لایو - 2025/04/11
4/15/2025در لایو مورخه 2025/04/11، به بررسی و تحلیل چارت ها و پاسخ به سوالات شما پرداختیم، با ما در این پست همراه باشید.

از طلا تا شاخص دلار، همراه با استراتژیها و نکات کلیدی معاملهگری
سلام به همه فعالان و علاقهمندان بازارهای مالی! چطورین؟ گاهی اوقات پلتفرمهای آنلاین مثل یوتیوب برای اشتراکگذاری تحلیلها و مطالب آموزشی با ما سر ناسازگاری دارند و مشکلاتی مثل عدم اشتراکگذاری صفحه یا صدا پیش میاد. اما مهم اینه که بتونیم محتوای مفید رو به دست شما برسونیم، حتی اگه لازم بشه از پلتفرم دیگهای مثل گوگل میت استفاده کنیم. البته خوبی این پلتفرمها اینه که امکان تقلب و بالا بردن مصنوعی ویو وجود نداره! در هر صورت، مطالب ضبط شده و در یوتیوب هم قرار خواهد گرفت تا همه بتونن استفاده کنن.
خب، بریم سراغ اصل مطلب و تحلیل بازار. اول از همه نگاهی به طلا بندازیم. چارتی که میبینید، همون چارتیه که از تحلیلهای قبلی با هم داشتیم و هنوز تغییری نکرده.
تحلیل بلندمدت و کوتاهمدت طلا (XAUUSD)
بله! ببینید چه زیبا! تیپرایس (T-Price) هم قبلاً مشخص شده بود. وقتی قیمت بالای اون بسته شد، مشخص بود که روند صعودی ادامه داره. اصلاً از همونجا هم میشد وارد معامله خرید (Buy) شد. تارگت زون شماره یک، اولین ناحیهای بود که میتونستیم انتظار واکنش ازش داشته باشیم.
در تایم فریم بالا، هم میشد از یک نقطه تا نقطه دیگر سل (Sell) گرفت و هم از نقطه دیگری تا نقطه بعدی، بای (Buy) گرفت. اینکه تا کجا میشد این حرکات رو گرفت، مینیمم اولیه دقیقاً تا همینجایی بود که الان قیمت در اون قرار داره. یعنی ما الان در تارگت زون اولیه هستیم.
اگر از همینجاها ریزش شروع بشه، تیپرایس ما در نقطه مشخصی قرار داره. با پاک کردن خطوط قبلی، حرکت بعدی رو میتونیم با تارگت زون بعدی در نظر بگیریم که باز هم تیپرایسش در ناحیه جدیدی قرار میگیره. اگه بخوایم بر اساس تایم بالا پیش بریم، یک ناحیه داریم که اگه قصد سل زدن داشته باشیم، الان میتونیم بهش فکر کنیم، با استاپلاسی (Stop Loss) که پشت یک سطح مشخص قرار میگیره. حد سود (Take Profit یا TP) هم بستگی به این داره که قیمت از کجا برگرده. باید اون سقف (High) براتون ایجاد بشه تا بتونید تارگت سل رو مشخص کنید. فعلاً این موضوع مشخص نیست.
این از دیدگاه بلندمدت طلا. اگه یکم کوتاهتر هم بهش نگاه کنیم، دیدگاه همچنان همونه. اینجاها میتونه ناحیه سیو سود (Save Profit) باشه. ولی خب بچهها ببینید، تارگت زون در تایم بالاست. یعنی همین ناحیه خودش میتونه یک بازه قیمتی قابل توجه، مثلاً چند ده دلاری یا چند صد پیپی باشه. این یعنی اونایی که اسکلپر (Scalper) هستن و معاملات خیلی کوتاه مدت انجام میدن، نمیتونن با این دید شروع کنن اینجا سل بزنن و چند دلار پایینتر ببندن، و دوباره همین کار رو تکرار کنن. چون ممکنه یه جایی اینجا سل بزنن و بعد قیمت، مثلاً سیصد پیپ برخلافشون حرکت کنه. اون موقع شما چند تا تیپی کوچک گرفتید، ولی یهو یه استاپ بزرگ مثلاً چند صد دلاری میخورید. این رو حواستون باشه. این تحلیل به درد اسکلپرها نمیخوره، اما میتونه یه دید کلی بهتون بده.
اگر از اینجا برگشتیم و حداقل، حداقل در اولین حرکتمون، قیمت زیر یک سطح مشخص و دیگه خیلی بهتر و مطمئنتر و عالیتر، زیر یک سطح پایینتر بسته بشه (دارم تاکید میکنم ها!)، یعنی کندل یک ساعته زیر این دو تا خط مشخص شده ببنده، اون موقع میتونید دید نزولی میانمدت داشته باشید و چارت تا زمانی که بره و تارگتش رو بده، نزولی خواهد بود.
در غیر این صورت، چون اینجا تارگت زون یک هست و ما میدونیم که حالا درسته تو تایم بالا هستیم، اما طلا همیشه اکثراً تمایلش به اینه که بره تا تارگت زون دو، احتمال داره که اینجا یه اصلاح خیلی کوچولو بده تا نواحی مشخصی و بعد از اونجا بره برای ناحیه بعدی و بعد بخواد ریزش اصلیشو مثلاً از اونجا شروع کنه و برگرده به سمت اعداد بالاتر مثل حوالی ۳۰۰۰.
