لایو - 2024/08/07
8/7/2024در لایو مورخه 2024/08/07، به بررسی و تحلیل چارت ها و پاسخ به سوالات شما پرداختیم، با ما در این پست همراه باشید.

تحلیل بازار و روانشناسی ترید: چطور مثل یه حرفهای فکر و معامله کنیم؟
سلام به همه رفقای تریدر! چطورید؟ امروز میخوایم یه گپ خودمونی و در عین حال تخصصی داشته باشیم در مورد تحلیل بازار، مخصوصاً طلا و چندتا جفتارز، و از اون مهمتر، میخوایم عمیق شیم تو بحث روانشناسی معاملات. آخه همهمون میدونیم که تحلیل تکنیکال یه طرف داستانه، کنترل ذهن و احساسات یه طرف دیگه که اگه نباشه، بهترین تحلیلها هم به باد میره. پس اگه آمادهاید، بزن بریم!
اول از همه، یه فایل اکسل برای گزارش تریدها!
یه صحبتی شد که شاید بد نباشه یه فایل اکسل درست کنیم برای گزارش تریدایی که میگیریم. مثلاً دیروز یه تارگت خورد، خوبه که آخر سر یه گزارش داشته باشیم. این ایده خوبیه، ولی فعلاً ازش میگذریم که وقتمون گرفته نشه. بعداً میشه بهش فکر کرد.
بریم سراغ اصل مطلب: تحلیل چارت
خب، اول از همه بریم چارتها رو تحلیل کنیم. سعی میکنم روی مانیتور بزرگتر تحلیل کنم که شما هم همهچی رو واضح ببینید.
تحلیل دلار (ZFL یا DXY)
قبل از هر چیزی، یه نگاهی به شاخص دلار میندازیم که تکلیفمون با خیلی چیزا روشن بشه.
تحلیل طلا (XAUUSD): از تایم فریم بالا تا پایین
خب، بریم سراغ دوست عزیزمون، طلا. شکل و شمایل تحلیلهای من رو دیگه تقریباً میدونید.
تایم فریم هفتگی و روزانه: روند کلی چیه؟
یادتونه که قبلاً هم با هم بررسی کردیم. توی تایم فریمهای هفتگی و ماهانه، چون سقف قبلی شکسته شده و قیمت بالاش بسته شده، یه جورایی تأیید روند صعودی رو گرفتیم. استراحتی هم که قبلش داشتیم، تو جای بدی نبود. منتها، یه نکتهای هست. وقتی قیمت از یه محدوده خاصی (مثلاً ۲۳۵۲ تو مثال قبلی) استراحت کرد و اومد بالا، انتظار داشتیم که سقف قبلی رو بزنه و روند صعودی ادامه پیدا کنه.
وقتی این سقف زده نشد، با اینکه پایینی هم که تشکیل شده، کف قبلی رو رد نکرده، اما برگشتش به یه ناحیهای بوده که خیلی جای محکمی برای حمایت و ادامه حرکت رو به بالا نبوده. پس احتمالاً هنوز یه نقدینگی یا یه ناحیه مهم دیگهای پایینتر باقی مونده که بازار باید بهش برسه، اونجا رو لمس کنه و بعد برگرده.
طلا الان داره سعی میکنه یه نقدینگی رو پر کنه و بعد حرکت کنه. یکی از جاهایی که میتونه نقدینگی خوبی داشته باشه، این کفهای برابر (Equal Lows) هست که هنوز هانت نشدن. پس میتونه یه هانت نقدینگی اینجا اتفاق بیفته. تا وقتی که ناحیه ۲۴۵۰ رو نبینیم، نمیتونیم خیلی قاطع در مورد موج حرکتی بعدی حرف بزنیم. اگه بیاد پایینتر، مثلاً تا ناحیه ۲۳۱۱-۱۲، که دیگه عالیه و خیلی قشنگ میشه برای بررسیهای بعدی.
دیدگاه فعلی در تایم دیلی: اصلاح یا ادامه روند؟
توی تایم دیلی، با توجه به اینکه روند کلی میتونه صعودی باشه، اما در حال حاضر به نظر میاد تو فاز اصلاحی هستیم. چرا؟ چون اون حرکتی که از جای نسبتاً خوبی شروع شد، نتونست سقف رو بزنه و ریجکت شد و برگشت. این یعنی هنوز جاهایی نقدینگی باقی مونده که بازار باید بهشون سر بزنه.
پس، انتظار میره که بازار بیاد و از این نقدینگیهای پایینتر یه حرکت خوب رو شروع کنه. فعلاً دید کلی روی طلا توی تایم فریم بالا، بیشتر تمایل به نزول داره (برای تکمیل اصلاح). اینو برای چی میگم؟ چون اگه حتی توی تایم فریم یک دقیقه هم چندتا ناحیه خوب برای ورود پیدا کنم، چون میل کلی بازار به سمت نزوله (در کوتاه مدت)، سلهام رو روی نواحی نزدیکتر و بایهام رو روی نواحی دورتر و محکمتر میگیرم.
یعنی چی؟ فرض کنید من چندتا ناحیه سل و چندتا ناحیه بای دارم. چون میل بازار الان بیشتر به سمت سل هست، برای سل گرفتن، ناحیه اول یا نزدیکترین ناحیه رو انتخاب میکنم. اما اگه بخوام بای بزنم، تو ناحیه اول وارد نمیشم و سعی میکنم نواحی پایینتر رو برای بای انتخاب کنم. چرا؟ چون تمایلات بازار هنوز به سمت نزوله و میل به صعود قوی هنوز تأیید نشده. پس سلها میتونن زودتر و با حرکتهای بهتری به تارگت برسن. ممکنه قیمت اصلاً به نواحی بالای بای شما نرسه چون فشار فروش هنوز وجود داره.
این فشار فروش باعث میشه نواحی بای شما خیلی قوی عمل نکنن. ممکنه یه واکنش کوچولو بهشون نشون بده، اما چون میل بازار نزولیه، این نواحی بای نمیتونن خیلی قدرتمند باشن تا زمانی که یه دلیل محکم برای صعود پیدا بشه. اون دلیل میتونه هانت کردن اون نقدینگی پایین باشه، یا رسیدن به یه اوردر بلاک مهم، یا ورود به یه خط روند معتبر.
