تایتان (بخش دوم صفر تا صد)- قسمت چهارم

4/19/2025


آخرین ویرایش: 5/26/2025

در این سری ویدیو آموزشی تایتان(بخش دوم صفر تا صد)، به آموزش تحلیل تکنیکال می پردازیم، در این پست قسمت چهارمین قسمت این دوره را قرار داده ایم، با ما همراه باشید.



تحلیل طلا و استراتژی‌های ورود: چطور مثل حرفه‌ای‌ها فکر کنیم و ترید بزنیم؟

سلام به همه رفقای تریدر! امروز می‌خوایم یه گپ خودمونی و تخصصی داشته باشیم در مورد تحلیل بازار، مخصوصاً طلا، و اینکه چطور می‌تونیم نقاط ورود بهتری پیدا کنیم. یه سری سوال و جواب و تحلیل داریم که می‌تونه دیدتون رو بازتر کنه. پس اگه آماده‌اید، بزن بریم!

داستان از کجا شروع شد؟ یه عکس و کلی سوال!

خب، بذار ببینیم داستان چیه و سوال از کجا شروع شد. یه عکسی جلومونه و بحث سر اینه که وقتی یه «چاک» (ChoCH - Change of Character) اتفاق میفته و قیمت کلوز می‌کنه، اولین کندل مخالف، همون کندلیه که باید حواسمون بهش باشه. اما یه نکته! اون کندلی که توی عکس اولیه علامت زده شده بود، انگار زیر ۵۰ درصدِ اون حرکتیه که قیمت رو برده بالا. می‌دونی، وقتی روند همینجوری بدون استراحت می‌ره بالا، خیلی بعیده که بخواد همون اول کاری یه واکنش درست و حسابی نشون بده. بازار واسه یه حرکت قوی، نیاز به یه نفس تازه کردن و استراحت درست و حسابی داره. بدون این استراحته، تصمیم‌گیری و ورود کردن خیلی ریسکی می‌شه.

وقتی روند نفس نمی‌کشه، چی می‌شه؟

یه منطق دیگه هم هست. وقتی روند اصلاً استراحت نکرده، احتمال اینکه بخواد توی یه نقطه خاص واکنش قوی نشون بده، خیلی کمه. شاید یه حرکت کوچولو، یه نوسان جزئی بکنه، ولی برای یه حرکت درست و حسابی و قوی، باید قبلش یه استراحت درست دیده باشیم. برای همین، خیلی از اون گزینه‌هایی که اولش به نظر می‌رسید، خیلی قابل قبول نبودن.

شاید با یه کم ارفاق می‌شد یه گزینه‌ای رو قبول کرد که واکنش هم نشون داده، ولی اونم بیشتر شبیه یه حرکت مینور وسط روند بود.

تارگت سود (ریوارد) در حرکات مینور کجاست؟

حالا یه سوالی پیش اومد: اگه یه حرکت مینور رو بگیریم، تارگت سودمون (همون ریوارد) رو کجا بذاریم؟ ناحیه تعادل تایم‌فریم یک دقیقه، یا سقف قبلی؟

اگه حرکت رو مینور در نظر گرفتی، سیف‌ترین کار اینه که روی ناحیه تعادل پوزیشن رو ببندی. چون داری یه جورایی خلاف روند اصلی یا توی یه جای ریسکی وارد میشی و حرکت می‌کنی. ولی اگه وسط روند نبود و شرایط ایده‌آل‌تر بود، می‌شد صبر کرد تا سقف قبلی رو هم بزنه. در حال حاضر، امن‌ترین راه همینه. البته اگه یه کم اهل ریسک باشی، می‌تونی سقف قبلی رو هم به عنوان تارگت در نظر بگیری. ولی یادت باشه، هر جای دیگه‌ای این وسط‌ها، قیمت می‌تونه برگرده.

بعضی‌ها یه بخشی از پوزیشنشون رو روی ناحیه تعادل می‌بندن و بقیه‌اش رو نگه می‌دارن برای تارگت‌های بالاتر، مثلاً همون سقف قبلی. این یه روش مدیریته که می‌تونه خوب باشه. معمولاً حرکات مینور، حداقل تا ۸۰-۹۰ درصد سقف یا کف قبلی خودشون حرکت می‌کنن. اما بازم میگم، سیف‌ترین جا همون ایکوالیبریوم یا ناحیه تعادلیه که توی تایم‌فریم یک دقیقه بهت می‌ده.

استراتژی پرایس اکشن و اون ویدیوی معروف!

یکی از بچه‌ها سوالی پرسید در مورد یه استراتژی پرایسی که توی یه ویدیویی قبلاً در موردش صحبت شده بود. می‌گفت نتونسته باهاش ارتباط بگیره و نمی‌دونه چطور می‌شه تو لایو بازار ازش استفاده کرد. حالا به این هم می‌رسیم و کامل بازش می‌کنیم.

مینور بگیریم یا ماژور؟ مسئله این است!

قبل از اون، یه بحث دیگه هم مطرح شد. یکی از دوستان یه سری عکس فرستاده بود و سوالش این بود که این بایی (Buy) که بچه‌ها گرفتن، بای قوی‌ای حساب می‌شه یا نه؟ جواب این بود که این بیشتر یه بای مینوره. حالا مشکل اینجاست که بعضی‌ها مینور می‌گیرن، بعضی‌ها ماژور. اگه بخوایم یه مبنای درست برای آزمون و خطا یا حتی ترید واقعی داشته باشیم، چی کار باید بکنیم؟

ببین، اگه قرار باشه تو یه آزمونی شرکت کنی که باید مثلاً دو تا از سه تا معامله‌ات تی‌پی (Take Profit) بخوره، شاید بهتر باشه که فعلاً سراغ مینورها نری. چرا؟ چون ریسکشون بالاتره و ممکنه استاپ بخوری. شرط اصلی ورودمون چی بود؟ این بود که قیمت بیاد زیر ۵۰ درصد یه حرکت، یعنی زیر ناحیه تعادل، خط میدنایت و اینجور چیزا، بعد دنبال بای بگردیم. اگه قرار باشه هرجایی که چاک اتفاق میفته وارد بشیم، خب ممکنه از ده بار، پنج شیش بارش سود بده، ولی اون سه چهار باری که استاپ می‌خوری هم باید در نظر بگیری.