مثل اتفاقی که قبلاً افتاده بود. روی تارگت زون یکش یه مقدار گیر کرد، ولی رفت تا تارگت زون دو و بعد یک واکنش قیمتی بزرگ، مثلاً چند هزار پیپی رو داد. پس اگر اینجا این اتفاق افتاد، دنبال پیدا کردن تارگت این حرکت باشید. چون احتمال اینکه طلا همیشه، و کلاً کامودیتیها و شاخصها، تمایلشون به اینه که برن برای تارگت زون دو. اونایی که با سبک تحلیلی ما آشناترن بهتر میدونن. اونایی که نمیدونن، همیشه تارگت زونهایی که ارائه میشه، تارگت زونهای دو رو برای طلا و شاخصها در نظر بگیرید، چون تمایلشون به اینه که برن سراغ دومی. توی جفت ارزها حالا میشه مثلاً اولی رو هم مبنا قرار داد ولی توی طلا و شاخصها همیشه تمایلش اینه که تا اونجا رو بره.
میخوام چی بگم؟ میخوام بگم حواستون باشه که اگر هم دید سل گرفتید، نیاید از اینجا مثلاً تا قیمتهای خیلی پایین دنبالش باشید، نه. اینجا میتونه یه استراحت خیلی کوچولوی جزئی بکنه و بعد حرکت خودشو شروع کنه بره تا تارگت زون دو. این عملاً ورود خیلی قوی برای ما محسوب نمیشه. این ورود، یک ورود ریسکی برامون محسوب میشه بر اساس تارگتهای طلا.
بررسی امکان ورود در تایم فریمهای پایینتر برای طلا
حالا اونایی که ورود داشتن مثلاً از نواحی پایینتر وارد شدن که چه بهتر. نمیدونم تایم پایین میشد ورود گرفت یا نه. بذار ببینم. اگه میخواستید معاملهای انجام بدید، مثلاً در تایم فریم ۱۵ دقیقه، بچههایی که ۱۵ دقیقه و پایینتر کار میکردن، میتونستن یک حرکت مشخص رو از طلا بگیرن. ولی بچههایی که ۱۵ دقیقه به بالا کار میکردن، نه، نمیشد. چون فرصتی بهشون نداده بود.
حالا برای اینکه یه ذره هم مرور بشه براتون، اگر یک سقف آخر رو در نظر بگیریم، یه چاک (ChoCH - Change of Character) اینجا برای ما شکل گرفته. این چاکی که اینجا شکل گرفته، میایم ناحیه ورود رو بر اساسش پیدا میکنیم. ناحیه ورودمون هم اگر بخوایم به سیستم خاصی بریم جلو، میشه اسپانسر کندل (Sponsor Candle) ما در اون ناحیه. دقیقاً از اونجا هم واکنش داشته. اگر هم نه، میخواستین اوردر بلاک (Order Block) و اینا بگیرید، بازم اون اوردر بلاک لگ (Leg) اول رو میتونستید در نظر داشته باشید.
باید بررسی کرد که آیا اینبالانسی (Imbalance) چیزی در اون نواحی وجود داشته که پر نشده باشه. اگر همه چیز همونجا تمیز شده بوده، یعنی اگر قرار بوده ریزشی اتفاق بیفته، تا نواحی پایینتری ادامه پیدا میکرده. اونجا آخرین جایی بود که میتونست بالانس بشه. (یک وقفه کوتاه به دلیل تماس تلفنی پیش آمد).
خب، داشتم میگفتم. آره. اینجا رو میتونستید رو تایم ۱۵ دقیقه و اینا بگیرید. ولی دیگه پایینتر از اون که دیگه میشد اسکلپ و هیچ اسکلپری عمراً یه حرکت اینقدی، مثلاً چند هزار پیپی رو نمیگیره. الکی نیایم خودمون رو گول نزنیم دوستان. پایینتر از اون میشه اسکلپر، طبیعتاً میتونستید خیلی ورودها توش پیدا بکنید. و هیچ اسکلپری در دنیا یک حرکت ۲۰۰۰ پیپی رو امکان نداره بتونه بگیره. بنابراین، تو تایم فریم ۱۵ دقیقه، یعنی شما اگر چهار ساعته، دیلی، چهار ساعته، یک ساعته تحلیل میکردید و میخواستید در ۱۵ دقیقه ورود بگیرید، اونجا میشد ورودتون. حالا یا با اون اوردر بلاک ۱۵ دقیقه یا اسپانسر کندل که دوتاشون تقریباً یه جا میافتادن.
استاپتون به صورت ریسکی میتونست پشت یک سطح مشخص باشه. چون به هر حال چاک اون ناحیه رو گرفته بودید دیگه. اگه قرار بود اون بشکنه، پس عملاً دیگه سیگنالتون هم اعتبار نداشت. میتونستید استاپ رو پشت اون ناحیه بگیرید. اما برای بچههایی که میخواستن سیفتر و امنتر عمل بکنن، چون اونجا محدوده تارگت زون اون مرحله، در واقع اون سلهای بالا بود، میتونستید استاپتون رو بذارید پشت اون کیپرایس (Key Price). که در واقع دیگه میشه استاپ نهایی که اونجا وجود داشت. و دیگه تیپی هم که مشخص بود. تیپی یکتون در یک ناحیه میافتاد و یه ریوارد (Reward) سه بهتون میداد. سیف! و تیپی اصلی و درست رو اگر میخواستید بگیرید، باید یک ناحیه بالاتر رو در نظر میگرفتید. تقریباً یه ریوارد چهار رو بهتون میداد. مگه اینکه طبق اصول خاصی پیش میرفتید که بیشتر میگرفتید.
