تایتان (بخش دوم صفر تا صد)- قسمت دوم
4/17/2025در این سری ویدیو آموزشی تایتان(بخش دوم صفر تا صد)، به آموزش تحلیل تکنیکال می پردازیم، در این پست قسمت دومین قسمت این دوره را قرار داده ایم، با ما همراه باشید.

چطوری با ICT Projection تارگتهای پولساز پیدا کنیم؟ (راز لگِ هانتکننده!)
خب رفقا! چطورین؟ آمادهاین یه تکنیک خفن دیگه یاد بگیریم که به درد تارگت گذاشتن تو معاملاتمون میخوره؟ امروز میخوام در مورد «آی سی تی پروجکشن» (ICT Projection) باهاتون گپ بزنم. این ابزار کارش چیه؟ خیلی ساده بگم، میاد نواحی و زونهای احتمالی که قیمت میتونه بهشون برسه، یعنی همون تارگتهامون، رو برامون مشخص میکنه. پس اگه دنبال اینی که بدونی قیمت تا کجا میتونه بره و کجاها باید حواست به خروج از معامله یا گرفتن سود باشه، این مطلب حسابی به کارت میاد.
اصل کاری تو کشیدن ICT Projection: اون لگِ خاص!
ببینید، کشیدن این پروجکشن یه ویژگی خیلی خاص و کلیدی داره که بیس اصلی کارمون رو تشکیل میده و اگه اینو درست رعایت نکنیم، کل تحلیلمون میتونه بره رو هوا. خیلی هم مهمه، حواستون رو جمع کنید! اون چیه؟ لِگی که ما انتخاب میکنیم برای کشیدن آی سی تی پروجکشن، باید لِگی باشه که منیپولیشن یا همون هانت رو انجام داده. یعنی چی؟ یعنی این لِگ باید آخرین لِگ حرکتی تو اون جهت باشه که اومده یه سری نقدینگی رو جمع کرده، یه استاپ هانتی زده، یا خلاصه یه دستی به بازار زده و جهت رو عوض کرده یا میخواد عوض کنه. پس این لگ باید آخرین لگ در اون جهت باشه که هانت یا منیپولیشن رو برای ما انجام داده.
بریم یه مثال بزنیم تو دل چارت ببینیم داستان چیه
فرض کنید ما الان تو تایم فریم ۱۵ دقیقه هستیم. یه سقف قیمتی داشتیم، قیمت یه حرکت صعودی زده و بعدش یه ریزش شروع شده. حالا ما میخوایم ببینیم این ریزش تا کجا میتونه ادامه داشته باشه. آخرین قسمتی که اومده و اون سقف قبلی رو برای ما منیپولیت کرده، یعنی یه جورایی زده بالای اون سقف و بعد ریخته، مثلاً یه کندل خاص بوده. خب؟ پس لِگی که ما میخوایم برای کشیدن پروجکشن در نظر بگیریم، میتونه اون لگ حرکتی باشه که از اون سقفِ منیپولیت شده شروع شده و اومده پایین.
یه نکته خیلی مهم دیگه رفقا، حواستون باشه، هر لِگی رو که برای این کار در نظر میگیرید، باید یه لِگِ «یکدست» باشه. یعنی چی یکدست؟ یعنی اینجوری نباشه که وسطش کلی کندل صعودی و نزولی و رنج و این داستانا داشته باشه. اگه دارید تارگت یه حرکت نزولی رو میگیرید، باید یه لگِ تمیز نزولی باشه، یا اگه تارگت صعودی میگیرید، یه لگِ تمیز صعودی. منظورم اینه که صرفاً یک حرکت نزولی، یا مثلاً دو تا کندل صعودی کوچیک و بعد ادامه حرکت، یعنی یک نزول تا شروع یه صعود کوچیک، یا یه صعود تا شروع یه نزول کوچیک رو باید در نظر بگیرید. نباید وسطش شلوغ پلوغ باشه.
اگه لگ رو بزرگتر بگیریم چی میشه؟
یه چیز جالب دیگه! اگه این لِگی که انتخاب میکنید رو خیلی بزرگ در نظر بگیرید، انگار دارید تحلیل تایم فریمهای بالاتر رو انجام میدید. مثلاً اگه تو ۱۵ دقیقه هستید ولی یه لِگ خیلی گنده رو انتخاب میکنید که کلی کندل توشه، عملاً اون تیپیها (Take Profit) یا زونهایی که برای شما تعیین میکنه، مال تایمهای بالاتر مثل یک ساعته یا چهار ساعته است.