اینترمدیت لو (ITL) رو درست تشخیص بدیم!

یه عکسی شیر شد که توش اینترمدیت لو (ITL) یه کم اشتباه مشخص شده بود. اینترمدیت لو واقعی باید کف اصلی‌تر باشه. یعنی جایی که حرکت از اونجا شروع شده و سقف قبلی خودش رو شکسته. اون وسط‌ها اگه یه کفی تشکیل بشه، اون اینترمدیت لو حساب نمی‌شه، بیشتر میدل یا وسط رونده.

با ارفاق اگه می‌خواستیم یه آی‌تی‌ال در نظر بگیریم، باید یه نقطه‌ای رو انتخاب می‌کردیم که بعد از شکستن سقف قبلی تشکیل شده. اگه اونم واکنشی نداده و استاپ خورده، یعنی انتخابمون درست نبوده.

در کل، تا وقتی قیمت به نواحی پایین‌تر و معتبرتر برای بای نرسه، مثلاً تا یه محدوده مشخصی پایین نیاد، خیلی نباید دنبال بای بود. بیشتر باید حواسمون به فرصت‌های سل (Sell) باشه.

مبنای آزمون و معاملات: تمرکز روی حرکات ماژور

پس برای اینکه هم خیالمون راحت‌تر باشه و هم وین‌ریت بهتری داشته باشیم، بهتره مبنای کارمون رو بذاریم روی چاک‌های ماژور و حرکات بزرگتر. اگه یکی بیاد تو آزمون هی مینورها رو بگیره، ممکنه با دو تا استاپ کل آزمون رو از دست بده. بهتره این اتفاق بیفته، بره دوباره تمرین کنه و یاد بگیره که فعلاً مینور نگیره تا حرفه‌ای‌تر بشه.

بریم سراغ تحلیل عملی: پیدا کردن اسپانسر کندل

حالا می‌خوایم یه کم عملی‌تر کار کنیم و بریم سراغ پیدا کردن اسپانسر کندل و نقطه ورود. البته این یه تحلیل کامل تریدینگ نیستا! فقط می‌خوایم روی پیدا کردن اسپانسر کندل تمرکز کنیم. خیلی از فاکتورهای دیگه مثل پرایس اکشن کلی، تارگت زون‌های تایم بالا و... رو الان خیلی دقیق بررسی نمی‌کنیم. فقط می‌خوایم دنبال چاک بگردیم و اسپانسر کندل رو پیدا کنیم.

قدم اول: پیدا کردن تارگت زون در تایم بالا

کاری که می‌کنیم اینه: چون قیمت خیلی بالا رفته و به نواحی مهمی رسیده، اول میریم تو تایم فریم ۱۵ دقیقه و تارگت زون رو پیدا می‌کنیم. خب، فرض کنیم رسیدیم به اولین تارگت زون ۱۵ دقیقه. چرا این کارو می‌کنیم؟ چون مثلاً تاد (TOD - Time of Day) یا همون زمان مهم روزمون همونجاست و بازار تازه باز شده و خیلی به تاد نزدیکیم. برای اینکه بخوایم دنبال سل بگردیم و یه ناحیه سل رو قبول کنیم، نیاز به یه تأییدیه محکم‌تر داریم.

یه ناحیه‌ای رو علامت می‌زنیم و می‌گیم این اوردر بلاکی (Order Block) هم که اینجا کشیده شده، نسبتاً درسته و می‌شه بهش اعتماد کرد. اگه قیمت اومد اینجا، می‌تونیم به سلش فکر کنیم. اگه رد کرد، خب میریم سراغ نواحی بالاتر.

من خودم شخصاً اگه بخوام معامله کنم، این نواحی خیلی نزدیک به تاد رو همه مینور در نظر می‌گیرم. دوست دارم قیمت یه ذره از تاد فاصله بگیره و بعد برگرده سراغش. این دیگه خیلی زیادی نزدیکه! اما خب، حالا ببینیم واکنشی می‌ده یا نه.

وقتی تاییدیه‌ها جور نیستن...

فرض کنیم واکنشی نداشتیم. یه ناحیه بای هم پایین داریم، ولی چرا اونو نمی‌گیریم؟ چون ایکوالیبریوم‌های بعدی‌مون خیلی پایین‌تره. تا قیمت به یه سطح مشخصی زیر اون نرسه، به بای فکر نمی‌کنیم و فقط دنبال سل هستیم. حتی اگه تاد به ما یه ناحیه بده، یعنی از نظر تاد تأیید شده، ولی از نظر بقیه عوامل نه، بازم کمه. ببین، ما حداقل چهار تا خط و نشونه می‌کشیم، دیگه کمِ کم باید سه تاش بهمون تأییدیه بده. اگه نخوایم همشون با هم هم‌جهت باشن، حداقل سه تا تأییدیه لازمه. اینکه فقط بخوایم بر مبنای یه خط تصمیم بگیریم، خب نتیجه‌اش می‌شه یه استاپ الکی!

اوردر رو برنداشته؟ پس معتبر نیست!

یه نکته مهم دیگه: اگه یه حرکتی اتفاق افتاد ولی اوردر اصلی ما رو برنداشت، اون حرکت برای ما خیلی معتبر نیست. احتمال اینکه قیمت برگرده بالاتر و استاپمون رو بزنه، خیلی زیاده. پس اگه ورود کرده بودیم، استاپ می‌شدیم.