پس این اون تریدی بود که از اون پایین میتونستید بگیرید. این بالا هم همونجور که اون پایینو توضیح دادم، ما یه دونه چاک رو نیاز داریم. حداقل یه چاک در یک ناحیه یا یک چاک در ناحیهای دیگر. یکی از این دو تا حداقل چاکش اتفاق بیفته. و تاکید میکنم دوباره، توی ۱۵ دقیقه باید زیرش بسته بشه. ببین مثلاً اینجا نگاه کنید، اون کفی که اونجا داشتیم رو میبینید؟ نتونستن زیرش ببندن. این نبستن زیرش یعنی چی؟ یعنی اینکه تمایل ندارن بریزن و میبینید برگشته بالا. برای همین کف جدیدمون الان شده یک ناحیه دیگر. ما منتظریم که زیر اون بسته بشه و بریم برای بعدی.این از طلا.
بررسی استراتژی "سه اندیکاتور" به درخواست مخاطب
یکی از مخاطبین سوالی در مورد "استراتژی سه اندیکاتور" مطرح کردند و اینکه آیا شرایط بای در حال محقق شدن است. خب، این استراتژی ترکیبی از چند اندیکاتور بود. تا جایی که یادمه تایم فریم یک دقیقه بودیم و اندیکاتورهای ترند پاور (Trend Power)، تیاسآی (TSI) و آرتی (RT) مال فونیکس (Phoenix) رو داشتیم. (البته لازم به ذکره که چک کردن اندیکاتورهای مختلف بخشی از روند تحقیق و توسعه است و نباید صرفاً با دیدن لیستی از اندیکاتورها، زمان زیادی رو برای بررسی تک تک اونها بدون دانش قبلی صرف کرد.)
خب، با ترکیب این اندیکاتورها، طبق اصول تعریف شده، سیگنال بای صادر شده. اگر وقتی قیمت به یک ناحیه مشخص میرسه، اندیکاتور ترند پاور همچنان سبز باشه، میتونید به بای فکر بکنید. بله، برخورد به اون ناحیه، در صورتی که ترند پاور کامل سبز باشه (حتی یه دونه خونهاش هم نباید خالی باشه)، میشه معامله خرید رو انجام داد.
البته باید توجه داشت که اندیکاتورها روی چارت نباید برای مدت طولانی باقی بمونن و صرفاً ابزاری برای تایید هستند. در مورد استاپلاس برای این استراتژی، یکی از مخاطبین پرسیدند که آیا پشت خط زرد (جایی که تقاطع رخ داده) قرار میگیرد؟ بله، استاپ میتونه پشت یک سطح قیمتی مشخص (مثلاً ۲۵ یا زیر ۲۴ برای اطمینان بیشتر) باشه. چون اگه قیمت دقیقاً زیر اون سطح در تایم یک دقیقه ببنده، از نظر من دیگه سیگنال سل صادر شده و باید برای حرکت سل آماده بود.
یک سوال دیگر هم مطرح شد که چرا در حالی که اندیکاتور سیگنال بای میدهد، تحلیل کلی ما به سمت سل است؟ چون بر اساس تحلیل ما، در جایی هستیم که سل میبینیم، اما اندیکاتور بای میده. هم اون بای میتونه درست باشه هم سل ما. یعنی میتونه بره تیپی کوچکی به این بایزنها بده (مثلاً تا یک سطح مشخص) و بعد برگرده. ولی شما نباید تا زمانی که قیمت زیر یک خط مشخص نبسته، سل ببینید. این کار خطای شما رو بالا میبره و سل شما ریسکی میشه. حداقل، حداقلش اینه که قیمت دقیقاً زیر یک سطح دیگر (مثلاً ۲۳) ببنده. اگه زیر سطح اولیه (مثلاً ۲۹) در یک دقیقه ببنده، میشه ریسکی و میتونید تو برگشتش به سل فکر بکنید. اما اگه دقیقاً زیر سطح دوم (مثلاً ۲۳) ببنده، دیگه عالیه و میتونید دنبال ناحیه ورود باشید و باهاش برید. ولی تا زیر این دو تا نبسته، نمیتونید به سل فکر بکنید.
با حرکتی که قیمت انجام داد، به نظر میرسه اون اندیکاتور ترند پاور فول سبز نبوده و احتمالاً اجازه ورود وجود نداشته. بله، دو خانه بالایی خالی بود و عملاً نمیشد ورود کرد. یعنی حتی اگر که بره تیپی هم بده، سیگنال از دست رفته محسوب میشه چون تایید نداشته. برای ورود، پر بودن کامل اون بارها مهمه که همرنگ با جهت مورد نظر شما باشن.
در مورد قیمتهای مناسب برای بای روی طلا، محدودهای بین ۳۱۹۵ تا مثلاً ۲۰۱-۲۰۲ میتونه مورد توجه باشه.