ممکنه بعضیهاتون بگین خب من سقفم رو اینجا میگیرم، منیپولیشن هم فلان کندل انجام داده. ولی وقتی نگاه میکنی میبینی بین این دو تا نقطه کلی کندل ریز و درشت و رفت و برگشت وجود داره. این یعنی اون تارگت زونی که پیدا میکنی، دیگه مال تایم فریم ۱۵ دقیقه نیست. باید بری تایم فریمهای بالاتر، مثلاً ۳۰ دقیقه، یک ساعته، ببینی کجا این لگ برات یکدست و تمیز دیده میشه. اون موقع است که تارگت زونی که به دست میاری، در واقع میشه تارگت همون تایم فریم بالاتر. مثلاً اگه لگ یکدست رو تو یک ساعته پیدا کردی، تارگتی که میده هم تارگت یک ساعته است.
چون من الان تو ۱۵ دقیقه شروع کردم به توضیح دادن، فعلاً همینجا رو ادامه میدیم، بعداً اگه شد یه سر هم به تایم یک ساعتهاش میزنیم با هم چکش میکنیم.
تنظیمات فیبوناچی برای ICT Projection: اینا رو وارد کن!
خب، قبل از اینکه بریم سراغ کشیدن، باید فیبوناچیتون رو یه تنظیماتی براش انجام بدید. این اعداد رو باید تو تنظیمات فیبوناچی ریتریسمنت (Fibonacci Retracement) معمولیتون وارد کنید:
سطح ۱ (یا ۱۰۰٪)
سطح ۰ (یا ۰٪)
سطح -۱ (منفی ۱۰۰٪)
سطح -۲ (منفی ۲۰۰٪)
سطح -۲.۵ (منفی ۲۵۰٪)
سطح -۴ (منفی ۴۰۰٪)
یه لحظه من اینجا گفتم منفی یک رو چرا دو بار دارم؟ آره، اشتباه تایپی بود حین صحبت! پس اعداد اصلیمون اینا هستن: یک، صفر، منفی یک، منفی دو، منفی دو و نیم، و منفی چهار. اینا رو برای فیبوی ریتریسمنت عادی که همیشه ازش استفاده میکنیم، تنظیم میکنید.
حالا چطوری این فیبوی جادویی رو روی چارت بکشیم؟
خیلی ساده است. در جهت حرکتی که میخوایم تارگتِش رو مشخص بکنیم، فیبوناچی رو میکشیم. یعنی چی؟ یعنی اگه من میخوام تارگت یه حرکت نزولی (سل) رو مشخص بکنم، فیبوناچی رو از بالا به پایین میکشم. اگه میخواستم تارگت یه حرکت صعودی (بای) رو مشخص کنم، از پایین به بالا میکشیدم.
پس تو مثالی که داشتیم و دنبال تارگت نزولی بودیم، حرکتی که مبنا و مد نظر منه، حرکت سل و پایینه. پس من از بالا به پایین میکشم.
حالا از کجا تا کجا؟ یادتونه گفتیم لگِ منیپولیشنکننده؟ دقیقاً! از بالاترین جایی که اون لگِ منیپولیشن رو برامون انجام داده (مثلاً شدوی اون کندلی که سقف رو هانت کرده) میکشیم تا جایی که استارتِ اون حرکت صعودیِ قبلی خورده بود و در واقع تو تایم فریم ۱۵ دقیقه، قیمت از اونجا شروع کرده بود به بالا رفتن قبل از اینکه اون سقف رو بزنه و بریزه. (اگه دنبال تارگت بای بودیم، از پایینترین نقطه لگِ منیپولیشنکننده میکشیدیم تا شروع حرکت نزولی قبلی).
دو تا زون تارگت مهم داریم، حواست باشه!
وقتی این فیبو رو میکشید، دو تا زون اصلی برای ما مشخص میکنه:
زون اول: بین سطح -۲ و -۲.۵ فیبوناچی. این میشه تارگت زون اولیهمون.
زون دوم: سطح -۴ فیبوناچی. اینم میشه تارگت زون نهایی و مهمترمون، مخصوصاً برای طلا.