باز هم منطق نزدیکی به تاد

یادتونه گفتم زیادی نزدیک تادیم؟ اگه بخوایم یه واکنش خوب داشته باشیم، باید یه کم ازش فاصله بگیریم. وقتی خیلی تو دلشیم، قیمت چیکار می‌خواد بکنه دقیقاً؟ باید بیاد یه حرکتی داشته باشه، مثلاً برگرده به ناحیه اوپن (Open) و یه کاری بکنه. اینجا که تو دهن تاد هستیم، کاری ازش برنمیاد. تازه، تارگت زون ۱۵ دقیقه‌مون هم اگه یادتون باشه، بزرگ بود و تا یه جاهایی ادامه داشت. پس همچنان می‌تونیم تو نواحی تارگت زون باشیم.

بررسی اسپانسر کندل: آیا واقعاً معتبره؟

فرض کنیم یه ناحیه‌ای فعال شد. حالا باید برگردیم ببینیم اسپانسر کندلش درسته یا نه. کاری که باید بکنیم اینه: بریم ببینیم این اوردر بلاکی که اینجا کشیده شده، آیا واقعاً اسپانسر کندله یا نه. برمی‌گردیم عقب، میریم جایی که این سقف رو برامون ایجاد کرده. می‌بینیم که بله، اوردر بلاکی که گرفته شده، می‌تونه اسپانسر کندلمون هم باشه. حالا اگه می‌خواستیم یه کم کم‌ریسک‌تر عمل کنیم، می‌تونستیم یه نقطه ورود دیگه با استاپ پشتش در نظر بگیریم.

ریسک به ریوارد، یه فاکتور مهم!

یه چیزی که خیلی مهمه، ریسک به ریوارد معامله است. اگه یه ورودی خیلی جذاب نباشه و ریسک به ریواردش نچربه، اصلاً ارزش گرفتن نداره. من خودم کمتر از ریوارد چهار یا پنج رو نمی‌گیرم.

کدوم اوردر بلاک تر و تازه است؟

حالا بریم یه ناحیه بالاتری رو چک کنیم. اسپانسر کندلش رو ببینیم. می‌بینیم که یه سری اوردرها توسط اوردرهای بعدی برداشته شدن (به اصطلاح میتیگیت شدن). اینا دیگه دست خورده حساب می‌شن. ما دنبال یه ناحیه تر و تازه می‌گردیم.

فرض کنید یه ناحیه‌ای پیدا کردیم که به نظر میاد دست نخورده و تر و تازه است. چرا این ناحیه رو دوست داریم؟ چون پایینی‌ها همه دست خوردن. اگه اینجا ورود کنیم و استاپمون رو هم بذاریم، دیگه اگه اینم استاپ بخوره، نوش جونمون! این دیگه یه استاپ واقعیه. تازه، چون قیمت تا اینجا اومده، به نظر میاد اگه حرکت کنه، حداقل تا تاد میاد پایین. یعنی می‌شه یه ریوارد خوب هم ازش گرفت، اگه درست حرکت کنه.

اگه می‌خواستید مینور بگیرید، شاید همون اولش یه ریوارد چهاری داده بود. ولی اگه دنبال ریوارد بزرگتر باشیم، باید صبر کنیم. و بله! می‌بینیم که تا تاد هم میاد.

پس متوجه شدید پیدا کردن نواحی چقدر مهمه؟ باید به همه‌چیز توجه کنید.

یه نکته طلایی: اوردری که «کف نزده» هنوز اعتبار داره!

یکی از بچه‌ها یه سوال خیلی خوبی پرسید. گفت: «یه جایی که یه شدو به یه اوردر بلاکی می‌خوره، شما می‌گین دیگه این خورده شده و مصرف شده. درسته؟ می‌تونیم یه شرطی بهش اضافه کنیم که ببینیم از کف یه جایی شروع شده اومده بالا، اون اوردر بلاک سل رو ساخته. اگه شدو بهش خورد و رفت اون کف رو شکست، مطمئن بشیم که مصرف شده. اگه کف رو نشکنه و اون وسط بازی کنه، می‌تونیم در نظر بگیریم خورده نشده؟»

این سوال فوق‌العاده بود! آره، شاید بشه اینجوری فیلترش کرد. اگه قیمت به اوردر بلاک خورد و کف رو نزد، بگیم همچنان اون اوردر بلاک اعتبار داره. اینجوری شاید یه بخشی از ورودهای مینور از دست بره، ولی بهتره آدم ۱۰ درصد معاملات رو از دست بده تا اینکه چهار پنج تا استاپ اضافه بخوره.

پس اینو به عنوان یه نکته کلیدی داشته باشید: اگر اردری که برداشته می‌شه، بره و یک کف ماژور ایجاد بکنه (یعنی کفی که اون حرکت رو شکل داده رو بزنه)، اون موقع می‌گیم اون اردر دیگه اعتبار نداره و دست خورده محسوب می‌شه. ولی اگر نتونه اون کف رو بزنه، اون موقع همچنان اعتبارش پابرجاست.

بذارید یه مثال بزنم. فرض کنید یه اردری داریم که اعتبارش برامون باقی مونده. آخرین کفی که قبل از اینکه قیمت بیاد بالا و این اردر رو برداره، می‌تونیم اینجا در نظر بگیریم. حالا با یه کم ارفاق، یه جای دیگه رو هم می‌شه در نظر گرفت. قیمت اومده این اردر رو برداشته، اما این برداشتِ اردر نیومده چاک (شکست ساختار) برای ما ایجاد بکنه و دوباره برگشته رفته بالا، اردرِ یه ناحیه دیگه رو برداشته. برداشتِ این اردر دوم، آخرین کفی که داشته رو اومده و چاکش رو ایجاد کرده. پس این اردر دیگه مصرف شده و تبدیل شده به این یکی.