پس حواستون باشه، بایهاتون احتمالاً حرکتهای کوچیکتری خواهند داشت و زمان بیشتری طول میکشه تا به نتیجه برسن نسبت به سلها. اگه دقت کرده باشید، توی هفتههای اخیر، وقتی سل میگیرید، مثلاً توی دو سه تا کندل یه حرکت بزرگ (مثلاً ۱۰۰-۱۵۰ پیپ روی طلا) میبینید. اما وقتی همون مقدار میخواد در جهت بای حرکت کنه، ممکنه مثلاً یه بازه یک ساعته طول بکشه. یا حتی ۸-۹ ساعت و ۱۰۰ تا کندل طول بکشه تا همون روند بای طی بشه. برای همین، قدرت حرکتی و رسیدن به تیپی در بایها سختتر اتفاق میفته. نمیگم نمیشه ها! ولی اگه دنبال این هستید که زود از بازار خارج شید، تیپیهاتون رو توی بایها کوچیکتر بگیرید. یه کندل سل ممکنه یهو ۱۵-۲۰-۳۰ پیپ حرکت کنه، ولی یه کندل بای شاید ماکسیمم ۵-۶ پیپ یا نهایتاً ۱۰ پیپ حرکت کنه. پس اگه میخواین بای هم بگیرید، سعی کنید زودتر از بازار خارج شید.
تایم فریم چهار ساعته: رنج و انتظار
این نکاتی که دارم میگم، هیچ استراتژی تکنیکالی خاصی مثل پرایس اکشن، آیسیتی یا چیز دیگهای نیست. نمیخوام سبک خودم رو بهتون القا کنم. دارم پوینتهایی رو میگم که توی تریدتون باید بهش توجه کنید. حالا ممکنه از دید من الان بازار سل باشه، ولی شما بر اساس استراتژی خودتون بای باشید. اینو تو ذهنتون داشته باشید: وقتی روند مورد نظر شما بایه، پس طبیعتاً نواحی بای شما بهتر عمل میکنه و زودتر بهتون سود میده. اینا رو میگم که توی دیدگاه خودتون بگنجونید.
خب، بریم سراغ تایم فریم چهار ساعته. اینجا اتفاق خیلی خاصی نیفتاده. چهار ساعتهمون گیره. انتظار هم داشتم که توی این یکی دو ماه اخیر، شاید تا حدود ۱۰ روز قبل از جلسه بعدی فدرال رزرو (که نزدیک میشیم به بحث کاهش نرخ بهره و اینجور چیزا)، بازار یه جورایی رنج و درگیر بمونه. از هفتههای پیش این انتظار رنج بودن رو داشتم.
دلیلش اینه که توی گزارش قبلی افاوامسی، یه سری انتظارات مطرح شد و نتایج بعدی مثل آمار اشتغال و سیپیآی هم تقریباً در همون جهت بود. بازار فعلاً تا اینجا، این مسائل رو برای دلار پرایس کرده (یعنی تو قیمت لحاظ کرده). حالا منتظر اخبار بعدی تورم و اشتغال هستیم که بازار بخواد تصمیم جدیدی بگیره. مهمتر از اون، یه واکنش جدیتر رو احتمالاً حدود ۱۰ روز قبل از جلسه افاوامسی کمکم خواهیم دید. چون هجفاندها و بانکهای بزرگ (منظورم شرکتهای هجفاند وابسته به بانکه، نه خود بانک مرکزی انگلیس مثلاً!) از حدود دو هفته قبل از اخبار مهم، بر اساس تحلیلهاشون شروع میکنن به اصطلاح "پریپوزیشنینگ" (Pre-positioning). یعنی معاملاتشون رو در پلههای مختلف و زونهای متفاوت، دونهدونه باز و فعال میکنن. پس از اون موقع، کمکم میشه حرکتهای جهتدارتری رو تو بازار دید. تا اون زمان، چون داده خیلی ویژه و خاصی نداریم، طلا احتمالاً تو همین رنج خودش باقی میمونه. مگه اینکه یه اتفاق ژئوپلیتیکی مثل جنگ بیفته یا یه داده خیلی عجیب و غریب بیاد که فعلاً تو برنامه نیست.
از نظر فاندامنتالی، طلا فعلاً رنجه و اتفاق خاصی قرار نیست براش بیفته. برای همین، تحلیلی که قبلاً برای تایم فریم چهار ساعته داشتیم، هنوزم ولیده و تغییری نکرده. همون نواحی قبلی، هنوزم برای ترید قابل استفادهان. مثلاً همون نواحی ۱۴ و ۲۵ (در صورت رسیدن قیمت به اونجا) میتونن نواحی خیلی تمیز و خوبی برای ورود به معامله باشن.
تایم فریم یک ساعته: دنبال چی بگردیم؟
توی تایم فریم یک ساعته هم چیز خیلی خاصی نمیبینم. مگه اینکه بیاد مثلاً سمت ۲۳۶۰. این محدوده برای بای زدن بد نیست. یه خطی (۷۹) دیروز داشتیم که واکنشش رو داد و دیگه باهاش کاری نداریم. گفتم که من دنبال نواحی بکر و یکبار مصرفم و نواحی دستخورده رو دوست ندارم. محدوده ۶۰ میتونه یه واکنش نسبتاً خوبی بهمون بده، مخصوصاً با توجه به اینکه یه ترندلاینی هم توی تایم فریم پایینتر داریم. وقتی قیمت به ترندلاین میرسه، میتونه یه واکنش نشون بده، بعد بیاد بشکنتش، نقدینگی رو جمع کنه و حرکت کنه. همون نقدینگیای که منتظریم هانت و دستکاری بشه، همین ناحیه ترندلاین میتونه باشه. پس روی ناحیه ۶۰ میشه برای بای فکر کرد. اگه بخوام دقیقتر بگم، باید تایم فریمهای پایینتر رو ببینم که آیا میشه این ناحیه رو بهینهتر کرد و یه کم بالاتر گرفت یا نه. فعلاً ۶۰ رو داریم.
