تایتان (بخش دوم صفر تا صد)- قسمت اول
4/16/2025در این سری ویدیو آموزشی تایتان(بخش دوم صفر تا صد)، به آموزش تحلیل تکنیکال می پردازیم، در این پست قسمت اولین قسمت این دوره را قرار داده ایم، با ما همراه باشید.

کندلشناسی به سبک رفقا: راز شدوها و سیگنالهای رباتها در پرایس اکشن
سلام رفقا! امروز میخوام یه گپ خودمونی در مورد چندتا نکته باحال پرایس اکشنی و کندلشناسی باهاتون بزنم. البته وقتی میگم کندلشناسی، منظورم اون چیزای کلیشهای مثل دوجی و اینگالف و این داستانا نیست که همه جا پره. نه! میخوایم بریم سراغ رفتار کندلها؛ چیزی که واقعاً برای ما تریدرها مهمه و میتونه دیدمون رو به چارت عوض کنه. دو تا مورد خیلی خفن توی کندلها هست که میخوام امروز زیر و بمش رو براتون باز کنم. اینا نکتههای پرایس اکشنی نابی هستن، پس حواستون رو جمع کنید!
کندلهای مطلوب ما کدومان؟ اهمیت شدو رو دست کم نگیر!
اولین چیزی که میخوام بهتون بگم اینه که اصلاً از نظر ما، کندل مطلوب و کار درست چه شکلیه. ببینید، کندلهایی برای ما جذابن که هم شدوی بالا داشته باشن و هم شدوی پایین. یعنی چی؟ بذارید سادهتر بگم:
یه کندل نزولی رو در نظر بگیرید. اگه این کندل بیاد و شدوی پایین نداشته باشه، یعنی اون فتیله کوچولوی پایینی رو نداشته باشه، خیلی نمیشه روش حساب کرد که قدرت ادامه دادن به سمت پایین رو داره. انگار یه چیزی کم داره!
برعکسش هم هست. یه کندل صعودی اگه شدوی بالا نداشته باشه، اونم برای ایجاد فشار و ادامه روند صعودی، کندل معتبری نیست.
پس اولین نکته کلیدی اینه: کندلهای ما باید شدو داشته باشن. یه چیز جالب دیگه هم بهتون بگم، اکثر مواقع، حتی اگه این شدوها (مخصوصاً شدوی خلاف جهت اصلی کندل) اولش تشکیل نشن، بازار برمیگرده و خودش اونارو ایجاد میکنه! عجیبه نه؟ مثلاً داریم در مورد تایم فریمهای بالا صحبت میکنیمها، مثل چهار ساعته. الکی هم نیست که میگم شدو؛ یه شدوی معقول و درست حسابی مد نظرمونه. یه نقطه کوچولو پایین کندل رو که ما شدو حساب نمیکنیم، حداقل یه چیزی تو مایههای اون چیزی که توی تصویر میبینید (البته بدون اشاره به تصویر خاصی در ویدیو) لازمه.
حالا این شدو اصلاً چرا اینقدر مهمه؟ فرض کنید یه کندل داریم که نه شدوی بالا داره، نه شدوی پایین. اگه کندل صعودی باشه، نداشتن شدوی بالا برامون مهمه. اگه نزولی باشه، نداشتن شدوی پایین. چرا؟ چون اصولاً بر اساس پرایس اکشن، وقتی مثلاً یه کندل صعودی، شدوی بالا نداره، یعنی تمایلی به ادامه روند صعودی هم خیلی وجود نداره. اگه قرار باشه قیمت بخواد به سمت بالا حرکت کنه و کندل بعدی هم صعودی باشه، به یه شدو نیاز داره. نمیگم قراره بازار منفجر بشهها، نه! ولی برای اینکه کندل بعدی هم بخواد یه حرکتی رو به بالا داشته باشه و حداقل به سقف کندل قبلی برسه، اون شدو لازمه. میدونید چرا؟ چون اون شدو در واقع داره اردر ایجاد میکنه. توی تایم فریمهای پایینتر، اون شدو یعنی یه ناحیه رنج، یه جایی که حمایت و مقاومت کوچولو به وجود میاد. بازار هم که عاشق تست کردن این حمایت و مقاومتهاست! میره یه سری بهشون میزنه و بعد برمیگرده به حرکت اصلیش.