حالا این اردر جدیدی که برداشته شده، کفش کجا بوده؟ کفش اینجا بوده. اومده این کفه رو زده. پس الان دیگه این اردر هم برای ما اعتبار نداره. اردر جدیدمون می‌شه اینجا، که کف جدیدمون هم اینجاست. قیمت اومده یه بار بالا، برش داشته، رفته پایین ولی کف رو نزده. برای همین، وقتی دوباره برگشته اومده بالا، این اردر همچنان برای ما ولید (معتبر) بوده. برش داشته، کف رو زده. پس این دیگه برای ما اعتبار نداره. الان اردر شیفت می‌شه به این یکی. و همینطور الی آخر.

پس عملاً تنها اردری که همچنان برای ما معتبره، می‌شه اون اردری که بعد از برداشته شدنش، کف قبلی رو نزده. بقیه همه اردرها رو برداشتن و کف زدن. فقط اون شدویی که اردر رو برداشته و کف نزده، باعث می‌شه اون سقف هنوز برای ما اعتبار داشته باشه.

کاری که من کردم چی بود؟ تمام این اردرها رو نگه داشتم، اومدم آخر چارت نگاه کردم ببینم اینجا که قیمت بی‌احترامی کرده، به کدوم اردرها بی‌احترامی کرده. دیدم تک تک اردرهایی که کف رو زدن، اصلاً بهشون اهمیت داده نشده و ازشون رد شده. رسیده به اردری که کف رو نزده، و یه واکنش تمیز و خوب بهش داشتیم.

پس آره، اینو می‌تونیم جزو قوانین بذاریم. وقتی دارید شیفت اردرها رو بررسی می‌کنید، حتماً این موضوع رو چک کنید. اون حرکتی که اومده اردر رو برداره، کفش کف مهمیه. اگه اردر برداشته شده بره اون کف رو بزنه و یه چاک برای ما به وجود بیاره (یا برعکس، سقف رو بزنه و چاک صعودی ایجاد کنه)، در اون صورت اون اردر دیگه خورده شده و اعتبار نداره. اما اگر نه، به اون کف احترام گذاشته بشه و برگرده، اون موقع عملاً هنوز اردر ما فعاله و می‌تونیم مجدداً ازش استفاده بکنیم.

شاید من خودم تو ذهنم اینو بررسی می‌کردم، ولی نمی‌تونستم به عنوان یه قانون بهتون بگم. یعنی ذهنم خود به خود این موضوع رو فاکتور می‌گرفت. با این نکته، فکر کنم یکی از مشکلات خیلی عمده انتخاب سقف و کف هم حل بشه و خیلی از این اوردر بلاک‌ها رو می‌تونید دیگه فیلتر بکنید که الکی نخواید روشون ورود بکنید.

استراتژی پرایس اکشن: رقص کندل‌ها در دقایق پایانی!

حالا بریم سراغ اون استراتژی پرایس اکشنی که در موردش سوال شده بود. همونی که مربوط به تایم یک ساعته، تشخیص کندل ۳۰ دقیقه و ورود در ۲۰ دقیقه قبل یا بعد از بسته شدنش بود.

ببینید، تایم فریم چهار ساعته کلاً برامون خیلی اهمیت داره، مخصوصاً باز و بسته شدنش و نواحی حمایت و مقاومتی که تشکیل می‌ده. بچه‌های پرایس اکشن کار، نواحی حمایت و مقاومت رو چجوری در میارن؟ اونا خیلی به شدو اهمیت نمی‌دن و نواحی‌شون رو بر اساس بادی (بدنه کندل) می‌کشن. جاهایی که تاچ زیادی می‌تونه داشته باشه، می‌شه نواحی حمایتی و مقاومتی‌شون روی چارت. اگه یکی از این نواحی رو بشکنه، معتقدن که حرکت می‌تونه تا ناحیه بعدی هم ادامه پیدا کنه.

چرا به شدوها توجه نمی‌کنن؟ چون تمام هدف پرایس اکشن اینه که یک حمایت یا مقاومتی شکسته بشه و بره و اون شدو رو براشون پر بکنه. برای همین، خود شدو به عنوان ناحیه حمایت و مقاومت دیده نمی‌شه، بلکه به عنوان حد تی‌پی (Take Profit) براشون در نظر گرفته می‌شه.

خب، چیکار می‌کنن؟ از همین تایم فریم چهار ساعته شروع می‌کنن علامت‌هاشون رو می‌زنن، میان دونه دونه پایین‌تر و این نواحی رو بهینه‌تر می‌کنن. جاهایی که بیشترین تاچ‌ها و حرکت‌ها رو داشته و شدوها. بعد میرن تایم فریم پایین‌تر، مثلاً ۱۵ دقیقه، و دوباره نواحی مهم رو مشخص می‌کنن.

یکی از بچه‌ها یه نکته خوبی گفت: «اگه با نمودار میله‌ای بکشیم، خیلی راحت‌تر باشیم.» آره، نمودار میله‌ای شدو رو نشون نمی‌ده و می‌تونی دقیقاً سقف و کف رو بر اساس بادی‌ها داشته باشی. اینجوری تشخیص راحت‌تر می‌شه.

جادوی دو سه دقیقه آخر کندل چهار ساعته!

حالا چی برای ما مهمه؟ بسته شدن کندل چهار ساعته، مخصوصاً توی دو سه دقیقه آخرش! اینکه چجوری رفتار می‌کنن و حرکت می‌کنن، خیلی مهمه. آیا تلاش می‌کنن بالای یه خط مقاومتی ببندن یا زیر یه خط حمایتی؟

مثلاً فرض کنید یه ناحیه حمایتی داریم. کندل چهار ساعته داره زیرش بازی می‌کنه، به سختی خودش رو می‌رسونه و سعی می‌کنه بالاش بمونه، اما توی دو سه دقیقه آخر میان و زیرش می‌بندن! این می‌تونه چه نشانه‌ای باشه؟ نشانه تمایل به نزول. اینه که میگم توی لایو بازار مهمه اون دو سه دقیقه آخر دارن چیکار می‌کنن. رفتارشون خیلی اهمیت پیدا می‌کنه.