یکی از دوستان پرسید آیا به ۲۴۱۰ نمیره؟ والا اگه بخواد بره اونجا، من بیشتر به سلش فکر میکنم. ولی اینکه از اینجا بخوام بای بزنم برای ۲۴۱۰، نه. من پیشبینیهای اینجوری نمیکنم مگه اینکه تأییدیه داشته باشم. باید بیام تایم پایینتر ببینم آیا تأییدیه میده یا نه.
یه چیزی که الان ناخودآگاه چشمم داره میبینه، اینه که اینجا یه دابل تاپ داشتیم که کفش شکسته شده و قیمت داره حرکت میکنه. تیپی این دابل تاپ میتونه تو همین نواحی ۶۰-۷۰ باشه اگه بخواد عمل کنه. اما از یه دید دیگه، برای جواب اون سوال ۲۴۱۰، یه نقدینگی هم اون بالا ساخته شده. حالا دو حالت وجود داره: یا ممکنه اول بیان این نقدینگی پایین رو منیپولیت (دستکاری) کنن و بعد برن بالا، یا اینکه ممکنه بیان بالا، اونجا یه منیپولیشن پشت نقدینگی بالایی داشته باشیم و بعد از ناحیه ۲۵ برگردن بیان سمت ۶۰. من نمیدونم و کارم پیشبینی اینجوری نیست. من بر اساس تأییدیه یک دقیقه ترید میکنم، پس برام خیلی مهم نیست تو تایم بالا دقیقاً به چی فکر میخورده. اون ناحیهای هم که قبلاً مشخص کرده بودیم، عملاً استفاده شده و دیگه ارزش نداره.
تایم فریم ۳۰ دقیقه: ناحیه تعادل کجاست؟
اگه قیمت بیاد بالا، من پوزیشن احتمالی خریدم رو روی ۱۰ نمیبینم، بلکه بیشتر روی ۱۴ تا ۱۶ میبینم. یعنی اگه سقف ۰۶ رو زدیم، و بعد ۱۰ رو هم دیدیم، احتمالاً ۱۴ و ۱۶ رو هم میبینه. پس اگه قرار باشه ۱۰ رو ببینه، اون ۴۰-۵۰ پیپ اضافهتر رو هم در نظر بگیرید. اگه هم قرار نباشه ۱۰ رو ببینه که تکلیفمون مشخصه.
توی تایم فریم ۳۰ دقیقه، الان قیمت داره روی ناحیه تعادل ۳۰ دقیقه بازی میکنه. دقیقاً همینجایی که هست، ناحیه تعادل ۳۰ دقیقهمونه. اگه بخواد کاری بکنه، یه کم ریسکی میشه به بای در همین محدوده (مثلاً ۸۸) فکر کرد. باید ببینم تایم پایین اینجا ناحیه ورود میده یا نه. فعلاً اینو مارک میکنیم داشته باشیم.
تایم فریم ۱۵ دقیقه: الگوی مینیاتوری و تعادل
یه هد اند شولدرز (سر و شانه) مینیاتوری اینجا ایجاد شده: شونه چپ، سر، شونه راست. اگه بخواد این الگو عمل کنه، میتونه قیمت رو تا همون تارگت حدود ۱۴-۱۵ ببره، یعنی همون نواحی که من دنبال سلش هستم. منتها از اون هد اند شولدرزهای خیلی تمیز و خوشگل نیست.
توی ۱۵ دقیقه، اگه بخوایم ناحیه تعادلش رو نگاه کنیم، بالاتره. یعنی ممکنه قیمت بین این ناحیه تعادل ۱۵ دقیقه و اون ناحیه تعادل ۳۰ دقیقه گیر بکنه، حتی اگه از ۳۰ دقیقه پاشه بیاد بالا. میشه ریسکی روی ۹۰ هم به ورود فکر کرد. جای بدی نیست. باید تایم پایینتر رو ببینم چی میشه.
تایم فریم ۱ دقیقه: تأیید نهایی و پندینگ اوردر
یه دقیقه الان بیشتر تمایلات نزولی داره. مگه اینکه بیاد تا همون ۸۹-۹۰. به نظرم ۸۹-۹۰ جای خیلی خوبی میتونه باشه برای ورود. از هر طرف حسابش میکنی جای خوبیه.
تصمیم برای پندینگ اوردر روی طلا:
به نظرم میتونیم یه پندینگ اوردر مثل دیروز بذاریم. اگه بیاد و فعال بشه، جای بدی نیست.
ورود: حدود ۲۳۸۹
استاپ لاس: حدود ۲۳۸۷ یا ۲۳۸۷.۵
تیپی: اگه اینجا فعال شه، دیدگاهم اینه که تا حدود ۲۴۰۲ میتونه بره. گیر اولش هم میتونه روی ۹۷ باشه که ناحیه تعادل فعلیه.
این یعنی یه ریسک مشخص (مثلاً ۲۰۰ واحد فرضی) در برابر یه سود بالقوه بزرگتر (مثلاً ۱۶۰۰ واحد فرضی). ببینیم چی میشه. این از طلای عزیز، پندینگش رو گذاشتیم.
در حال حاضر که داریم صحبت میکنیم، طلا داره بازی میکنه. نواحی ورود فعلیش خیلی ریسکیه. همون ۸۹-۹۰ که پندینگ گذاشتیم جای خوبیه. از اون طرف هم اگه بیاد بالا، مثلاً تا ۰۲۲۰ میشه به سلش فکر کرد.
تحلیل یورو (EURUSD): یه فرصت از دست رفته و یه پتانسیل جدید
یورو فکر کنم سلش رو داد و از دستمون رفت. دنبال سلش بودم ولی دیگه فکر نکنم بهش برسیم. آره، سلش رفت. دیگه سل واضحی براش نمیبینم فعلاً.
حدودای ۰.۹۱۴۵ تا ۰.۹۱۵۰، آره مثلاً ۰.۹۱۴۶-۴۷، میشه به بای فکر کرد. بد نیست. یه سل خوب داشت که از دست دادیم. مثلاً میشد روی ۰.۹۳۶۴ با استاپ ۰.۹۳۸۱ یا ۰.۹۳۸۵ سل گرفت و تیپی یکش هم حدود ۰.۹۲۴۴ بود که داده. عیب نداره، این از دستمون در رفت.