پس قدم اول چی شد؟ برای ادامه یه روند، نیاز به شدو در جهت اون روند داریم. یعنی کندل باید یه استراحتی بکنه، یه رنج کوچولو بسازه و بعد حرکت کنه.
وقتی شدو تشکیل نمیشه، بازار چیکار میکنه؟
نکته دومی که میخوام بگم اینه که وقتی شدو برای کندلها (مخصوصا شدوی پشتشون) به وجود نمیاد، گاهی وقتا بازار بیخیال میشه و روند رو ادامه میده، اما خیلی وقتا، مثل چیزایی که توی چارت زیاد میبینیم، بازار برمیگرده و اون شدوی جامونده رو میسازه! انگار یه دِینی به گردنشه که باید ادا کنه. بعدش حرکتشو ادامه میده. این قانون حتی تو تایم فریم یک ساعته هم برقراره. من خودم معمولاً توی تایم فریمهای چهار ساعته، یک ساعته و سی دقیقه، وضعیت کندل فعلی رو چک میکنم. کندلی که مثلاً شدوی زیرش (اگه صعودیه) یا شدوی بالاش (اگه نزولیه) رو نداشته باشه، برای من کندل جذابی نیست. چون میدونم حتی اگه یه حرکتی هم بکنه، اونقدرا پرقدرت نیست و نمیتونه خوب ادامه بده.
یه چیز دیگه هم یادتون باشه، خیلی مهمه: وقتی یه کندل، مثلاً کندل ۳۰ دقیقهای، بسته میشه و قراره حرکت بعدی هم تو همون جهت باشه (مثلاً صعودی)، قانون پرایس اکشن میگه: کندل بعدی که باز میشه، اول باید یه کوچولو بیاد پایین، یه شدوی خوشگل (بیس شدو) برای قبلی بسازه، بعدش گازشو بگیره بره بالا. اگه اول بره بالا، معمولاً اون حرکت مشکوکه و ما منتظریم که یه اصلاحی به سمت پایین داشته باشیم تا به نواحی بهتری برای ورود برسیم.
پس این شدوها توی پرایس اکشن به شدت مهمن. چرا؟ چون به ما میگن که همین الان، کندل به کندل، چه اتفاقی قراره برای چارت بیفته.
شکستهای معتبر و حرفهای رباتها!
بچهها یه مورد دیگه که خیلی باید بهش توجه کنید، بحث شکست حمایت و مقاومتهاست. وقتی یه ناحیه حمایتی یا مقاومتی قوی داریم که قیمت چند بار بهش واکنش نشون داده، ما کی میگیم این ناحیه شکسته شده؟ زمانی که حداقل توی تایم فریم ۳۰ دقیقه به بالا، کندل با بدنه (بادی) بالای اون مقاومت یا پایین اون حمایت بسته بشه. گاهی وقتا اگه دقت کرده باشید، میبینید که مثلاً تو دو سه دقیقه آخرِ بسته شدن کندل، میان و قیمت رو میکشن زیر حمایت یا بالای مقاومت، اما با شدو! یعنی بدنه اونجا بسته نمیشه. این یعنی چی؟ یعنی تمایلی به شکست اون ناحیه در حال حاضر وجود نداره، یا قراره بعداً نواحی بهتری برای حرکت ایجاد بشه.