یا مثلاً برمی‌گردیم به یه کندل تایم فریم یک ساعته. یه ناحیه حمایتی و یه ناحیه مقاومتی داریم. کندل فعلی بهش احترام می‌ذاره. کندل بعدی ازش می‌گذره و پایین‌تر بسته می‌شه. باید ببینیم ۳۰ دقیقه و ۱۵ دقیقه چه اتفاقی براشون میفته. اگه ۳۰ دقیقه هم زیر اون ناحیه بسته بشه، و ۱۵ دقیقه هم همینطور، این خودش یه سیگناله. حالا اگه قیمت برگرده و بخواد اون پایین شکل کندل رو عوض بکنه، می‌شه به سلش فکر کرد. یعنی اگه اول کندل باز بشه، بیاد یه شدوی بالا درست بکنه و بعد برگرده پایین، می‌شه به سلش فکر کرد.

وقتی تلاش‌ها در ثانیه‌های آخر نتیجه معکوس می‌ده!

یه مثال جالب: فرض کنید قیمت اول میاد پایین، زیر یه ناحیه حمایتی. توی تایم فریم ۱۵ دقیقه، اول میاد پایین، سعی می‌کنن زیرش ببندن، اما زیر لو (Low) یا کفِ کندل قبلی که به ناحیه حمایتی احترام گذاشته بود، نمی‌بندن. با اینکه زیر ناحیه مقاومتی (که حالا نقش حمایتی پیدا کرده) بسته شده، اما به اون لو قبلی احترام گذاشته. بعد اتفاقی که میفته چیه؟ بریم تو تایم فریم پایین‌تر، مثلاً یک دقیقه، ببینیم تو اون کندل ۱۵ دقیقه‌ای چه خبر بوده.

فرض کنید سه دقیقه مونده به بسته شدن کندل ۱۵ دقیقه، و ما زیر ناحیه حمایتی قرار داریم. طبیعتاً فکر می‌کنیم که الان باید بیان و این کف رو بشکنن. اگه قراره شکست اتفاق بیفته و قطعی باشه، کندل ۱۵ دقیقه باید طی سه دقیقه آینده زیر این بسته بشه. تا اینجا بد نیست. اما یهو برمی‌گرده! یک دقیقه مونده که کندل بسته بشه، ببینید چه اتفاقی میفته: برمی‌گردونن و می‌برنش بالا!

این حرکتی که تو این یک دقیقه آخر میفته، خیلی برای ما مهمه. چرا؟ چون ۱۴ دقیقه تلاش کردن بیان زیر این ناحیه حمایتی، ولی توی ثانیه‌های آخر دارن کندل رو برمی‌گردونن بالا. این یعنی چی؟ یعنی قراره به اون ناحیه احترام گذاشته بشه. نمی‌خوان هنوز بشکنن یا ردش بکنن. درسته که دوباره برش می‌گردونن پایین، اما عملاً کندل بعدی که باز شده، شدوی بالا نداره!

تحلیل رفتار کندل بعدی: سرنخ‌ها در شدوها!

پس با توجه به حرکتی که توی کندل قبلی ۱۵ دقیقه اتفاق افتاد (که توی یک دقیقه آخر کندل رو برگردوندن بالا و بالای خطمون بستن)، و اینکه کندل جدیدی که برای ما باز شده شدوی بالا نداره، اگه می‌خواست این بریزه و بره پایین، باید اول می‌اومد یه شدو براش بالا درست می‌کرد، یه ناحیه رنج کوچیکی درست می‌کرد، بعد می‌رفت که بریزه.

اما الان که اول اومدن پایین، یعنی چی؟ با توجه به احترامی که کندل قبلی بهش گذاشته، یعنی اینکه دارن شدوی پایین رو برای کندل ۱۵ دقیقه درست می‌کنن که بعد حرکت کنن برن سمت بالا.

اینجا ما چیکار می‌کنیم؟ چون کندل ۱۵ دقیقه و ۳۰ دقیقه خودشون اعتبار خیلی بالایی ندارن، میایم اوپن کندل یک ساعته رو مارک می‌کنیم. به محض اینکه این کندل یک ساعته برگرده و بیاد بره بالا و صعودی بشه، ما از اینجا می‌تونیم باهاش به دید بای نگاه کنیم و باهاش حرکت کنیم، مثلاً یه حرکت مشخصی (مثلاً ۲۰ پیپ) رو هم باهاش بگیریم.

فعلاً دارن شدوی پایین کندل ۱۵ دقیقه رو می‌سازن. دارن این توهم رو برای بقیه ایجاد می‌کنن که ما زیر اون ناحیه حمایتی بستیم و قراره بریم بریزیم. اینجا همه دارن سل می‌زنن، بدون توجه به اینکه کندل ۱۵ دقیقه ما شدوی بالا نداره. کجا داری سل می‌زنی باهاش می‌ری؟ این پایین اومدنه اعتبار نداره عملاً.

ورود با بای‌استاپ: صبر، کلید موفقیت!

حواستون باشه، ما اینجا نمیایم مستقیم بای بزنیم‌ها! ما بای‌استاپ (Buy Stop) می‌ذاریم توی این سیستم. یعنی صبر می‌کنیم یکی از این کندل‌ها برگرده و بعد باهاش همراه می‌شیم. یعنی اگه می‌خواستین بر اساس کندل ۱۵ دقیقه تصمیم بگیرید، باید بای‌استاپتون بالای هر کدوم از این کندل‌ها می‌بود و منتظر فعال شدنش می‌موندید.

تا زمانی که اون کف پایینی نخوره، بای‌استاپ شما تغییری نمی‌کنه. باید اون کف قبلی‌تون رو بزنن که بتونن براتون یه شکل جدید به وجود بیارن.

