید این دو و نیم درصد رو تقسیم بر اون پنج تا استاپ میکنید، میشه نیم درصد. پس شما روی هر معاملهتون اجازه دارید نیم درصد ریسک کنید. ریواردمون رو هم که ستاپمون تعیین میکنه. ریسکمون رو هم اندازه استاپمون. نمیایم دلاری تنظیمش کنیم، نه. استاپ درست تکنیکالی رو در نظر میگیریم و حجممون رو جوری تنظیم میکنیم که اندازهاش بشه همون نیم درصدی که حساب کردیم.
کلاً برای پراپ، من ستاپهای با وین ریت زیر ۶۰ درصد رو پیشنهاد نمیدم. برای پاس کردن پراپ و نتیجه گرفتن، اگه بیاید ریواردتون رو کم کنید (مثلاً از ۲ به ۱) ولی در عوض وین ریتتون از ۴۵ به ۷۰ برسه، خیلی بهتره. چون توی پراپ، اون لیمیت روزانه دست و بالتون رو میبنده. وقتی هم که هی استاپ میخورید و سود نمیکنید، از نظر روانی خسته و کلافه میشید و این روی عملکردتون تاثیر میذاره.
نکته در مورد اندیکاتورها:
یه چیزی هم در مورد اندیکاتورها بگم. من مخالف هیچ چیزی نیستم. شما میتونید با اندیکاتورها هم موفق باشید. ولی باید شخصیت اون ستاپ معاملاتی رو بشناسید. اندیکاتورها ذاتاً توی بازار رنج (بدون روند) ضررده هستن و نیاز به یک روند حرکتی دارن تا مثبت باشن. اگه بازار بیفته تو رنج، هی استاپ میخورید. برای همین، اگه با اندیکاتور کار میکنید، باید ساعتهای ورود نقدینگی به بازار رو ترید کنید.
سه جزء یک معامله خوب و مطلوب
بچهها، این آخرین موضوعیه که امروز میگم و دیگه لایو رو جمع کنیم. یک معامله خوب، زیبا و مطلوب از سه جزء تشکیل میشه:
ورود درست و مناسب: این رو تکنیکال و فاندامنتال به شما میده. ستاپ معاملاتی که براش قوانین مشخصی دارید و بر اساسش جلو میرید، این ورود خوب رو بهتون میده. این ۳۰ درصد کاره.
حجم درست و از اون مهمتر، استاپ و تیپی درست:
حجم درست: بر اساس استاپی که ستاپتون بهتون میده و ریسکی که مدیریت سرمایهتون اجازه میده، حجم معامله رو تعیین میکنید.
استاپ درست: استاپ هر جایی نباید باشه. اگه استاپ میذارید و هی میخوره، ایراد از توئه که استاپتو جای اشتباه میذاری. یکی از عوامل حیاتی توی داشتن یه ترید خوب، داشتن استاپ درسته.
تیپی درست: داشتن تیپی درست و حساب شده هم خیلی مهمه. اگه تیپی رو جای اشتباهی بذارید، ممکنه بازار خیلی نزدیک بهش برسه، برگرده و استاپتون رو بزنه و بعد تازه بره همون تارگتی که میخواستید رو هم رد کنه! اون موقع خیلی حرص میخورید.
پس دونستن جای درست استاپ و تیپی، حتی شاید از نقطه ورود هم مهمتر باشه. چون اگه جای استاپ و تیپی درستتون رو بدونید، خود به خود نقطه ورودتون هم یه کم فیلتر میشه. مثلاً اگه میدونید استاپتون باید کجا باشه و قیمت فعلی خیلی ازش دوره، خب ورود نمیکنید.
زمان مطلوب: یک معامله خوب باید یک زمان مطلوب هم داشته باشه. اینو شاید قبلاً ازم شنیده باشید. یک معامله بین ۴ تا ۷ کندلِ اون تایم فریمی که دارید توش معامله میکنید، باید به ثمر بشینه. "به ثمر نشستن" یعنی چی؟ یعنی تاییدیه بده و در جهتتون حرکت کنه. یه واکنش خوبی رو حداقل ببینیم.