یادتون باشه، رباتها و تریدرهای بزرگ با هم حرف میزنن! چطوری؟ با بسته شدن کندلها، اونم با بدنه، نه با شدو. وقتی این بستهشدنها اتفاق میفته، اینجوری نیست که همون لحظه بازار بترکه بره یه سمتیها، نه! اما دارن به هم سیگنال میدن. ببین، مثلاً اگه من ادامه بازار رو نمیدیدم و اینجا یه ناحیه مقاومتی درست و حسابی داشتیم، با اون حرکتی که اومدن و کندل رو بالاش بستن، حتی اگه بعدش یه ریزش هم اتفاق میافتاد، من اون ریزش رو به دید نزول قوی نمیدیدم، به دید یه اصلاح نگاه میکردم. چرا؟ چون رباتها با هم صحبت کردن و کندل بالای ناحیهمون بسته شده. البته، اگه همون موقع بریم تو تایم فریم پایینتر، مثلا یک ساعته، و ببینیم که نه، اونجا برگشتن زیرش بستن، خب قضیه فرق میکنه و اون شکست اولیه فیک بوده. این یعنی صحبت رباتها با هم خیلی پیچیدهتر از این حرفاست! اونا که مثل من و شما تلفنی با هم حرف نمیزنن. با حرکت کندلها و نحوهی بسته شدنشون توی نواحی مهم قیمتی با هم ارتباط برقرار میکنن. اگه قرار باشه به یه ناحیهای دستدرازی بشه و اون شکست تایید بشه، باید حتماً با بدنه باشه. دستدرازی فقط با شدو براشون سیگنال شکست حساب نمیشه، انگار دارن میگن "فعلاً نه!".
جمعبندی نکات کندلخوانی و پرایس اکشن (تا اینجا):
کندلهای جذاب ما (مخصوصاً تو تایم فریمهای بالا مثل ۴ ساعته و ۱ ساعته) باید هم شدوی بالا داشته باشن هم شدوی پایین. اگه نداشته باشن، احتمال اینکه بازار برگرده و اون شدو رو بسازه خیلی زیاده. چون شدو توی پرایس اکشن یعنی ناحیه رنج. حرکتی که بدون ساختن یه بیس و رنج اتفاق بیفته، اعتبار بالایی نداره.
بسته شدن کندل و باز شدن کندل بعدی: اگه قراره حرکت همجهت باشه، کندل جدید باید اول یه شدو در جهت مخالف بسازه (یه ناحیه رنج کوچولو) و بعد حرکت اصلیش رو شروع کنه. گاهی اگه دقت کرده باشین، کندل باز میشه، یهو تو یکی دو دقیقه اول میارنش پایین (یا بالا، بسته به جهت) و بعد میره تو جهت اصلی. این به خاطر اینه که قدرت حرکت اصلی خیلی زیاد بوده، ولی بدون شدو هم نمیخواستن برن، مجبور شدن سریع اون شدوی پشتی رو بسازن. این شدوها بیشتر تو تایم فریم چهار ساعته و یک ساعته برامون مهمن.
صحبت رباتها: رباتها تو تمام تایم فریمها با شدوها و کندلها با هم حرف میزنن. اگه ناحیه قیمتی مهمی قراره بشکنه و شکستش تایید بشه، باید کندل با بدنه اون طرف ناحیه بسته بشه. اگه ناحیهای دارید که با شدو بهش دستدرازی میشه و بدنه اونجا بسته نمیشه، یعنی رباتها دارن به هم سیگنال میدن که فعلاً تاییدی برای شکست وجود نداره. شما اینو بارها و بارها میتونید تو چارت ببینید. اگه کندل بالاش (یا زیرش) نبنده، حرکت برمیگرده. و اگه قراره حرکتی رو به بالا اتفاق بیفته، باید کندل قبلی رو به بالا بزنن یا بشکنن تا بگیم یه حرکتی شکل گرفته.
این چیزایی که گفتم، بهتنهایی شاید مستقیم تو معاملاتمون تاثیر نذاره، ولی بهتون کمک میکنه که یه کندلخونی قدمبهقدم داشته باشید و استرس و اضطرابتون کمتر بشه.
نحوه رسیدن قیمت به نواحی ما: یه نکته طلایی در طلا!
خب، حالا بریم سراغ یکی دیگه از آخرین نکات مهم پرایس اکشن که میخوام بهتون بگم، مخصوصاً در مورد طلا (برای بقیه نمادها شاید فرق کنه). اگه قرار باشه یه حرکت بزرگی روی چارت طلا اتفاق بیفته، معمولاً اینجوریه که اول یه حرکت خیلی بزرگ، خیلی شارپ و دیوانهکننده میبینید که با خودتون میگید دیگه تموم شد، بازار قراره برگرده! و بعد از اون حرکت شارپ، یهو یه حرکت معکوس خفن میبینید. پس اکثر نواحی مهم ما اینجوری فعال میشن که کندلهای قوی و بزرگ میان و برش میدارن و بعد اون حرکت اصلی اتفاق میفته.
