تایتان (بخش دوم صفر تا صد)- قسمت ششم
4/21/2025در این سری ویدیو آموزشی تایتان(بخش دوم صفر تا صد)، به آموزش تحلیل تکنیکال می پردازیم، در این پست قسمت ششمین قسمت این دوره را قرار داده ایم، با ما همراه باشید.

صفر تا صد تحلیل و ترید با اسپانسر کندل، چاک ماژور و اینترمدیتها: گپوگفت خودمونی با چارت پوند و طلا
سلام به همه رفقای تریدر! امروز میخوایم یه گپ خودمونی و تخصصی داشته باشیم دور چارت، اونم روی پوند و طلا. قراره با هم ببینیم چطوری میتونیم با استفاده از یه سری مفاهیم مثل "تاد"، "اسپانسر کندل"، "اینترمدیت های و لو" و البته "چاک ماژور"، نقاط ورود و خروج به درد بخوری پیدا کنیم. پس اگه آمادهاین، بزن بریم سراغ چارت و تحلیلهای لایو!
صبح که میشه، با چارت پوند چیکار کنیم؟ آپدیت خطوط و پیدا کردن نواحی کلیدی
خب، اول از همه بریم سراغ پوند. یه سوالی پرسیدن که با توجه به خطهایی که قبلاً کشیدیم، چجوری باید روش ترید میکردیم. ببینید، خطوط و نواحی که میکشیم، یه چیز ثابت نیستن. هر روز صبح که میایم پای سیستم، مخصوصاً اگه میخوایم تایم لندن ترید کنیم، باید این خطوط رو آپدیت کنیم. فرض رو بر این بذاریم که الان ساعت ۹ صبح به وقت خودمونه و میخوایم ببینیم اوضاع از چه قراره. اگه هم تایم نیویورک کار میکنید، خب باید بیشتر صبر کنید.
استراتژی ترید با "تاد" (TOD) چیه؟
برای اینکه بخوایم با "تاد" (که میتونه نشوندهنده باز شدن یه دوره زمانی خاص یا یه ناحیه مهم باشه) معامله کنیم، اول منتظر میمونیم که کندل "تاد" جدید باز بشه. حالا قانون کلی چیه؟ بالای این "تاد"، ما بیشتر دنبال نواحی مناسب برای فروش (سل) میگردیم. پایینش هم، اگه شرایط باهامون جور باشه و تأییدیههای لازم رو داشته باشیم، دنبال فرصتهای خرید (بای) هستیم.
الان که داریم چارت رو نگاه میکنیم، میبینیم که تایم فریمهای ۱۵ دقیقه و ۳۰ دقیقه اینجا هستن. تایم فریم یک ساعته هم خیلی مهمه. اگه یک ساعته هم همین حوالی باشه و با تحلیل ما همجهت باشه، که چه بهتر! پس، به طور خلاصه: بالای این نواحی دنبال سل، و پایین این نواحی دنبال بای میگردیم. البته یه نکتهای که باید حواسمون باشه اینه که اگه تایم فریم یک ساعتهمون مثلاً پایین باشه (یعنی روند کلی تو یک ساعته نزولیه)، اون موقع بایهایی که میگیریم یه کم ریسکیتر میشن. چرا؟ چون درسته که شاید تو تایم فریمهای پایینتر سیگنال بای داشته باشیم، اما اون روند نزولی بزرگتر تو یک ساعته میتونه قیمت رو تا پایینترها هم بکشونه. پس تو اینجور مواقع، بهتره بایهامون رو با حد سود (TP) های کوچیکتر بگیریم. ولی برای سلها، چون در جهت روند بزرگتر هستن، میتونیم یه کم با خیال راحتتر وارد بشیم و ریواردهای بالاتری رو هدف قرار بدیم.