خب، حالا فرض کنید عملاً اینجا اتفاقی که میفته اینه که کندل یک ساعته ما برگشت. پس اون تریدی که ما داشتیم بر اساس تایم فریم یک ساعته، الان فعال شد. کندل یک ساعته ما الان برگشته و قراره ما باهاش اون حرکت مشخص (مثلاً ۲۰ پیپ) رو بریم. استاپمون هم کمه، مثلاً دو پیپ. و بله! اون حرکت اتفاق میفته.

پس متوجه شدید چقدر مهمه توی لایو بازار نگاه کنید و ببینید چه اتفاقی داره می‌افته؟

ترکیب سبک‌ها برای وین‌ریت بالاتر

حالا ما این معاملاتی که توضیح دادیم رو صرفاً پرایس اکشنی نمی‌گیریم. من یه زمانی فقط بر اساس این معامله می‌کردم، اون موقع که از تکنیکال خیلی چیز زیادی نمی‌دونستم. فاندامنتالیست بودم، جهت کلی چارت رو از روی فاندامنتال درمیاوردم و بعد معاملاتم با این کندل یک ساعته و چهار ساعته بود. یعنی زمانی که در جهت فاندامنتال من، این حرکت معکوس پرایس اکشنی اتفاق می‌افتاد، باهاشون حرکت می‌کردم.

اما ما الان چه استفاده‌ای ازش می‌کنیم؟ ما تأییدیه‌هایی مثل اتفاقی که دیروز افتاد رو داریم. جایی که مثلاً یه اینترمدیت های (Intermediate High) داریم و نقطه بکریه و داره میاد که برای سل استفاده بشه. اما توی برگشتش، کلوز کندل‌ها رو پرایس اکشنی چک می‌کنیم. اگه مواردی که گفتم توش دیده بشه، اون می‌شه آلارم خطر که حواست باشه! تو داری اولین سیگنال‌های پرایس اکشن رو در جهت حرکت عکس می‌گیری. پس اون ترید تو به احتمال خیلی زیاد می‌تونه استاپ بخوره.

ما داریم این همه سبک رو با همدیگه ترکیب می‌کنیم که بتونیم احتمال موفقیتش رو ببریم بالا. وقتی یه چیزی از طرف همه ستاپ‌ها و دیدگاه‌ها تأیید بشه، یعنی اعتبار بالاتری داره دیگه. می‌شه بیشتر بهش اعتماد کرد. ستاپ‌هایی که با همدیگه توافق نظر ندارن، وقتی نسبت به یه چیز متفق‌القول میگن اوکی، یعنی تو می‌تونی بیشتر بهش اعتماد بکنی. پس ما این تأییدیه‌ها رو داریم می‌گیریم به خاطر اینکه بدونیم همه در یک راستا و یک جهت‌ان. به محض اینکه اولین مخالف نظر پیدا شد، تموم! دیگه ما باهاش کاری نداریم.

شاید بشه با اسمارت مانی هم ترکیب کرد. آره دیگه، مثلاً اون استراتژی پی‌او‌آی (POI - Point of Interest) که به بچه‌ها دادم همینه. چون بچه‌ها نمی‌تونستن این چاک‌ها و این نواحی حمایتی مقاومتی رو در بیارن، گشتم یه اندیکاتوری پیدا کردم که این حمایت و مقاومت‌های قوی رو براشون بکشه. اون استراتژی که تو یوتیوب گذاشتم دقیقاً بیسش بر همین پرایس اکشنه، ترکیبه با نواحی اسمارت مانی. بچه‌های اسمارت مانی، حمایت و مقاومتشون که هانت (Hunt) می‌شه برمی‌گرده، با استفاده از قانون پرایس اکشن (همین چیزی که الان براتون گفتم و کشیدیم و ورود کردیم)، عملاً همون استراتژی بود که بهشون دادم. که پی‌او‌آی هانت می‌شه، یه ناحیه حمایتی داشتید که خورده و بعد توی برگشتش با بای‌استاپ باهاش همراه میشید. و به بچه‌ها گفتم برای اینکه خیالشون راحت باشه ریوارد دو بگیرن. ولی اگه خودت بتونی درست تحلیل بکنی، مثل همین چیزی که بهتون گفتم، به راحتی ریوارد چهار و پنج رو بهتون می‌تونه بده.

آیا می‌شه پرایس اکشن رو حذف کرد؟

یکی از بچه‌ها پرسید: «امکانش هست کلاً پرایس اکشن رو ازش حذف بکنیم؟ وین ریت خیلی میاد پایین؟» ببین، با داشتن پرایس اکشن روی معاملات، وین ریت می‌تونه خیلی بالا باشه، مثلاً بالای ۹۰ درصد. اگه بخوای پرایس اکشن رو حذف بکنی و صرفاً دیدت همین آی‌سی‌تی و ورودی‌های اسمارت مانی باشه، می‌تونی یه وین ریت مثلاً ۷۵ درصدی با ریوارد حداقل پنج داشته باشی. اگه نمی‌خوای اینقدر برای خودت سختش بکنی.

تجربه و ژورنال‌نویسی

در مورد وین ریت و تعداد معاملات هم سوال شد. ببینید، وقتی یه نفر میگه وین ریتش مثلاً ۹۳ درصده، این روی تعداد زیادی معامله در یه بازه زمانی طولانی (مثلاً دو ساله و بالای سه چهار هزار تا معامله) به دست اومده. اینا همه باید ژورنال بشن. یه بخشی از اینکه وین ریت بالاست، برمی‌گرده به پرفورمنس شخصی و تجربه. یعنی ممکنه یه سری معاملات رو خود استراتژی استاپ بخوره، ولی با تجربه و دیدی که به چارت پیدا می‌کنی، نذاری اون استاپ رو بخوری. خب طبیعیه که اوایل کار، شما اون استاپ‌ها رو باید بخوری. مگه اینکه یه روزی برسی به جایی که بتونی نگاه اون فرد باتجربه رو به چارت داشته باشی.