برعکس اون دیدگاهی که خیلیا میگن "چاقویی که داره میفته دستتو نبر زیرش"، ما دقیقاً چاقویی که داره میفته دستمونو میبریم زیرش! البته نه هر چاقویی! باید چاقو بیاد تا نزدیک دستمون، یعنی باید با یه حرکت بزرگ برسن به اون نواحی معاملاتی ما. چون اون نواحی ما دقیقاً جاییه که قراره اون شدوی بزرگ قیمت رو به وجود بیاره و اون حرکت اصلی رو برای ما رقم بزنه.
پس برای ما خیلی مهمه که قیمت چطوری به ناحیهمون میرسه. مثلاً اگه قیمت خیلی طول بکشه و با کلی کندل ریز ریز و جون کندن خودشو به یه ناحیه برسونه، اینجور حرکتها اعتبار خیلی بالایی ندارن و خیلی نمیشه بهشون پایبند بود. حتی ممکنه استاپمون هم بخوره. چرا؟ چون خیلی براش تلاش شده تا به اونجا برسه. اگه همون رسیدن به ناحیه، مثلاً با چندتا کندل پرقدرت و ناگهانی اتفاق میافتاد، اون میشد یکی از اون تریدهای عالی که میتونستیم بگیریم. اون لحظهای که با چند کندل پرقدرت میرسن به یه ناحیه و همه میگن دیگه تموم شد، رفتیم سقف جدید بزنیم، یا برعکس، اومده پایین و از یه جای خوب هم قیمت رو برداشته و همه میگن دیگه رفتیم که رفتیم، دقیقاً همونجاست که ما برای سل (یا بای، بسته به سناریو) ورود میکنیم، بقیه از بازار کیک میشن و ما میتونیم یه تیپی خوب بگیریم.
پس نکته آخر پرایس اکشنی برای ما اینه که قیمت باید با یک حرکت شارپ و ناگهانی برسه به نواحیمون. نه اینکه، ببخشید اینجوری میگم، ولی به اصطلاح "جون بکنه" تا بهش برسه. این جون کندن برای رسیدن به ناحیه، یعنی احتمال شکستش بیشتره. یعنی دارن براش بیس میسازن، دارن زمینهسازی میکنن، دارن زیربنا براش درست میکنن. وقتی زیربنا درست میشه، میره حرکت بعدیش رو انجام بده. کدوم آدم عاقلی جلوی یه اتوبوسی که ترمز بریده میپره؟ پس برای ما مهمه، با همون حرکتهایی که توی بازار ترس ایجاد میکنه و همه دست و دلشون میلرزه که "وای بیچاره شدیم، الانه که روند برگرده" و معاملاتشون رو تو ضرر میبندن یا تیپیهای کوچیک میگیرن، اونجا جاییه که ما توی بازار ورود میکنیم.
این بحث پرایس اکشن دیگه موضوع خیلی خاص دیگهای نداره. اون کندلخونی دونه به دونه هم که گفتم، بیشتر برای من حکم تفریح رو داره. وقتایی که بیکارم و معامله دارم، میشینم صحبتهای رباتها رو با هم میخونم. یه جور سرگرمیه. الزاماً اینکه شما هم باید بلد باشید، وجود نداره چون خیلی اونچنان به کارتون نمیاد. اما کلاً اگه دوست دارید بدونید، یه توضیحی بهتون دادم.
یه استراتژی کوچولو از بچههای پرایس اکشن (جایزه!)