برای اینکه زونهاتون رو دقیقتر بکشید، میتونید یه کار دیگه هم بکنید. مثلاً اگه خواستید زون دوم رو دقیقتر داشته باشید، میتونید علاوه بر -۴، یه سطح -۳.۸ و یه سطح -۴.۲ هم به فیبوناچیتون اضافه کنید. اینجوری یه باکس خوشگل بین -۳.۸ و -۴.۲ به عنوان زون دوم به دست میارید. اما معمولاً اگه قیمت بخواد بیاد سمت -۴، خودِ -۴ رو کامل تاچ میکنه یا حتی ازش رد میشه. پس خیلی هم خودتون رو درگیر اعداد خیلی ریز نکنید. همون -۲ تا -۲.۵ و خودِ -۴ به عنوان تارگتهای اصلی کفایت میکنه.
خب حالا سوال پیش میاد: کدوم تارگت رو مبنا قرار بدیم؟ بالایی یا پایینی؟
اینجا یه نکته خیلی خیلی مهم در مورد رفتارشناسی بازار وجود داره، مخصوصاً در مورد طلا. بچهها، همیشه یادتون باشه، توی طلا، در هشتاد، نود درصد مواقع اتفاقی که میفته چیه؟ اینه که طلا اگه یه روندی رو شروع کنه، چه صعودی چه نزولی، تا تارگت ۴ درصدی خودش (یعنی همون سطح -۴ فیبوناچی پروجکشن) میره. این دیگه جزو ذات و ماهیت رفتاری طلاست. توی اکثر مواقع این ۴ درصد رو میره.
اما خب، طبیعیه که اون ناحیه منفی دو تا دو و نیم هم یه ناحیه مهمی میتونه باشه و قیمت میتونه روش واکنش نشون بده و یه استراحتی بکنه. پس تیپی اولیهای که مد نظرمون هست، همون زون -۲ تا -۲.۵.
از کجا بفهمیم قیمت از همین تارگت اول برمیگرده یا میخواد بره سراغ تارگت دوم؟
اینم یه راه تشخیص داره:
اگر قیمت به زون -۲ تا -۲.۵ احترام گذاشت، یعنی چی؟ یعنی از سطح -۲.۵ (تو حرکت نزولی) پایینتر نرفت، حتی با شدوی کندل هم نتونست این سطح رو بشکنه و زیرش تثبیت بده، این معمولاً یعنی اینکه قراره دیگه از همینجا ریورز بشه و برگرده سمت بالا. معمولاً توی جفت ارزهایی مثل یورو به دلار (EURUSD) و پوند به دلار (GBPUSD)، به این زون -۲ تا -۲.۵ خیلی بیشتر احترام گذاشته میشه و احتمال برگشت از همینجا بیشتره.
اما اگر به هر دلیلی قیمت زون -۲ تا -۲.۵ رو رد کرد، یعنی حتی با شدو هم ازش گذشت و رفت پایینتر (یا بالاتر در روند صعودی)، این یه نشونه است که میگه: «رفیق، من اینجا کارم تموم نشده!». این یعنی اینکه احتمالاً یه اصلاح کوچولو به سمت بالا خواهیم داشت (در روند نزولی) و بعدش قیمت میره تا تارگت بعدی که همون سطح خفنِ -۴ درصده، و از اونجا تازه حرکت اصلی برگشتی یا ادامه روند جدید رو شروع میکنه.
فایده این تارگت زونها تو عمل چیه؟ چطوری بهمون کمک میکنه؟
زمانی که شما این تارگت زونهاتون رو روی چارت میکشید، یه کار خیلی مهمی که میتونید بکنید اینه که میاید نواحی بین این زونها رو برای ورود به معامله فیلتر میکنید. یعنی چی؟
فرض کنید تارگت زون اولتون (همون -۲ تا -۲.۵) مشخص شده. طبیعیه اگه تو تایم فریم پایینترتون، مثلاً یک دقیقه، اینجاها یه ناحیه ورود خوب (مثلاً یه اردر بلاک یا یه گپ) پیدا کردید، میتونید روش حساب کنید و وارد معامله بشید. اما اگه قیمت از این نواحی گذشت و به سمت تارگت زون اول حرکت کرد و حتی ازش هم عبور کرد، دیگه شما از اونجا تا رسیدن به تارگت زون بعدی (یعنی سطح -۴)، خیلی دنبال ورود به معامله در جهت روند قبلی نمیگردید.
به عبارت دیگه، وایمیستید تا قیمت بیاد و به اون یکی ناحیه تارگت زون بعدی (مثلاً حدودای سطح -۳.۸ یا -۳.۹ یا خود -۴) برسه، بعد تازه اونجاها تو تایم فریم یک دقیقهتون دنبال نواحی مثلاً برای بای (در یک روند نزولی که به تارگت نهایی رسیده) میگردید. میرید تو تایم فریم یک دقیقه و با دقت دنبال یه ستاپ خوب میگردید.