ولی اغلبشون وقتی همه اینا رو با هم ترکیب می‌کنیم، می‌بینید دیگه، مثلاً دیروز درسته تی‌پی نداد ولی استاپ هم نخوردیم. خب همین می‌شه سیف شدن. استاپ نخوردی، تی‌پی هم نگرفتی، ولی وین حسابت میاد چون ضرر نکردی. وقتی بتونی با پرایس اکشن استاپت رو سیف کنی، خب عملاً جزو آمار استاپت نمیره.

مثال دیگه از ورود پرایس اکشنی

بریم یه مثال رندوم دیگه رو با هم ببینیم. فرض کنید کندل یک ساعتمون داره بسته می‌شه. یه دونه دیگه میریم جلو که کندل ۱۵ دقیقه جدیدمون باز بشه. همین الان خودش یه مثال کامله. کندلمون صعودیه. بریم تایم بالاتر، حمایت و مقاومتشم بکشیم. اینجا یه ناحیه حمایتی داشتیم که اومده زیرش بسته. این بسته شدن زیرش می‌تونه سیگنال نزول باشه. اینجا هم یه ناحیه حمایتی از قبل داشتیم. (من این حمایت و مقاومت رو همیشه قاطی میگم! آقا اینجا یه رزیستنس داریم، اون پایین هم ساپورت. فارسی‌اش سخته!)

خب، این بالا دو تا رزیستنس داریم، این پایین هم یه دونه ساپورت. یه ساپورت جدید هم شکل گرفته. این نواحی چهار ساعتمون. میایم روی یک ساعته. روی یک ساعته به نظرم اوضاعش خوبه. اینم می‌شه یه کوچولو اینجا گذاشت. خب، توی یک ساعته ما اومدیم زیر این ناحیه ساپورتمون بستیم. میریم تو ۳۰ دقیقه. تو ۳۰ دقیقه هم اگه اینو بخوایم ساپورت بگیریم، بازم زیرش بستیم. پس تا اینجا همه دارن زیرش می‌بندن. توی ۱۵ دقیقه هم که بازم زیرش بستیم. پس آقا تا اینجا همه چیز برای ما تأییدیه این رو داره که یک ساپورتی شکسته شده و توی ۱۵، ۳۰، یک و چهار ساعته زیرش بسته شده.

حالا، اتفاقی که می‌افته اینه. ما الان اینجا زیرش بستیم. کندل چهار ساعته قبلیمون بسته شده. الان کندل چهار ساعته جدید می‌خواد برای ما باز بشه. کندل چهار ساعته جدیدمون اگه اول بره شدوی بالا رو بسازه، بعد برگرده بیاد پایین، حتی توی یک ساعتمون می‌تونیم این سیگنال رو ازش داشته باشیم که می‌تونیم به سل فکر بکنیم. چرا؟ چون این حرکتی که شکل گرفته می‌تونه ادامه بده و رو به پایین بره. چون اینا همه زیرش بسته شدن.

خب الان برمی‌گردیم اینجا. کندل یک ساعتمون صعودیه. کندل ۱۵ دقیقه‌مون هم صعودیه. بین اون ناحیه ساپورت و رزیستنس داره بازی می‌کنه. خب، آها، ۱۵ دقیقه جدید باز شد. همزمان ۱۵ و ۳۰ با همدیگه باز شدن. به جای اینکه حرکت کنه پایین و شدوی پایین درست کنه، حرکت کرد اول شدوی بالا رو درست کرد. ۲۰ درصد زمانی کندل یک ساعتمون هم عملاً گذشته. پس کاری که می‌کنیم چیه؟ منتظر می‌مونیم شدوی ۱۵ دقیقه‌مون کامل بشه، برگرده پایین و بعد می‌تونیم باهاش هم‌جهت بشیم و حرکت بکنیم. ورود یک ساعتمون کجاست؟ اینجاست که اگه بخوایم بر اساس این بریم. اگه برگردن زیرش، می‌تونیم یه استاپ نزدیک براش بذاریم و یک حرکت مشخص (مثلاً ۲۰ پیپی) رو روش داشته باشیم.

اگه تو حرکت دوم دیدیم داره بازی می‌کنه، شاید بهتر باشه ببندیمش. مخصوصاً اگه نزدیک به بسته شدن کندل یک ساعته باشیم. دیگه باید وایسید کندل یک ساعته جدید براتون شکل بگیره. اما خب اگه می‌خواین به قوانینش پایبند باشین، دیگه باید منتظر اون ۲۰ پیپش بشید.

تحلیل لایو طلا و کندل دیلی

یکی از بچه‌ها در مورد لایو طلا سوال پرسید که گفته شده بود کندل دیلی رو ببینه. منظورش چی بود؟ آیا چون کندل دیلی قرمز شده، باید به فکر سل می‌بودیم؟

ببین، تو لایو مارکت، اگه بالای کل ناحیه تعادل باشیم، تو یک دقیقه هم چاک داده باشیم و کندل دیلی‌مون هم شدو بالاشو زده و نزولی شده باشه، آیا می‌شه به فکر سل بود یا نه؟ صبر کنید ببینم سوال دقیق چی بود. آها، فکر کنم وقتی می‌خواستن بای بگیرن، بهشون گفته شده بود حواسشون به کندل دیلی باشه.

چرا؟ چون ما بالای ناحیه تعادل هستیم و چاک یک دقیقه هم داده. می‌شه تو اون ناحیه بالا مثلاً حوالی یه قیمتی به فکر سل بود. مخصوصاً اینکه اگه امروز به شکل خاصی بسته شه، فردا و پس‌فردا ممکنه بریزیم. به خاطر اینکه مثلاً اگه دوشنبه حرکت کرده باشه، سه‌شنبه بالای دوشنبه رو گرفته و ادامه داده، و الان ما از بالای سه‌شنبه نقدینگی رو برداشته باشیم، می‌تونه چهارشنبه یه روز برگشتی باشه و «ونزدی ریورسال» (Wednesday Reversal) رو تشکیل بده.