حالا که تا اینجا اومدید، بذارید یه استراتژی باحال هم بهتون بگم که مال بچههای پرایس اکشنه. اینجوریه:
زمانی که کندل چهار ساعته یا یک ساعتتون، حدود بیست تا سی درصد از زمانش گذشته باشه (یعنی برای کندل یک ساعته حداقل بیست دقیقه، برای کندل چهار ساعته حداقل چهل پنجاه دقیقه از باز شدنش گذشته باشه)، اگه اون کندل برگرده و یه حرکت معکوس بزنه (یعنی مثلاً داشته نزولی میومده، یهو برگرده صعودی بشه)، توی هشتاد نود درصد مواقع، یه حرکت بیست پیپی (برای چهار ساعته) یا پونزده پیپی (برای یک ساعته) رو تو همون جهت جدید ادامه میده.
منظورم چیه؟ فرض کنید یه کندل دارید که وقتی باز شده، داره نزولی حرکت میکنه و یه کندل قرمزه (بریش). اینم شدوشه. حالا اگه این کندل، بعد از اینکه مثلاً ۲۰ درصد از زمانش گذشت، بنا به هر دلیلی برگرده و سبز بشه (بولیش)، دقیقاً همون لحظهای که تغییر رنگ داد، شما میتونید وارد معامله بای بشید، استاپتون رو بذارید چهار پنج پیپ پشت قیمت اوپنِ همون کندل، و بعد باهاش حدوداً ۱۵ تا ۲۰ پیپ (بسته به تایم فریم) به سمت بالا حرکت کنید.
برای من چه کاربردی داره؟ گاهی وقتا اگه پای سیستم باشم و معاملهام نزدیک تیپی باشه، بعد میبینم این اتفاق برای کندل فعلی (مثلاً یک ساعته) افتاده، میام تیپیمو بیشتر میکنم. چون میدونم اون حرکت پونزده بیست پیپه قراره اتفاق بیفته. خب چرا نگیرمش؟ درسته جای خوب وارد شدم و ریوارد خوب بهم داده، اما بذار بیشتر بگیریم، چه ایرادی داره؟
چند کلمه در مورد FVG و اردر بلاک (برای خالی نبودن عریضه!)
خب، این تقریباً تمام نکات پرایس اکشنی بود که میتونستم بهتون بگم. یادتون نره که بسته شدن کندلها توی حمایت و مقاومتها (و حتی توی چاکها که قبلاً گفتم) خیلی مهمه و باید با بدنه باشه.
حالا صرفاً برای اینکه بدونید، افویجی (FVG) یا فِر ولیو گپ (Fair Value Gap)، یا همون اینبالانس که بچههای اسمارت مانی و آیسیتی میگن، چیه؟ خیلی سادهست: فاصله بین شدوی دو کندل. یعنی بالاترین قیمت شدوی کندل اول تا پایینترین قیمت شدوی کندل سوم (وقتی یه کندل میانی بینشونه و گپ ایجاد شده). این فاصله میشه اینبالانس یا FVG. میتونه هم نزولی باشه هم صعودی. خودش بهتنهایی خیلی چیز پیچیدهای نیست.
اردر بلاک (Order Block) هم که دیگه نیاز به توضیح زیادی نداره، اندیکاتورها هم براتون میکشنش. اردر بلاک یعنی آخرین کندلِ حرکتِ برعکس، قبل از یه حرکت اصلی. یعنی مثلاً اگه یه حرکت نزولی قوی داشتیم، اردر بلاکش میشه اون آخرین کندل صعودی کوچولویی که قبل از شروع اون ریزش تشکیل شده. یا اگه یه حرکت صعودی قوی داریم، میشه اون آخرین کندل نزولی قبلش. اینا خیلی مهم نیستن چون اندیکاتورها بدون ایراد براتون رسم میکنن.
نقطه ورود اصلی که بر اساس اسمارت مانیه و بهش میگیم اسپانسر کندل، ایشالا تو یه ویدیوی دیگه مفصل در موردش صحبت میکنیم.
خب رفقا، امیدوارم این نکات به دردتون بخوره و بتونید ازشون تو معاملاتتون استفاده کنید. فعلاً تا یه گپوگفت دیگه، موفق و پرسود باشید! راستی، اگه تجربهای در مورد این چیزایی که گفتم دارید یا سوالی ذهنتون رو مشغول کرده، حتماً تو کامنتها بنویسید، با هم بیشتر یاد بگیریم.