اما اگه بیاد روی ۰.۹۱۴۷، اینجا برای بای به نظرم بد نیست.
ورود: حدود ۰.۹۱۵۰
استاپ لاس: حدود ۰.۹۱۲۵
تیپی: حداقل تا ۰.۹۲۶۵
پندینگ اینم میذاریم که اگه اومد، غصه نخوریم. این معامله یه کم ریسکیه، چون اگه بخوام ناحیه بکر و تمیزش رو برای ورود پیدا کنم، میتونه مثلاً روی ۰.۹۰۶۹ باشه. پس این ورودی که الان در نظر گرفتیم، یه مقدار ریسک داره و تصمیم با خودتونه.
تحلیل پوند (GBPUSD): داستان واگرایی با دلار و نواحی مهم
این هفته، مخصوصاً دوشنبه، یه اتفاقی برای پوند افتاد که اونایی که توجه کردن، احتمالاً دیدن. شاخص دلار میریخت، ولی پوند رنج بود. وقتی این اتفاق میفته (نه فقط برای پوند، برای هر چارتی)، اینو تو ذهنتون داشته باشید: وقتی شاخص اصلیتون (مثلاً دلار) داره میریزه، اما اون چارتی که دارید تحلیل میکنید (مثلاً GBPUSD که باید در این حالت صعودی باشه) اونجور که باید حرکت نمیکنه، یعنی یا رنج میزنه یا حتی یه کوچولو میریزه، این یعنی بنا به هر دلیلی، اون نماد جذابیت خرید برای معاملهگرها رو نداره.
تو این حالت، گشتن دنبال ناحیه بای، یکی از اشتباهترین کارهاست. چون الان که دلار داره میریزه بهت بای نمیده، وای به حال وقتی که دلار بخواد قدرت بگیره! اون موقع بیشتر از بقیه میریزه. اینا رو همیشه تو ذهنتون داشته باشید. کسایی که شاخص دلار رو هم کنار چارتشون بررسی میکنن، اگه دیدن واکنشی که انتظار دارن رو چارت اصلیشون نشون نمیده، یعنی یه جورایی واگرایی (Divergence) بین دو نماد وجود داره.
نمیگم مستقیماً از همونجا سل بزنید، نه. اما به جای اینکه دنبال نواحی بای باشید، نواحی برای سل زدن پیدا کنید. چون اون چارت فعلاً برای بای مناسب نیست. مثل حسی که من دیروز بهش داشتم و گفتم بای پوند رو خیلی دوست ندارم. درسته که رفت سقف قبلی روزانهشو زد، اما اون حرکتی که مدنظر من بود رو نشون نداد. من توقعم این بود که روی یه ناحیه بالاتر (مثلاً ۲۷۹۰۰) سل بزنم، که نرفت اونجا.
به همین خاطر، تمایلم به بای زدن روی پوند زیاد نیست. ترجیح میدم برم سراغ یورو یا طلا به جای پوند برای بای.
اما اگه کلاً بخوایم به بای پوند فکر کنیم، با توجه به اینکه الان تو ناحیه تعادل دیلی هم هستیم (دیروز برگشتش روی ناحیه تعادل دیلی بود و الانم داره رو همون ناحیه بازی میکنه)، اگه بیاد حدودای ۲۶۵۰۰، میشه به بای خوبش فکر کرد. قبل از اون، یه مقدار ریسکیتر، میشه به ۲۶۷۹۰ هم فکر کرد.
سل پوند رو بیشتر دوست دارم. یعنی اگه بیاد بالا، مثلاً روی ناحیه ۳۳۰، سلش خیلی جذابه. قبل از اون، سلها همه ریسکیان. چون اگه نگاه کنید، یه حجم زیادی نقدینگی این بالا تشکیل شده که هر کدوم از این طبقهها میتونن جذابیت داشته باشن برای هانت شدن. یعنی هر کدوم اینا رو ببینه، احتمال اینکه ردش کنه خیلی زیاده. همه اینا نقدینگیهای جالبی هستن.
برای همین، در حال حاضر به سلش فکر نمیکنم، مگه اینکه برگرده تا ۳۳۰. اگه بخوام همین الان یه فکری بکنم، ۳۲۰ اینا بد نیست.
پندینگ اوردر برای پوند (سل):
ورود: حدود ۲۷۳۲۰
استاپ لاس: حدود ۲۷۳۶۰
تیپی: حدود ۲۷۱۵۰
اینم یه ریسک مشخص برای یه سود بالقوه خوب. خب، این از تریدهای امروز. گذاشتیم ببینیم چی میشه.
پرسش و پاسخ و نکات روانشناسی معاملات
حالا بریم سراغ چندتا سوال و یه سری نکات خیلی مهم در مورد روانشناسی ترید.
سوال: چطور میشه وین ریت رو آورد بالا و چه تایم فریمی بیشتر وین ریت رو بالا میبره؟
ببینید، یه چیز ثابت برای وین ریت بالا وجود نداره. وین ریت شما رو استراتژی شما تعیین میکنه. یعنی باید استراتژیتون رو بهینه کنید، بک تست بگیرید، اینقدر تستش کنید تا به اون نتیجهای که میخواید برسید. من خودم شخصاً وین ریت بالام توی تایم فریم یک دقیقه است. یکی دیگه ممکنه بگه نه، وین ریت بالای من مثلاً توی تایم فریم حداقل ۱۵ دقیقه یا ۳۰ دقیقه اتفاق میفته. اینو باید با توجه به توان استراتژی و توان فردی خودتون بسنجید. نمیشه هیچ نسخه از پیش تعیین شدهای براش پیچید. چجوری به این نتیجه میرسید؟ با حداقل ۷۰۰-۸۰۰ تا بک تستی که میگیرید، بهینهترین حالت استراتژیتون رو پیدا میکنید و بر اساس اون میتونید وین ریت خودتون رو ببرید بالا.