نکات مهم در مورد سطوح کلیدی و رفتار قیمت
یک سوال دیگر در مورد احتمال بازگشت قیمت روی سطوح ۲۰۰۰ یا حتی ۲۰۸۰ مطرح شد. عدد ۳۲۰۰ چون یک عدد رند هست، اگر بخوان یک حرکت خوبی رو شکل بدن، روی خود ۳۲۰۰ واکنش نشون نمیدن. خیلی از کسایی که بالاتر وارد شدن (مثلاً حدود ۳۲۱۰-۳۲۲۰)، استاپهاشون پشت ۳۲۰۰ هست. پس جذابیت زیادی داره برای اینکه بیان ۳۲۰۰ رو بزنن. ولی اگر که مثلاً ۲۰۱ از دست بره، میشه گفت این اینبالانس (ناحیهای بین ۲۰۲ تا ۱۹۷) مورد توجه قرار میگیره. اگه به این اینبالانس واکنش داشته باشیم با استاپ پشت اون ناحیه، میتونه خیلی خوب باشه و میشه تا مثلاً ۱۰۰ یا حتی ۵۰-۵۵ باهاش رفت، اگه یکم بلندمدتتر بخوایم نگهش داریم.
مفهوم کیپرایس (Key Price)
در مورد کیپرایس سوال شد. منفی ۳ و منفی ۴.۸ روی فیبوناچیهایی که میانداختیم (آیسیتی پروجکشنها - ICT Projections)، تارگت زونها هستن که کیپرایس یعنی استاپتون میتونه باشه. اگه اونجا استاپ بخورید، اون دیگه سیفترین استاپه و اگه بخوره، میره تا لول بعدی. پس هرچی زودتر از معامله خارج بشین خیلی بهتره.
گاهی اوقات حرکات ناگهانی و شدیدی که رخ میده، از دست در میره و متاسفانه نمیشه گرفت.
تحلیل طلای ایران و مفهوم حباب
قبلاً در مورد طلای ایران صحبت شده بود که اشباع شده و توصیه به عدم خرید شده بود. احتمالاً در اون بازه زمانی اشباع بود و هنوز هم حباب داره و برای همینه که دارن تخلیهاش میکنن. دلار از یک سطح قیمتی بالا به محدودهای پایینتر اومده و نوسان میکنه. ولی اگه نگاه کنید سکه از یک قیمت بالا تا قیمتهای پایینتری هم اومده. دارن حبابش رو خالی میکنن. اینها رو باید خودتون تند تند محاسبه بکنید که ببینید آیا حباب تخلیه شده یا نه و چه اتفاقی افتاده. دلار اونچنان تو ایران نیومده پایین و طلای جهانی هم اونچسان ریزش نداشته، ولی طلای ایران از یک قیمت بالا به قیمتهای پایینتری هم رسیده. اینا همه میشه تخلیه حباب دیگه؛ که دلار شما نمیریزه ولی طلاتون میریزه. وقتی محاسبه میکنید دقیقاً باید به این موضوع نگاه بکنید که کدوم یکی حباب داره کدوم نداره. مثلاً وقتی میبینید طلا حباب داره، دلار بخرید. تو همون بازه زمانی که طلا حباب داشت، دلار در یک قیمت مشخصی بود و میشد اونجا دلار رو خرید و رشد خوبی هم میتونست داشته باشه. این به معنی نیست که سرمایهگذاری نکنید، به این معنیه که سرمایه بهتر رو پیدا بکنید.
تحلیل یک معامله روی فرانک ین (CHFJPY)
میخواستم فرانک رو نشونتون بدم که چی دیدم که تریدش رو زدم. چون ازش میترسیدم، تیپی رو خیلی پایین گذاشتم، در حالی که میتونست خیلی بیشتر بره. من در یک ناحیه مشخصی خارج شدم، دقیقاً روی یک سقف قیمتی. ولی ترسیدم. آدم چرا دروغ بگه؟
روی فرانک چی دیدم؟ بچهها، اونایی که منو میشناسن، من اکثر حرکاتم و تریدهایی که میکنم بر اساس تارگت زونها و لگهای ماژوریه که پیدا میکنم. برای همین، حرکات رو بر اون اساس شکل میدم. مثلاً ما یه حرکت در یک ناحیه داشتیم که روی تارگتش برگشته و بعد یه حرکت دیگه در ناحیهای دیگر داشتیم که اینم روی تارگتش برگشته. رو چارتهایی که باهاشون خیلی کار نمیکنم و روشون شناخت ندارم، لگ به لگ میرم جلو، چون خیلی رفتارشون رو نمیشناسم. مثلاً طلا اعدادش رو میشناسم ولی همه چارتها که این حالت رو برام ندارن. اینم از تارگتش برگشته بود.
اینجا قیمت گیر کرده بود و این اون تریدی بود که من گرفتم. من این لگ رو تایم پایین گرفته بودم که اینجا یه استراحتش میشد، باز دوباره اینجا یه استراحتش میشد و تو این ناحیه گیر کرده بود. فقط بر چه اساسی این ترید رو گرفتم؟ بر اساس اینکه این ناحیه گیر، یه حرکت مانیپولیشن (Manipulation) رو انجام داده بود. ورودم هم در یک ناحیه مشخص در تایم فریم ۱۵ دقیقه بود. (با بررسی بیشتر مشخص شد که ورود در حوالی تاریخ دهم یا یازدهم ماه و در تایم فریم پایینتر بوده است).