اگه برگرده و یه جایی بسته بشه، همینو احتمالاً گفتم. گفتم کندل دیلی رو حواستون باشه. می‌خواستن به بای فکر کنن، بهشون گفتم بای‌هاتون رو سعی کنید تی‌پی کوچیک بذارید. چرا؟ به خاطر اینکه احتمال ونزدی ریورسال خیلی زیاده. ما الان سقف سه‌شنبه رو برداشتیم و برگشتیم بریش (نزولی) شدیم. کندل دیلی‌مون الان برگشته، هی داره بین دوجی و بریش بازی می‌کنه، گیر کرده.

با توجه به اینکه نقدینگی سه‌شنبه رو برداشته، پس الان احتمال اینکه بیارن این کندل رو نزولی ببندن و حتی زیر ۵۰ درصد سه‌شنبه ببندن خیلی زیاده. که بعد پنج‌شنبه یا یه دوجی کوچولوی بریش بهمون میده یا یه حرکت بریش بزرگتر میاد و کف سه‌شنبه و دوشنبه رو میزنه و میره که جمعه هم ادامه‌ش میده و بیشتر حرکت می‌کنه. احتمالاً اینو به خاطر بای گفتم که حواسشون به بایا باشه و زودتر ببندنش. چون احتمال اینکه یک چهارشنبه برگشتی برامون ساخته بشه، با توجه به برداشتن نقدینگی سه‌شنبه و برگشت کندل، می‌تونه بای‌ها خطرناک باشه. پس ورودهاتون کوچیک باشه و کوچیک تی‌پی بگیرید خیلی امن‌تره نسبت به سل‌ها.

چاک یک دقیقه و اندیکاتورها

یه سوال دیگه هم بود در مورد چاکی که تو یک دقیقه داده شده بود و اینکه آیا اندیکاتور درست کشیده یا نه. اگه اون کف پایینی رو بگیریم، همون اسپانسر کندل مینور رو بهمون میده. اون ورود خیلی جالب نیست. ولی یه ورود دیگه می‌تونه یه ورود مینور خوب باشه. اما اگه بیاد یه ناحیه دیگه‌ای، قشنگ یک حرکت بزرگی رو می‌تونه بعد از خودش شکل بده. البته اگه استاپ نخوریم و باز هم پرایس اکشنی بستگی داره چجوری خودشو برسونه اونجا.

اگه برسه به اون ناحیه، مثلاً از اونجا می‌تونید به یه حرکتی فکر بکنید. تادمون کجاست؟ همونجاها می‌شه. تی‌پی اولتون می‌تونه توی تاد باشه. تی‌پی دومتون می‌تونه تا ناحیه بعدی‌تون باشه. اگه بیاد اینجا تازه، و اون تی‌پی اول مورد نظر رو بده و کندل برگرده بریش بشه، به نظرم حتی می‌تونید این معامله رو نگه دارید برای فردا و یه حرکتی رو تو فردا هم ببینید تا یه قیمت‌های پایین‌تری. می‌تونه تو نواحی آسیا براتون تی‌پی بزنه.

یه اندیکاتور جالب دیگه

یه اندیکاتور دیگه‌ای هم هست که جالبه. این اندیکاتور چیکار می‌کنه؟ اون ناحیه‌ای که مد نظرتونه رو براتون شمارش انجام می‌ده. مثلاً میگه چند تا کندله؟ میانگین حرکتی بولیش و بریش چقدره و تمایلات مارکت به کدوم سمته بیشتر. به چه دردی می‌خوره؟ به این درد می‌خوره که زمانی که چاک براتون اتفاق می‌افته، تشخیص بدید آیا اون قدرت کافی رو برای حرکت چاک داره یا نه. مثلاً از یه جایی تا جایی که چاک اتفاق افتاده، یه حرکت صعودی قوی داشتیم که ببین یهو با چه قدرت نزولی برگردوندنش. اینجوری می‌تونید ازش استفاده کنید. البته اون اندیکاتور تاد خیلی به درد بخورتره.

جمع‌بندی و نکات کلیدی

خب رفقا، دیدید که چقدر نکته ریز و درشت توی تحلیل بازار وجود داره. از تشخیص درست چاک و اوردر بلاک‌های معتبر گرفته تا اهمیت استراحت روند، مدیریت ریسک در حرکات مینور و ماژور، و جادوی پرایس اکشن در دقایق پایانی کندل‌ها. یادتون نره اون قانون طلایی در مورد اوردر بلاک‌هایی که «کف نزدن» و هنوز اعتبار دارن. ترکیب این دیدگاه‌ها با هم می‌تونه بهتون کمک کنه که وین‌ریت بالاتری داشته باشید و با اطمینان بیشتری ترید کنید.

تحلیل کندل دیلی و الگوهایی مثل ونزدی ریورسال هم می‌تونن چراغ راهتون باشن برای پیش‌بینی حرکات بزرگتر بازار. اندیکاتورها هم ابزارهای کمکی خوبی هستن، به شرطی که بدونید چطور ازشون استفاده کنید.

حالا نوبت شماست!

امیدوارم این گپ‌وگفت خودمونی براتون مفید بوده باشه. قطعاً دنیای ترید پر از یادگیری و تجربه‌ست. شما چه تجربه‌هایی از این موارد دارید؟ کدوم نکته براتون جدیدتر بود؟ خوشحال می‌شم نظرات و تجربیاتتون رو تو کامنت‌ها بخونم. شاید شما هم یه نکته‌ای داشته باشید که به درد بقیه بخوره. موفق و پرسود باشید!