گاهی اوقات هم بازی با زمانه. مثلاً اگه با اندیکاتور کار میکنید، باید توی زمانهای حجم نقدینگی بالا کار بکنید. مثلاً صبحها (به وقت محلی) حدود ۱۰:۳۰ تا ۱:۳۰، یا عصرها حدود ۳:۰۰-۳:۳0 تا ۷:۰۰. اینا میتونن زمانهای خوبی برای اندیکاتورها باشن. خارج از این زمانها، چون حجم نقدینگی کم میشه، بازار میره تو فاز رنج. و همهمون میدونیم که قاتل اندیکاتورها، بازار رنجه. تو این حالت، اندیکاتور شما هی باعث میشه استاپ بخورید.
سوال: در مورد صبر کردن برای رسیدن به ناحیه و کنترل احساسات (جوگیر شدن). چه سشنی برای ترید بهتره؟
من خودم شخصاً سشن محبوبم پیام سشن (PM Session - معمولاً اشاره به بعد از ظهر به وقت لندن یا نیویورک) هست. اما اینکه چه سشنی بیشتر به دردتون میخوره، همهاش برمیگرده به سبک استراتژی خودتون.
چرا؟ یه سری استراتژیها هستن که فقط توی بازار رنج جواب میدن. اونایی که تو سقف میفروشن و تو کف میخرن، باید تو بازار رنج ترید کنن. پس باید نمادهای رنج و سشن رنج رو انتخاب کنن. معمولاً سشن آسیا رنجتره و نمادهایی مثل یوروپوند، آزینیوزیلند (AUDNZD)، یا آزیکد (AUDCAD) رنجتر هستن. پس این افراد باید برن سراغ اینا.
یه سریها هم نه، مثل من، روندگیرن. پس باید دنبال نوسانات بزرگ توی بازار باشن. برای همینه که تمایلشون به ترید توی زمانهای تزریق نقدینگیه. پس طبیعتاً کراس شیکاگو (تداخل سشن لندن و نیویورک) میتونه یکی از بهترین زمانها باشه. طلا و شاخصها هم نمادهای خوبی برای این افراد هستن.
پس "خوب بودن" و "بد بودن" یه سشن، کاملاً به استراتژی و ستاپ معاملاتی خودتون بستگی داره. شاید منی که روندگیرم، اگه بهم بگن بیا آسیا ترید کن، به دردم نخوره. شمایی که معاملاتتون بر اساس رنجه، آسیا براتون بهترینه و از لندن متنفرید.
اما معمولاً، همون تایمهایی که برای اندیکاتورها گفتم (صبح و عصر با حجم بالا)، تایمهای مطلوبی هستن. چون اگه بازار به نواحی شما برسه و واکنش نشون بده، معمولاً اون واکنش رو ادامه میده. یعنی اگه قیمت رو برسونن به یه ناحیه نقدینگی، اوردر بلاک، دیسیژن پوینت، ناحیه کندلی، خط روند، یا حمایت/مقاومت، و بعد واکنش مثبت نشون بده و برگرده، توی این بازههای زمانی، معمولاً حرکت ادامه پیدا میکنه. پس روندهایی که تو این بازهها میگیرید، اگه به نواحی درست برسن، میتونن ادامهدار باشن و احتمال استاپ خوردن رو کم کنن. مخصوصاً برای کسایی که تایم فریم پایین کار میکنن.
در مورد جوگیر شدن و کنترل احساسات: راهکار چیه؟
اینا همه برمیگرده به کنترل فردی. دو حالت داره:
منتور بگیرید: یه منتور میتونه کنترلتون کنه، یوزر پسورد حسابتون رو داشته باشه و اگه خارج از قوانینتون عمل کردید، معاملاتتون رو ببنده.
خودتون رو محدود کنید (اگه منتور ندارید):
اجازه ندارید زیر تایم فریم ۳۰ دقیقه (با ارفاق ۱۵ دقیقه) ورود کنید. همه تایمهای پایینتر رو پاک کنید.
اجازه ندارید معاملات مستقیم (Market Order) داشته باشید. فقط و فقط پندینگ اوردر (Pending Order) مثل سل استاپ، بای استاپ، سل لیمیت، بای لیمیت. حق ورود مستقیم به بازار رو ندارید.
چرا؟ چون نمیتونید هیجاناتتون رو کنترل کنید و احساسات بهتون غلبه میکنه. وقتی میاید تایم پایین، حرکت کندلها میتونه اون هیجان رو در شما به وجود بیاره که یهو تصمیمات ناگهانی بگیرید و حتی قبل از اینکه قیمت به ناحیه مورد نظرتون برسه، ورود کنید.
و این خیالتون رو راحت کنم، بازار اغلب این کارو باهاتون میکنه!
فرض کنید ما پندینگ گذاشتیم روی ۸۹ برای طلا. قیمت میاد تا حدود ۹۲، یعنی ۳۰ پیپ بالاتر از ناحیه ما، واکنش نشون میده و برمیگرده میره بالا. اگه نتونیم خودمون رو کنترل کنیم، میگیم: "اِوا! دیدی؟ ۸۹ رو اشتباه درآورده بودم! ناحیه از دست رفت! قبل از ۸۹ واکنش داد و الان داره میره بالا! از ترید جا موندم!"
بعد چیکار میکنیم؟ میایم مثلاً همونجا روی ۹۲ بای میزنیم، به این دید که اون حرکتی که از ۸۹ انتظار داشتیم، الان از ۹۲ شکل گرفته. استاپمون رو هم (اگه حرفهای باشیم و استاپ بذاریم!) میاریم میذاریم پشت اون کف جدید. (اغلب کسایی که هیجانی ترید میکنن، استاپ نمیذارن یا استاپشون خیلی دوره). بعد دنبال همون تیپیای میگردیم که با ورود روی ۸۹ میخواستیم.
چه اتفاقی میفته؟ بازار حرکت میکنه، برمیگرده. خیلیا اینجا دوباره میانگینگیری میکنن و یه بار دیگه وارد میشن (مارتینگل). فرض کنیم ما این کارو نمیکنیم. بازار همچنان روی ناحیه ورود ما (۹۲) گیر میکنه. اینجاست که میگیم: "اَه! با من مشکل دارن! تا من وارد شدم بازار گیر کرد!"
یه حرکت میده رو به بالا، مثبت میشیم، خوشحال و خندون که "آخیش! چه خوب شد وارد شدم! الکی داشتم ناحیه رو از دست میدادم!" ولی اینجا که تیپی نمیگیریم! ما دنبال همون تیپی بزرگ ۸۹ میگردیم. حاضر نیستیم با یه سود کم ببندیم وقتی استاپمون بزرگه.