مثلاً تو همون مثالی که داشتیم، اگه قیمت به تارگت زون -۴ رسیده بود، شما میتونستید تو تایم یک دقیقه، اگه ناحیه خوبی نزدیک اون سطح پیدا میکردید (مثلاً یه اردر بلاک تمیز)، به بای کردن فکر کنید. حالا اگه اون رو هم رد کرد و رفت پایینتر، دیگه اونجا احتمالاً چیزی برای ورود نداریم و باید برگردیم عقبتر تو چارت و ببینیم آیا لگ ماژور دیگهای بوده که بتونیم بر اساسش تصمیم بگیریم؟ آیا سقف یا کف مهمی قبلاً زده شده یا اتفاق خاصی افتاده که بشه بر اساسش نواحی جدیدی پیدا کرد.
گاهی وقتا خودِ اون سطح -۳.۹ یا -۴ میتونه یه ناحیه خیلی خوب برای ورود باشه. هم نزدیک به تارگت زونه و هم ممکنه تو تایم یک دقیقه یه ناحیه خوشگل بهتون بده.
بریم یه مثال هم تو تایم فریم یک ساعته با هم بکشیم که دیگه حسابی جا بیفته
خب، حالا فرض کنید اومدیم تو تایم فریم یک ساعته و میخوایم تارگتهای یک ساعته رو پیدا کنیم. اول باید لِگِ منیپولیشنکنندهمون رو پیدا کنیم. فرض کنید یه حرکت صعودی داشتیم که یه سقف مهم رو هانت کرده و بعدش ریخته. اون لِگی که از بالای اون سقفِ هانت شده شروع میشه و میاد پایین، میشه لگ مبنای ما. حالا ما دنبال گرفتن تارگتهای این نزول هستیم.
کاری که میکنیم چیه؟ دوباره آی سی تی پروجکشن رو برمیداریم و از بالای اون لگ (نقطه شروع منیپولیشن) به پایینِ لگ (انتهای اون حرکت یکدست نزولی قبل از شروع پولبک یا اصلاح) میکشیم.
طبیعیه که تارگت زون اولیهمون (-۲ تا -۲.۵) میتونه یه جایی باشه که بر اساس تایم فریم یک ساعته، اتفاقاً میبینیم چه جای قشنگی هم هست! مثلاً ممکنه زیر یه سطح ایکوالیبریوم (Equilibrium) یک ساعتهمون قرار بگیره که این خودش اعتبارش رو بیشتر میکنه. و تارگت زون بعدیمون هم که سطح -۴ هست، میتونه یه ناحیه نسبتاً قشنگ دیگهای باشه که مثلاً قبلاً یه حرکتی از اونجا شروع شده.
حالا اگه بخوایم برعکسش رو بکشیم، یعنی تارگت برای حرکت صعودی؟
فرض کنید تو تایم فریم یک ساعته، یه سری کفهای قیمتی داشتیم. قیمت اومده این کفها رو هانت کرده (یعنی زده زیرشون و نقدینگی رو جمع کرده) و بعد یه حرکت صعودی قوی شروع شده. خب، اینجا اون حرکتی که باعث منیپولیشن اون کفها شده و بعدش جهت عوض شده، میشه لگ مبنای ما. پس وقتی میخوام پروجکشن رو برای تارگتهای این صعود بکشم، از پایینِ اون لگِ منیپولیشنکننده (جایی که هانت اتفاق افتاده) میکشم تا بالای اون لگ (جایی که حرکت یکدست صعودی قبل از اصلاح تموم شده).
اینجا هم تارگت اولیهمون (-۲ تا -۲.۵ روی فیبوی معکوس که اینجا مثبت نشون میده چون داریم برای صعود میکشیم) میتونه مثلاً حدود قیمت خاصی باشه (مثلاً ۲۷۰۰ تو یه مثالی) و اگه قیمت از اونجا رد کرد و بهش بیتوجهی کرد، تارگت بعدیمون میتونه سطح -۴ باشه (مثلاً ۲۸۰۰). منتها یادتون باشه ما الان داریم رو تایم فریم یک ساعته صحبت میکنیم.