من گذاشتم اینا همه حرکتهای تارگتیشون رو انجام دادن. این دوست گرامیمون هم اینجا ناحیه تارگتش بود. اگه لگ کلی رو بخوام بگیرم، برگشتش خورده بود. اومدم تو تایم سه دقیقه. توقع داشتم بیاد به یک ناحیه مشخص. وقتی نیومد و اون حرکت یه مانیپولیشن دیگه انجام داد، دیگه اومدم ناحیه اوردر بلاک اونجا رو گرفتم. البته باید بگم که یک "تقلب فاندی" هم داشتم. یعنی بر اساس فاندامنتال، فرانک رو قویتر میدونستم که برمیگرده، چون حرکت بیشتری کرده بود. چون تقلب فاندی داشتم و دنبال بای بودم، میدونستم که احتمالاً این سل نمیاد کامل تارگتاش رو بده. واسه همین تو اون ناحیه، (با کمی تردید در به خاطر آوردن دقیق ناحیه) فکر کنم یک ناحیه مشخصی رو کشیده بودم که چند دلاری اونجا میافتاد.
یادم نمیاد دقیقاً کجا رو کشیده بودم. (با بررسی مجدد چارت) بله، درسته همین بود. و بعد چون تارگت زونم در یک ناحیه مشخصی میافتاد، اومدم نزدیکترین ناحیه بهش رو پیدا کردم که اون اوردر بلاک بود. استاپم پشت اون ناحیه بود. البته موقع ورود معتقد بودم که نباید هیچکدوم از اون سطوح زده بشن، ولی چون یک اینبالانس هم داشتم، احتمالش وجود داشت که روش برگرده، مخصوصاً اینکه تو یک ساعته، کل اون قسمت یک اینبالانس بزرگ بود که ما بهش میگیم بی او بی (BOB - Break of Block). توقع داشتیم که روی بی او بی واکنش داشته باشیم. اومدم توی پنج دقیقه کوچیکترش کردم و استاپم هم گذاشتم پشت اینبالانسی که اونجا بود، چون میدونستم اگه اونو بزنه میاد تا ناحیه پایینی، پس فایدهای نداشت. و بعد تیپیام هم گذاشته بودم یک به دو، چون فرانک کلاً همیشه یک به دوئه واسه من.
اهمیت زمان در معاملات
در مورد زمانها قبلاً هم صحبت شده. یه ترید خوب، همونجوری که همیشه گفته شده، سه قسمت داره:
تحلیل خوب: تحلیل درست چارت. هیچ سبک و شیوه خاصی رو نمیگم که الزاماً حتماً مثلاً باید آیسیتی کار باشید یا پرایس اکشن کار باشید تا خوب باشید. نه، هر کسی هر سیستمی که براش جواب میده.
حجم درست: که از مدیریت سرمایهتون میاد. ریسکتون باید ثابت باشه. کسایی که با حجم ثابت معامله میکنن، روی کاغذ میتونن مثبت باشن اما در حساب ریلشون نتیجه نمیگیرن. به خاطر اینکه حجم ثابت ممکنه مثلاً شما روی یک چارت بتونید با حجم مشخصی ورود کنید و روی یه چارت دیگه باید با حجم کمتری ورود بکنید. وقتی حجم هر دو رو یکسان میزنی، اونی که باید حجم کمتری داشته باشه، ضرر بیشتری بهت میزنه و اونی که میتونست حجم بیشتری داشته باشه، سود کمتری بهت میده. بنابراین میای رو کاغذ نگاه میکنی میگی خب یه استاپ خوردم یه تیپی، طبیعتاً یه ریوارد مثلاً دو بهم داده یه استاپ منفی یک، پس من باید مثبت یک درصد تو سود باشم. نگاه میکنی میبینی مثلاً نیم درصد منفی هستی. چرا؟ به خاطر اینکه شما از اون طرف ریسکی که روی اون ضرره داشتی بیشتر از اون چیزی بوده که باید میبوده و به جاش سودی که روی این مثبته داشتی کمتر از این چیزیه که باید میبوده. برای همین نتیجهای که میخوای رو نگرفتی.
زمان درست: زمان دو بخش میشه: زمان ورود درست و زمان معامله در جریان.
زمان ورود درست: اینو استراتژیت تعیین میکنه. یکی میبینی مثلاً بیشتر با نواحی رنج (Range) کار میکنه، خب اون باید تو تایم آسیا کار کنه. یکی میبینی بیشتر دنبال هانتها (Hunt) و مانیپولیشنهاست، میاد قبل از کیل زونها (Kill Zone) کار میکنه یا ابتدای مثلاً نیم ساعت ابتدای کیل زونها. یکی میبینی مثلاً حرکتهای روندی رو میگیره، این باید مثلاً نیم ساعت بعد از شروع کیل زونها حرکات رو دنبال کنه و توی کیل زونها ترید بکنه. اینا بستگی به این داره که استراتژیت به چه شکلیه و ستاپت (Setup) توی چه شکلی میره جلو. مثلاً من یکی از ستاپهایی که اخیراً روش کار میکنم، دوشنبهها عصر و جمعهها صبح ترید نمیده، سیگنال نداره. ولی مابقی زمانهای روزهای دیگه اوکیه. خب اینو باید بدونی. یعنی دوشنبه توی تایم لندن باید ترید میکنی، جمعه از نیویورک به بعد تازه تریدت شروع میشه. این برمیگرده به استراتژی خودت و زمان تریدت که کدوم یکی از این حالتها برای ستاپت مناسبتره. اونم چجوری میتونی تعیینش بکنی؟ با بکتستهایی (Backtest) که میگیری. شروع کنی استاپهات رو تحلیل بکنی، مشترکات بین استاپهات رو در بیاری. مثلاً نگاه کنی ببینی همیشه سهشنبهها از ۵۰ تا تریدی که داری، مثلاً ۳۰ تاش استاپ میخوره. یا آدمی هستی که ریوارد یک به یک میگیری، خب پس طبیعتاً بیای یه سهشنبه رو از تریدت حذف بکنی میتونه توی عملکردت خیلی تاثیر زیادی داشته باشه.