بعد باز برمیگرده. "نامردا! عجب آدمایی هستن! بازار گیر کرد! منتظر بودن من وارد شم گیر کنه!" دوباره میره بالا، نقطه ورودمون رو میبینه. دوباره برمیگرده. اونایی که دستشون شله، اینجا از ترسشون با همون سود کم میبندن. چرا؟ چون منفی دیده، گیر کرده، اذیتشون کرده.
اگه نبندن، میریم و میریم، برمیگرده، هنوز داره بازی میکنه. "نقطه ورود من تبدیل شد به حمایت و مقاومت! نه میشکنه بره بالا، نه میریزه!" همینجور هی میره بالا میاد پایین، و آخر سر هم اتفاقی که میفته اینه که بعد از مثلاً نیم ساعت (که برای یه اسکالپر عذابه!)، هنوز بریک ایون گیریم. این نیم ساعت هم هی میری مثبت خوب، میای منفی زیاد. رو اعصاب و روانت راه میره. مثبت ۴۰۰ واحد میبینی، منفی ۷۰۰ واحد. مثبت ۱۰۰۰ میبینی، منفی ۱۴۰۰. این چقدر رو اعصاب و روانت تأثیر میذاره!
معمولاً اینجاها وقتی برمیگرده، یا بریک ایون میبندن، یا حتی تو ضرر. مثلاً اگه قرار بود با یه حجم معقول روی یه حساب ۵۰۰ دلاری وارد بشیم، به جای ۴۰۰ دلار مثبت، شاید ۴۰ دلار مثبت میدیدیم. بعد میاومد پایین ۷۰ دلار منفی. میرفت بالا ۱۰۰ دلار مثبت، میاومد پایین ۱۳۰ دلار منفی. به محض اینکه از اون کفه یه ذره رد میکرد، چون ترسیدیم (چون منتظر ۸۹ بودیم و اینو اضافه و الکی وارد شدیم)، ممکنه حتی با ۲۰۰ دلار ضرر ببندیم. بعدش معامله برمیگرده و اگه نگهش میداشتیم، شاید ۳۰ دلار سود میشد.
اینجا حرص میخوریم، عصبی میشیم: "اَه! این نامردا فقط منتظر بودن من ببندم که بپره بالا! میمُردی زودتر میپریدی؟!" اینجا حرصی میشیم، باز دوباره روی این پرش بالا ورود میکنیم. و دوباره تو همون چرخه معیوب گیر میافتیم.
برای همینه که شما توی تایم معاملاتی پایین (اگه هنوز به خودکنترلی نرسیدید) نباید ورود بکنید. اینو باید به خودتون بقبولونید: یا یه ناحیه دارم، روش فعال میشه و معامله میکنم، یا ولش کن، مال من نبوده.
کل بازار که مال من نیست! آقا دیروز معامله کردیم، امروز نکردیم. چه ایرادی داره؟ فردا شاید موقعیت پیدا کنیم. شاید اصلاً نکنیم، پسفردا پیدا میکنیم. اینو باید برای خودتون جا بندازید. ما تریدر شدیم که در زمان کم، سود مطلوب به دست بیاریم. تریدر شدیم که مثل کارمندا هر روز هفته ۱۰-۱۲ ساعت کار نکنیم. اگه قراره هر روز ۱۳-۱۴ ساعت بشینی پای چارت (اگه از زمان تمرین و یادگیری گذشتهها!)، اشتباه میکنی. برو یه جا کارمند شو، حقوقت بیشتره، استرست کمتره.
اگه هر روز باید بیای بشینی پای سیستم و هر روز باید معامله بکنی، تریدر شدن مال تو نیست. تو دنبال اینی که صبح تا شب بیل بزنی تا پولی که درمیاری برات جذابیت داشته باشه. تو نمیتونی یه شغل لاکچری مثل ترید داشته باشی. ما تریدر میشیم که زمان کارمون دست خودمون باشه. امروز حال نمیکنم ترید کنم؟ عیبی نداره، فردا معامله میکنم. اصلاً حال نمیکنم این هفته ترید کنم؟ عیبی نداره، هفته دیگه.
وقتی اینقدر به خودم، به ستاپم و به معاملاتم اعتماد دارم، برام مهم نیست حتی اگه یه روز هم معامله نکنم. دیشب درست نخوابیدم؟ امروز معامله نمیکنم. چون میدونم ذهنم نمیتونه درست عمل کنه. ضرر نکردن خیلی بهتر از نتونستن سود کسب کردنه. پس جلوی ضررمو بگیرم، خودش انگار سوده. با این ذهنی که دیشب نخوابیده و آشفتهست، اگه بیام پای سیستم، ممکنه معاملات اشتباه بکنم و ضرر کنم. خب اگه اون روز ترید نمیکردم، همین ضررو جلو بودم.
معمولاً وقتی شرایط روانیت استیبل نیست، ۲۰۰ دلار ضرر که میشه، تازه حجمتو دو برابر میکنی که اون ضرره رو کاور کنی و سود روزتم بگیری. یعنی اینقدر به هم میریزی که اون ضرره هی خرابتر میشه و میبینی روزتو به جای ۲۰۰ دلار ضرر، با ۶۰۰ دلار ضرر میبندی. ولی خب، اگه اون روز ترید نمیکردی، همون ۲۰۰ دلار جلو بودی. همون خودش میشد سودت.
پس به این موضوع حتماً فکر کنید: من قرار نیست هر روز معامله کنم.
وقتی اینو برای خودت جا بندازی، اون وقت هر جایی وارد نمیشی. یه جاهایی هست بازار بهت ورود نمیده، نقطه ورودت رو فعال نمیکنه. اگه اینو برای خودت جا نندازی، به زور خودتو مجبور میکنی یه جاهایی وارد شی. چرا؟ چون مثلاً ساعت ۸ شبه و تو هنوز هیچ معاملهای نکردی. پس هر جایی میخوای یه جوری ورود کنی که شده ۵ دلار دربیاری و امروز یه کاری کرده باشی.