اگه همین سناریو رو بریم تو تایم فریم ۱۵ دقیقه یا ۵ دقیقه نگاه کنیم، شاید بتونیم منیپولیشن دقیقتری یا حتی کوچیکتری پیدا کنیم و تارگتهای نزدیکتری هم به دست بیاریم. مثلاً تو ۵ دقیقه ممکنه یه لگ کوچیکتر و جمع و جورتر پیدا کنیم که بهمون اجازه بده یه تارگت نزدیکتر براش رسم کنیم. از پایین به بالا میکشیم و تارگت زون اولمون میتونه یه جایی باشه و بعد از اینکه به اون دستدرازی شد و ردش کرد، میتونیم به تارگت بعدی فکر کنیم.
اگه بازم یه کم بزرگتر بهش فکر میکردیم و یه لگ بزرگتر رو تو همون ۵ دقیقه میگرفتیم، باز دوباره تارگت زون اولیهاش یه جا قرار میگرفت و تارگت زون بعدی هم یه جای دیگه.
مثلاً فرض کنید با این تحلیلها به این نتیجه رسیدیم که اگه قیمت به یه تارگت زون خاصی دستدرازی کرده باشه (که کرده!)، هدف بعدی ما برای رسیدن به یه سطح بالاتر مثلاً ۵۲-۵۳ هست. یعنی بین ۵۰ تا ۵۲ میتونه هدف بعدی طلا برای صعودش باشه و بعد از اونجاها تازه میتونیم به یه حرکت نزولی اصلاحی فکر بکنیم.
پس این تارگت زونها رو به این شکل میایم و میکشیم. ولی کجا بیشتر از همه به کارمون میاد؟
ببینید، ما معمولاً تو تایم فریم یک دقیقه برای پیدا کردن دقیق تیپیهامون از این روش رسمش میکنیم. یعنی چی؟ یعنی من وقتی میام یه حرکت ماژور رو تو تایم بالاتر (مثلاً ۱۵ دقیقه یا یک ساعته) تشخیص میدم و میخوام روش تصمیم بگیرم که تیپیهام کجا باشه، میام سراغ این تکنیک.
میگم خب، این سقفها رو داشتم، این کندل اومده اینا رو منیپولیت کرده، بعدش هم یه چاک (Change of Character) نزولی خوشگل برای من به وجود آورده و الان من میخوام دنبال ناحیه برای سل بگردم. پس توقعی که میتونم از تیپیهام داشته باشم، بر اساس آی سی تی پروجکشن میتونه مثلاً تیپی اولم روی زون -۲ تا -۲.۵ باشه (مثلاً قیمت ۲۳ و ۲۲) و تیپی دومم روی زون -۴ (مثلاً قیمت ۱۸) باشه. و بعد از اینکه به این تارگتها رسید، اگه شرایط مهیا بود و نواحی اجازه میداد، دنبال این میگشتم که شاید بتونم یه ترید بای هم از اونجاها ست بکنم.
یه نکته خیلی مهم در مورد طلا که خودم همیشه رعایت میکنم
توی اکثر مواقع، برای طلا، من شخصاً خودم اصلاً اون ناحیه -۲ تا -۲.۵ رو به عنوان تارگت نهایی مبنا قرار نمیدم. چرا؟ چون بالای ۹۰ درصد مواقع، طلا اون سطح -۴ رو میبینه. یعنی اگه قرار باشه بریزه، تا اونجا میره. توی اون زون -۲ تا -۲.۵ ممکنه یه استراحت کوچولو بکنه، یه کم گیر داشته باشه، ولی معمولاً طلا تارگت همیشگیش همون تارگت ۴ درصدیه (منفی چهار). پس من خودم شخصاً وقتی تیپیهام رو با آی سی تی پروجکشن تعیین میکنم، مستقیماً بر اساس سطح منفی چهار تیپیهام رو ست میکنم و میذارم اونجا بمونه.
و در آخر، مهمترین نکته رو یه بار دیگه تکرار میکنم!
یادتون نره، این پروجکشن باید حتماً روی لِگی کشیده بشه که آخرین حرکت شما بوده که منیپولیشن رو براتون انجام داده و بعد از اون، حرکت بعدی (در جهت جدید یا ادامه روند قبلی پس از اصلاح) شکل گرفته و داره به شما سیگنال میده. این کلید اصلی استفاده درست از این ابزاره.
خب رفقا، اینم از آموزش آی سی تی پروجکشن. این رو یه مقدار تمرین بکنید تا دستتون بیاد. بعدش دیگه آخرین نکتهای که باقی میمونه، بحث شیرین نقطه وروده که اونم با هم کار میکنیم و دیگه میریم سراغ بکتستهای کلی و عملی. موفق باشید!