یادتون باشه تا یه جایی ما میتونیم ستاپمون رو بهینه کنیم که وینریت (Win Rate) معاملاتمون رو ببریم بالا. از یه جایی به بعد دیگه به اون ستاپ نمیشه فشار وارد کرد. یعنی شما وسواس بیشتر که به خرج بدی باعث میشه که مثلاً آخر یه ماه، هر روز شش هفت ساعت وقت گذاشتی، تهش مثلاً پنج درصد گیرت اومده و ارزش نداره. پس تا یه جایی شما میتونی سعی کنی وینریت رو بهبود ببخشی. از یه جایی به بعد باید چیکار کنی؟ باید سعی کنی تا جای ممکن ضررهات رو کم کنی. به جای اینکه بیای ریواردت رو افزایش بدی (چون گاهی سیستم تکنیکال شما ماکسیمم ریوارد مشخصی رو میده و بیشتر از اون جواب نمیده)، میای رو این تمرکز میکنی که استاپهات رو کنترل بکنی. چه جوری؟ با تحلیلشون و پیدا کردن مشترکات. مثلاً شما سه تا چارت داری: طلا، یورو، پوند. میای نگاه میکنی میبینی بخش عمده ضررهایی که کردی مثلاً رو چارت طلا بوده. عزیزم من، طلا رو دوست داری، بذار کنار. سودش رو نگیر، استاپش هم نخور. یا میای بررسی میکنی میبینی معمولاً ستاپت همیشه جواب خوبی میده ولی روزایی که اخبار مهم داری، مثلاً اگر نیم ساعت قبل یا بعد از خبر، ستاپت بهت تاییدیه بده، معمولاً استاپ میخوره. پس میای میگی آقا من نیم ساعت، یک ساعت قبل و بعد خبر ترید نمیکنم. یا مثلاً دوشنبهها عصر یا جمعهها صبح، ستاپ تو بیشترین میزان استاپ رو داری. میای اون روز رو حذف میکنی. درسته یه سری از تیپیهات هم میره، ولی تعداد بیشتری از ضررهات میرن. بدون اینکه به ریواردت دست بزنی، بدون اینکه تغییری تو تحلیلت به وجود بیاری، داری میای با یه فیلتر زمانی، استاپت رو کم میکنی.زمان معامله در جریان (مدت زمان یک ترید): نمیگم صددرصد مواقع، ولی بالای هشتاد نود درصد مواقع، یک ترید خوب و مطلوب که میخواد تیپی رو بدون اذیت و آزار بهت بده، بین سه تا هفت کندل باید واکنش بهت نشون بده. سه تا هفت کندل اون تایم فریمی که تو توش قرار داری و داری سیگنالت رو میگیری. نه اینکه مثلاً تو ورودهات روی یه دقیقهست بعد میای هفت تا کندل چهار ساعته بهش وقت میدی. روی اون تایم فریمی که سیگنال ورودت رو ازش در میاری، بین سه تا هفت کندل، شما باید تریدت به ثمر بشینه. این به ثمر نشستن منظورم این نیست که بیاد تیپی به شما بده ها. مثلاً اگه اینجا سل گرفتم، استاپم و تیپیم مشخصه، منظورم این نیست که بین سه تا هفت کندل باید به تیپی برسه. نه. بین سه تا هفت کندل، باید یک واکنش خوب در جهتی که تو میخوای رو بهت بده. اگر از اون هفت کندل رد بکنه، عملاً تریدیه که یا استاپ قراره بهت بده، یا قراره اذیتت بکنه. من خودم شخصاً تو اینجور مواقع بعد از هفت هشت کندل تایم فریم سیگنالم، یا میام تریدمو ریسکفری (Risk-Free) میکنم اگه مثلاً مثبت نسبتاً خوبی باشه. یا اینکه اگر توی ضرره، در اولین فرصت ممکن سعی کنید از اون معامله خارج بشید. چون اون معامله از اون معاملاتیه که قراره زجرتون بده. دقیقاً جایی که قراره بره بهت تیپی بده، تو دیگه کلافه میشی، میبندیش. در صورتی که اگر بین اون سه تا هفت کندل که واکنشو ندیدی، میومدی یر به یر معاملهتو میبستی، شاید در این بازه زمانی میتونستی سه چهار بار دیگه نقطه ورود مناسب پیدا کنی. اصلاً شاید میتونستی دیدگاهتو تغییر بدی.
پس، علاوه بر تحلیل، بازههای زمانیتون رو بررسی بکنید و استاپهای خودتون رو چک بکنید. یکی دیگه از تاییدیههاتون میتونه تاییدیه زمانی باشه.