اینو برای خودتون جا بندازین: ما تریدر شدیم که در زمان کم، پول خوب دربیاریم. پس در نتیجه، ممکنه من هر روز هفته معامله نکنم. ایرادی نداره. ممکنه اصلاً من یک هفته رو کلاً ترید نکنم. چرا؟ چون وقتی اون هفته معامله نمیکنی، یعنی ستاپت بهت تأییدیه نمیده. وقتی ستاپت تأییدیه نمیده، یعنی اگه وارد شی، احتمال ضررت بیشتره. یا اگه از شانس بدت اول چندتا ضرر بکنی، ممکنه اون سودهای بالقوه هم تحتالشعاع قرار بگیره.
راه حل برای اونایی که خودکنترلی ندارن:
تایم فریم زیر ۱۵ دقیقه پاک! تا حداقل شش ماه حق نداری بیای زیر ۱۵ دقیقه.
چک لیست داشته باش! تمام قوانینت رو به صورت چک لیست بنویس. چون تو ذهنت وقتی هیجانی میشی، نمیتونی همه اینا رو کنترل کنی. باید یه چک لیست داشته باشی و دونه دونه دستی تیک بزنی. بله، ریسکم درسته. بله، اندازه استاپم درسته. بله، حداقل ریوارد دو رو دارم. بله، ساعت معاملاتیم درسته. و...
چرا تایم فریم بالا؟ چون اون چک لیست رو نمیتونی تو یه دقیقه پر کنی! تا تو پر کنی، قیمت شدو میزنه و رو اعصابت راه میره و تو همونجاها اشتباه ورود میکنی.
کسایی که نمیتونن هیجاناتشون رو کنترل کنن، تا حداقل پنج شش ماه نباید زیر تایم فریم ۱۵ دقیقه بیان و باید چک لیست برای خودشون داشته باشن. از رول بوکی که دارن، قوانین معاملاتشون رو باید کامل بنویسن: دنبال چه چیزهایی هستن؟ چه تأییدیههایی نیازه؟ چه زمانی اجازه ترید دارن؟ چه سشنهایی؟ آیا تایم خبر هست یا نه؟ چه میزان استاپ؟ چه میزان تیپی؟ چه ریواری؟
اینا باید همه به صورت یه چک لیست باشه. اگه به این نتیجه رسیدی که مثلاً طلا نماد تو نیست و از هر ۵۰ بار، ۱۰ بارش باعث ضرر بزرگت میشه، پس تو طلا نباید ترید کنی. بعد یهو ممکنه من دارم راجع به طلا صحبت میکنم، قلقلکت بده و وسوسه شی طلا رو باز کنی و معامله کنی. همون ممکنه اون باری باشه که قراره پوستتو بکنه!
پس یا باید منتور بگیرید، یا اگه توان مالیشو ندارید یا نمیتونید یوزر پسوردتون رو بدید، هیچ راهی ندارید جز اینکه تایم فریم معاملاتی بالا رو انتخاب کنید. حداقل تا پنج شش ماه بگذره. ببین، ذهنت بدعادت شده. مثل یه بچه بیادب که بد بار اومده. ذهنی که اوایل ترید قانون نداشته، کیلویی وارد بازار میشده، با یه کندل اینگالف هیجانی میشده، این ذهن بدعادت رو به این راحتیها نمیشه درستش کرد.
برای همینه که همیشه میگم قبل از تکنیکال، یکی دو ماه فقط مدیریت سرمایه، ریسک و خودکنترلی رو باید کار کرد. یاد بگیری چه جوری معامله نکنی. معامله کردن که یه کلیکه. معامله نکردنه که سخته. وقتی به خودکنترلی میرسی که یاد بگیری یه جاهایی نباید معامله کنی. اون یه جاهایی که معامله نمیکنی، از ۱۰ بار ۸ بارش میره تیپی میده ها! فکر نکن همیشه که وارد نمیشی، میاد استاپ میزنه و خوشحال میشی. نه! از اون ۱۰ دفعه، ۸ بارش میره تیپیت هم میده. اینکه این افسوس رو تو خودت بکشی که "آخ! وارد نشدم، رفت چه تیپی قشنگی داد!" و اون بار نهمی که قراره استاپ بزنه ورود نکنی، مهمه.
بازار چطور دون میپاشه؟
اتفاقاً بازار اینجوریه. دون میپاشه. قشنگ!بار اول: خارج از استراتژیت میری جلو، دستت میلرزه. اگه همیشه ۲۰ دلار ریسک میکنی، این بار ۳ دلار ریسک میکنی. میره تیپیتو میده ۶ دلار. میگی: "آخ! اگه ۲۰ دلار ریسک کرده بودم، الان کلی سود کرده بودم!"
بار دوم: هنوز میترسی. دوباره همون ۳ دلاره رو ریسک میکنی. باز میره ۶ دلار میده. "ای بابا! کلی سود از دستم پرید!"
بار سوم: الان دیگه طمع قلقلکت داده. این دفعه به جای ۳ دلار، مثلاً ۱۰ دلار ریسک میکنی. میره ۲۰ دلار هم بهت میده. "خب، بهتر شد، ولی هنوز اون سودی که میخواستم نیست."
حالا اعتماد به نفس کاذب گرفتی! "بابا من همینجوری نگاه میکنم، معامله باز میکنم تیپی میده! من خود وارن بافتم!"
بار چهارم: این دفعه همون ۲۰ دلار عادیتو ریسک میکنی. میره تیپی ۴۰ دلاریت هم میده. خارج از چارچوب، جایی که باید صفر دلار سود میکردی، حدود ۷۰ دلار سود کردی!
ورود بعدی: حالا دیگه ۲۰ دلار ریسک نمیکنی. میای اون ۷۰ دلار سودی که کردی رو ریسک میکنی. ۷۰ دلاره استاپ میخوره (اگه تازه بهش پایبند باشی و دستکاریش نکنی!).
روانت به هم میریزه! طبق استراتژیت باید صفر دلار سود میبودی، الانم صفری. ولی اون ۷۰ دلاری که داشتی و دیگه نداری، رو اعصابته! حالا دیگه رو فاز انتقامی. باید اون ۷۰ دلاره رو پس بگیری.