اگه تو تایم فریم یک دقیقه معامله میکنید، بین چهار تا هفت دقیقه، معاملهتون باید تکلیف خودشو مشخص کنه. یا بره سمت تیپی یا بره سمت استاپ. اگه تایم فریم معاملاتیتون ۳۰ دقیقهست، بین دو ساعت تا حدوداً چهار ساعت و نیم، باید نتیجه رو ببینید. اگه نبینید، یعنی این ترید یه ترید مطلوب نیست. در بهترین حالت قراره شما رو زجرکش کنه، هی گیر کنه و رنج بزنه، کلافهتون کنه و باعث بشه تصمیمات احساسی بگیرید. یا اینکه بعد از اون تایم، به احتمال خیلی بالا میاد و استاپتون رو میزنه. چون اگه قرار بود اون ناحیه واکنشی که مد نظرتون بود رو داشته باشه، باید زودتر میدیدیمش. پس همیشه به زمان هم توجه کنید. تریدی که بیش از اندازه طول بکشه، ترید مشکوکیه.
بازار مثل شیر وحشی و مدیریت سرمایه
اینو من همیشه اینجوری مثال میزنم: این بازار مثل یه شیر وحشیه که دهنش بازه. شما هر دفعه که میخوای معامله بکنی، انگار دستتو میکنی تو دهن شیر و یه تیکهای از غذایی که تو دهنش هست رو میکشی بیرون. حساب کن چقدر این کار ریسک داره. یکی از این دفعات ممکنه شیره عصبانی بشه و دهنشو ببنده؛ همونجایی که شما کال میشی یا لیمیت میزنی. پس هر چقدر تعداد این حرکات دستتون رو کمتر کنید و حسابشدهتر برید جلو که بخواید غذای بیشتری بردارید و نخواید هی تکرارش کنید، امنتره. تعداد معاملاتتون رو بهینه کنید تا فرصت گاز گرفتن به اون شیره ندید!
آره، مدیریت سرمایه دقیقاً میتونه همین کارو بکنه. میتونی از یه شیر زخمی وحشی، تبدیلش کنی به یه شیر آموزشدیده. اما خب، بازم اون شیر آموزشدیده میتونه یه وقتایی قاطی کنه اگه شما شرایط رو رعایت نکنی. اگه مدیریت سرمایه رو رعایت کنی، احتمال اینکه کال بشی یا لیمیت بزنی اصلاً وجود نداره. اما بعدش میره سراغ موضوع بعدی: ممکنه اون میزان سودی که باید رو نتونی کسب بکنی. اینجا دیگه یه ستاپ معاملاتی خوب و یه استراتژی خوب میتونه نقش پررنگی داشته باشه. صرفاً رعایت کردن مدیریت سرمایه کافی نیست، باید یه استراتژی مطلوب هم داشته باشی که بتونی سود کنی، وگرنه هی درجا میزنی.
جمعبندی و حرف آخر
خب رفقا، فکر کنم برای امروز کافی باشه. طلا و پوند و یورو هم که دارن بازی خودشونو میکنن. اگه ناحیه خاصی دیدم، حتماً تو گروه بهتون خبر میدم. یادتون باشه، بازار قرار نیست هیچجایی بره و شما قرار نیست از چیزی جا بمونید. موقعیت همیشه هست، مخصوصاً برای کسایی که تو تایم پایین کار میکنن. اگه اینو برای خودتون جا بندازید که اجباری برای ورود وجود نداره و به خودتون فشار نیارید، ۸۰-۹۰ درصد مشکلاتتون حل میشه، چون ورودهای بیخودی نمیکنید.
امیدوارم که یه روز خوبی داشته باشید. امروز هم باز اونطور که باید نرسیدیم به سیگنالها، ولی خب دیگه دستم اومده چیکار کنم و از فردا ایشالا بدون مشکل و زودتر شروع میکنیم که موقعیتها رو شکار کنیم.
روزتون خوش و پرسود!