اصلاح قیمتی در مقابل اصلاح زمانی
یه چیز دیگه هم که در مورد زمان هست، اصلاحه. ریتریسمنت (Retracement). خیلی از بچهها هم اصلاحها رو ترید میکنن. اشتباهشون چیه؟ بچهها اصلاح همیشه و الزاماً به معنی اصلاح قیمتی نیست. ما دو مدل اصلاح داریم: اصلاح قیمتی و اصلاح زمانی.
گاهی اوقات حرکت به شکلیه که نیاز به استراحت داره، ولی از نظر قیمتی جایی نیست که بخواد بیشتر از این کاهش یا افزایش داشته باشه. پس گاهی اوقات اصلاحها به شکل قیمتی اینجوریه که یه حرکت شکل میگیره، قیمت اصلاح میکنه و بعد روندشو ادامه میده. گاهی اوقات اصلاحها به شکل زمانیه.
بچهها نگاه کنید، گاهی از جایی که اصلاحها شروع شدن، عملاً خیلی قیمت تغییر خاصی نکرده، اون اصلاح عمیق شکل نگرفته. در صورتی که نگاه کنید، یه حرکت توی تایم فریم یک ساعته از یک نقطه تا نقطه دیگر شکل گرفته. بچههایی که آیسیتی و اسمارت مانی کار میکنن، مینیمم منتظر ناحیه دیسکانت (Discount) هستن و میگن تا ۵۰ درصد باید اصلاح داشته باشیم. و بعد اونی که منتظر ۵۰ درصده که مثلاً بیاد در نواحی پایینتر نقطه ورود پیدا کنه، هیچوقت فرصت پیدا نمیکنه. چرا؟ چون بر اساس دید بازار، قیمت جای خوبی بوده، قیمت منصفانهست و نباید برگرده تو ناحیه دیسکانت شما. پس میاد چیکار میکنه؟ میاد از نظر زمانی استراحت میکنه.
عملاً لگ حرکتی که شکل گرفته، نیومده تا ۵۰ درصدش استراحت بکنه، اما از نظر زمانی یک فشردگی و استراحت به وجود آوردن. این میشه اصلاح زمانیش. بعد بعضی وقتا میشنوم که میگن اصلاحی هم نکرد آخه، نیومد پایین! همین خود طلا. طلا رو نگاه کنید روی تایم فریمهای بالاتر. از وقتی یک سطح مشخص رو رد کرد، شما اصلاح درست حسابی اصلاً توش دیدید؟ یه اینجا یه نیمچه اصلاح خوبی کرد، یه اینجا یه ذره. اما اگه بخواین تو دید هفتگی یا ماهانه نگاه کنید، اصلاً این حرکت اصلاحی داشته؟ از جایی که اون سطح رو شکست، دیگه عملاً اصلاح درست از طلا ندیدید.
اولین لگی که اصلاح درست نکرد، به ۵۰ درصد هم نرسید. لگ بعدی هم همینطور. لگ بعدی که اصلاً به ۱۵ درصدش هم شاید نرسید. ولی چیکار کردن؟ نگاه کنید، اصلاح زمانی اتفاق افتاد. زمانی استراحت کرد، دو ماه رفت تو رنج، یه ماه رفت تو رنج، بعد رنج رو شکست، حرکت بعدی رو شروع کرد، دوباره زمانی استراحت کرد. این کوچولو کوچولوها همه استراحتن. پس اصلاح شما هم میتونه قیمتی باشه، هم میتونه زمانی باشه. همیشه دنبال این نباشید که اصلاح قیمتی براتون شکل بگیره.
بررسی مجدد طلا و احتمال سل
یکی از مخاطبین اشاره کردند که در معاملهای استاپ خوردند. اگر طلا زیر یک سطح مشخص (مثلاً ۳۰) در تایم یک دقیقه ببنده، احتمالاً میتونیم یه موقعیت سل داشته باشیم. اگر قیمت زیر نواحی مشخصی ببنده، میتواند نشانهای از ریزش باشد. (در ادامه بحثی در مورد یک معامله سل فرضی و تارگتهای آن شکل گرفت).
پرسش و پاسخ در مورد معاملات و استراتژیها
سوال: یکی از مخاطبین در مورد یک معامله پرسیدند که تارگت آن در یک ناحیه مشخص بوده و آیا امکان گرفتن آن وجود داشته؟
پاسخ: سوال اینجاست که بر چه اساسی میخواستید آن سل را بگیرید، با توجه به اینکه گذشته قیمتی مشخصی در آن نقطه نداشتیم؟ اگر صرفاً به دلیل هانت (زدن استاپها) یک سطح و بستهشدن قیمت زیر آن وارد شدید، باید یادتان باشد اینجور استراتژیها وینریت بالایی ندارند و خیلی سریع باید ریسکفری شوند.
سوال: یکی دیگر از مخاطبین اشاره کردند که بر اساس تارگت زون یک لگ کوچک یک دقیقهای وارد معامله شدهاند و پرسیدند چرا زود بستهاند؟
پاسخ: اگر بر اساس رسیدن به تارگت زون وارد شدید، پس تیپی شما هم باید حداقل تا تارگت آن لگی باشد که آمده و تارگت زون شما را تاچ کرده. مینیمم باید تا یک سطح مشخصی از آن میگرفتید. یک اشتباه رایج این است که اکثر ما به ضررها اجازه پرواز میدهیم و سودها را در نطفه خفه میکنیم. باید برعکس عمل کرد.