حجمهای نامعقول: حالا با حجمهای بزرگتر وارد میشی. اگه دونپاشی ادامه داشته باشه، یه استاپ ۳۰ دلاری میذاری، میره ۶۰ دلار تیپی میده. دوباره وسوسه و طمع. "از پنج تا معامله یه دونه استاپ میشه دیگه!"
دوباره ۶۰ دلار میذاری وسط. بعدی دوباره استاپ میخوره.
این پروسه اینقدر تکرار میشه (و ممکنه چند ساعت طول بکشه)، که خسته و کلافه میشی. هی سود میکنی، هی پس میدی. ذهنت آشفته شده. یاد گرفتی از چارچوب قوانینت خارج شی. همونجا امضا کن، حسابت قراره از بین بره. اون روز نشد فرداش، فرداش نشد پسفرداش.
اگه خوششانس باشی، اولین بار اشتباهت میشه آخرین بارت و بازار کالت میکنه. اما تو ۹۹% مواقع، این اتفاق نمیفته. قشنگ خِرکِشِت میکنه. اعتماد به نفستو میبره بالا، با اعصابت بازی میکنه. گاهی ممکنه این پروسه سود کردن حتی یکی دو ماه هم ادامه پیدا کنه. حساب ۱۰۰ دلاری رو میکنی هفت هشت هزار دلار، بعد تو یه روز همشو کال میکنی. اون وقت ببین چقدر روانت آسیب میبینه. یه پروسه یک ساله نیاز داری تا اونو درستش کنی.
ما همهمون چون بدون رعایت سایکولوژی و مدیریت ریسک شروع کردیم، ذهنمون بیادب شده. اون بیادب رو خیلی سخت باید تربیت کنی. برای همینه که میگم یه بازه شش ماهه نباید تایم پایین بیای. باید خوراکیهاشو ازش بگیری، آیپدشو ازش بگیری. باید تنبیهش کنی.
اگه اومدی تایم یه دقیقه خارج از قوانینت معامله کردی، بعد تیپی یا استاپ گرفتی، اون لحظه میگی "غلط کردم، دیگه از این کارا نمیکنم." نیم ساعت بعد دوباره تو همون پروسه غلطی. چرا؟ چون به اون ذهن بیادبه گفتی "عیب نداره بابا." و تو این لوپ گیر میکنی.
این لوپ برای بعضیا میشه یکی دو سال. بعضیا اصلاً خارج نمیشن. هی وام میگیرن، شارژ میکنن، کال میکنن. برداشت هم نمیزنن که حجم بیشتری وارد شن و چالههای قبلی رو پر کنن. یه عدهای که تغییر میکنن، یکی دو سال زمان میبره تا بپذیرن دارن اشتباه میکنن. مگر اینکه از اول درست تربیت شده باشی.
هیچ راهی نداره:
بپذیر.
معاملاتت رو کم کن.
تایم فریمت رو ببر بالا.
فقط با پندینگ اوردر معامله کن (معامله مستقیم ممنوع). اون وانکلیک تریدینگ رو بردارید.
پای سیستم نشین. چارتو تحلیل کن، پندینگ بذار، خاموش کن برو.
متاتریدر رو از رو گوشی پاک کن. تریدینگ ویو رو هم همینطور (اگه رو گوشی که همیشه همراهته نصبه).
تا اون اعتیاده کنده شه و ذهنت درست تربیت شه. بعد از شش هفت ماه میتونی برگردی تایم پایین. چون الان دیگه بچهه تربیت شده. الان دیگه وقتی بازار شروع به بالا رفتن میکنه، نمیپری تو بازار، چون ناحیهای که میخوای نیومده.
تنها راهش همینه.
نحوه استفاده از ابزار Fixed Range Volume Profile (فیکس رنج والیوم پروفایل)
خب، یه ابزاری هم هست به اسم فیکس رنج والیوم پروفایل که میتونه کمککننده باشه. چجوری ازش استفاده کنیم؟
اندازه استاپ و تیپی بر اساس لِگی که میگیرید: یعنی اگه یه لِگ کوچولو تو تایم یه دقیقه میگیرید، توقع نداشته باشید تیپیتون اندازه تیپی تایم چهار ساعته باشه. استاپتون معمولاً پشت سقف یا کف لِگی که میکشید باشه و تیپی هم ریوارد ۲ تا حداکثر ۴.
این به تنهایی سیگنال ورود نمیده: کاری که میکنه اینه که نقطه ورودتون رو بهینه میکنه. مثلاً اگه هدف داری روی یه عددی وارد شی، این میاد میگه ناحیه مهم نقدینگی یه کم بالاتر یا پایینتره. اونجا وارد شو.
اعتبار لِگ مهمه: لِگی که از تایم فریم بالاتر (مثلاً ۵ دقیقه) میگیرید، نقطهای که بهتون میده معتبرتر از لِگ تایم یه دقیقهست.
بهتون ناحیه ورود میده، نه خط دقیق: این خط قرمز (POC یا Point of Control) رو به شکل یه ناحیه در نظر بگیرید، یه کم بالاتر و پایینترش. برای دقت بیشتر، از مستطیل هیستوگرامی یکی بالاتر تا یکی پایینتر از اون ناحیه پرتراکم رو به عنوان زون ورود در نظر بگیرید.
جمعبندی و حرف آخر
خب رفقا، امیدوارم این گپ و گفت براتون مفید بوده باشه. پندینگهامون رو هم که گذاشتیم، ببینیم بازار چه میکنه. اگه اتفاقی افتاد حتماً خبر میدم. یادتون نره، موفقیت تو این بازار فقط تحلیل تکنیکال نیست، بخش خیلی بزرگیش برمیگرده به انضباط شخصی، مدیریت ریسک و از همه مهمتر، کنترل روان و احساسات. اگه بتونید اینا رو در کنار یه استراتژی خوب داشته باشید، اونوقته که میتونید به صورت مستمر تو این بازار سود کنید.
اگه سوالی، نظری، تجربهای دارید حتماً تو کامنتها به اشتراک بذارید. شاید تجربه شما گره از کار یکی دیگه باز کنه.
خسته نباشید و پرسود باشید! انشاءالله اگه فرصت بشه، تو تحلیلهای بعدی میبینمتون.