تحلیل شاخص دلار (DXY)
درخواست تحلیل DXY یا شاخص دلار مطرح شد. خب، در تایم ماهانه، تا زمانی که کندل آوریل بسته نشود، نظر خاصی نمیتوان داشت. این هفته اگر به شکل خاصی بسته شود، برای DXY کمی خطرناک است، مخصوصاً اگر زیر یک سطح مشخص (مثلاً ۹۹.۵۹۰) ببندد، چون راه را برای آمدن به سمت پایین باز میکند. منتها این راه باز شده مستقیم نمیآید یک کندل بریزد. اگر این شکست انجام بشه، منتظر یه برگشت و استراحت میمونیم و بعد دنبال ریزشش هستیم. نیاید هفته بعد اینجا دنبال سل باشید. طبیعتاً این حرکت به یه استراحت نیاز داره.
در تایم دیلی هم همین موضوع تایید میشه. امروز اگه زیر اون سطح بسته بشه، کار دلار تمامه. با ارفاق کمتر، اگر زیر ۱۰۰.۱۵۰ و ۹۹.۵۹۰ ببندد، این دوتا میتونن اعداد مهمی باشن.
ببینید چه جای مهمی قیمت قرار گرفته. اگر قرار باشه این تارگت زون واکنش خوبی داشته باشه، باید بالای یک خط مشخص ببندند. اگه بالای اون خط ببندن که عالی. یه اصلاح کوچولو حداقل تا ۴۰-۵۰ درصد و پر کردن گپ و بعد ادامهش رو داریم. اما اگه بیان زیر این ببندن، احتمالاً هفته دیگه کسایی که اینجاها دنبال بای دلارن، استاپ میخورن.
به نظر میرسه بالا هم تارگتاش رو داده. دقیقاً از تارگت زون بالا برگشته. این بستن کندل خیلی برامون مهمه. اگر قرار باشه این تارگت زون واکنش داشته باشه، امروز رو باید بالای این خط ببندن، که بعد دوشنبه هفته دیگه بیاد مثلاً اینجا اینو تاچ بکنه و بعد برگرده. این سناریوی بهتریه. در غیر این صورت اگر زیر این خط ببندن، این به احتمال خیلی زیاد استاپ میخوره و میریم برای تارگتهای لگ بعدی.
در تایم یک ساعته، طبیعتاً یه اصلاحی رو نیاز داره. شارپ ریخته. یا اینجا اصلاح زمانی انجام میده و بعد ادامه ریزشش (که ملزم به بستن زیر خط دیلی هست)، یا اینکه دیلی رو بالای اون میبندن و این حرکت برمیگرده یه اصلاح خوبی میده تا نواحی بالاتر.
به نظرم همه تارگتهاشونو دادن. الان داره تارگت دیلیشو میده. زون چهار ساعته و دیلی هم تاییدیه جالبی بهم میدن. اگر دیلی بالای اون بنفش بسته بشه، میتونه تاییدیه خوبی باشه. یک گپ هم در تایم پایینتر داریم که پر نشده و مربوط به امروز هم هست. با این اخباری هم که اومد نتونستن پرش کنن. شک دارم این هفته پر بشه، مگه اینکه اتفاق خاصی بیفته.
روانشناسی معاملهگر و پایبندی به اصول
در مورد پایبندی به استاپ، ورود و تیپی صحبت شد. ما چند گروه داریم:
گروهی که به هیچکدام اعتقاد ندارن و با "بیمه حضرت ابوالفضل" وارد میشن!
گروهی که به استاپ پایبندن، ولی هرجایی سل یا بای میزنن بدون توجه به نقطه ورود بهینه.
گروه بهتر، به استاپ و ورود پایبندن، ولی دستشون هرزه و به تیپی پایبند نیستن و زود خارج میشن.
گروه مطلوب، که هم به استاپ، هم به ورود و هم به تیپی پایبنده. اگه به اون لول برسیم عالی میشه.
حتی خود من هم گاهی اوقات، به جز یک حساب خاص که "ست اند فورگت" (Set and Forget) هست، اگه متاتریدر روبروم باز باشه، روی ریواردای یک و نیم یا دو میبندم. ولی اون حساب سرمایهگذاری رو میذارم میره و اکثراً هم تیپی رو میده و بعد حرص میخورم که چرا دستی بستم! مثلاً امروز روی حساب خودم یک بای روی طلا رو زودتر بستم به خاطر خبر، در حالی که روی حساب سرمایهگذاری تیپی رو داد. اینا دیگه شخصیت تریدی ماست و هرچقدر هم تلاش کنیم، روان ما تاثیرگذاره.
جمعبندی و نکات پایانی
در مورد یک معامله فرانک که زود بسته شد، حتی اگه تا تیپی دو هم میرفت، شاید تفاوت سود آنقدرها هم زیاد نبود. گاهی اوقات شناخت نداشتن روی یک چارت باعث میشه حس خوبی بهش نداشته باشیم.
همچنین، ترید در بازارهای رنج هم برای خیلیها جذاب نیست. یک استراتژی در رنج اینه که منتظر بمونیم یک طرف هانت بشه و بعد در جهت مخالف و رسیدن به ناحیه دیگر وارد بشیم.
امیدوارم این تحلیلها و نکات براتون مفید بوده باشه. همیشه به یاد داشته باشید که مدیریت ریسک، روانشناسی قوی و پایبندی به استراتژی، کلیدهای موفقیت در این بازار هستن.