پیدا کردن سقف و کفها و نقش "اسپانسر کندل"
خب، "تاد"مون که اینجا باز شده، باید بالای اون دنبال یه سقف یا ناحیه مقاومتی بگردیم. یه نگاه به چارت بندازیم ببینیم چیزی پیدا میکنیم یا نه. آره، یه ناحیهای اینجا هست که میتونیم فعلاً به عنوان یه سقف در نظر بگیریمش. حالا تو تایم فریمهای پایینتر مثل ۳۰ دقیقه و ۱۵ دقیقه چی داریم؟ تو ۱۵ دقیقه هم یه چیزایی هست، ولی خیلی جای خاص و دندونگیری نیست. راستش، تو اینجور مواقع ترجیحم اینه که به جای اینکه وقتم رو تو ۱۵ و ۳۰ دقیقه الکی هدر بدم، برم تو چارت یه دقیقهای ماژورها دنبال یه سرنخ درست و حسابی بگردم.
بالاترین حرکتی که داشتیم، اینجا بوده. "اسپانسر کندل" این حرکت رو علامت زدیم. بعدش هم قیمت اومده و این کف اینجا رو زده. اما یه نکته مهم: با توجه به اون بیس رنجی که اینجا ساخته شده، این "اسپانسر کندل" خیلی اعتبار بالایی نداره. یعنی احتمال اینکه قیمت بیاد و این ناحیه رو بشکنه و رد بشه، زیاده. پس اگه اینجا ورود میکنید، باید حواستون باشه که یا زود معامله رو ببندید یا سریع ریسکفری کنید. با این حال، میتونیم این رو به عنوان یه نقطه ورود احتمالی در نظر داشته باشیم.
وقتی "اسپانسر کندل" هانت میشه و اهمیت پایبندی به استاپ لاس
خب، بریم ببینیم چی شد. اِ، این بیادب رو نگاه کن! همون "اسپانسر کندلی" که گفتم خیلی بهش اعتماد ندارم، چه واکنش قشنگی داده! اما خب، اگه وارد شده بودیم، احتمالاً استاپ میخوردیم. چرا؟ چون اومدن و پشت این ناحیه رو "هانت" کردن (یعنی قیمت یه کم از ناحیه رد شده تا استاپها رو فعال کنه و بعد برگشته). چون پشتش رو برداشتن، به هر حال استاپ ما فعال میشد.
اینجا یه نکته خیلی خیلی مهم وجود داره: ما باید به استاپلاسهامون پایبند باشیم و دستکاریشون نکنیم. ممکنه الان که داریم چارت رو میبینیم، با خودمون بگیم "ای بابا، اگه یه ذره استاپ رو بالاتر گذاشته بودیم، چیزیش نمیشد که!". نه، اینجوری نمیشه! اگه بخوایم این کار رو بکنیم، باید برای همه معاملاتمون این کار رو تکرار کنیم و این یعنی نداشتن استراتژی ثابت. الان که داریم نتیجه رو میبینیم، این حرف رو میزنیم. اگه قیمت با قدرت بیشتری میرفت بالا و مثلاً اینگالف میکرد، اونوقت اون "یه ذره بالاتر گذاشتن استاپ" فرقی به حالمون میکرد؟ پس ما از این کارها نمیکنیم و به سیستممون وفادار میمونیم.
کیفیت شکست استراکچر و تأثیر تایم آسیا
بریم ادامه تحلیل. این کفمون اینجا شکسته شده. حالا باید دنبال یه "اسپانسر کندل" جدید بگردیم. اما یه چیزی که خیلی به چشم میاد، کیفیت پایین این شکست استراکچره. نمیدونم شما هم این حس رو دارید یا نه، ولی این کندلهایی که باعث شکست شدن، خیلی زشت و بیجونن! من شخصاً شکستهای قوی و با مومنتوم رو دوست دارم. این شکست خیلی بد اتفاق افتاده. البته خب، باید اینم در نظر گرفت که الان حدود ساعت ۴ صبحه و تو این تایم، نقدینگی کمه و حرکات بازار معمولاً اینجوری جوندار نیست. پس خیلی هم نباید توقع زیادی داشته باشیم.
فعلاً همین علامتی که اینجا برامون زده شده رو به عنوان مبنا در نظر میگیریم. اما یه نکته مهم دیگه: چون این شکست توی تایم آسیا اتفاق افتاده، "اسپانسر کندل"های وسط این حرکت (میدل اسپانسرها) برای من اعتبار زیادی ندارن. من شخصاً ترجیحم اینه که اگه قراره تو این تایم ورودی داشته باشم، روی بالاترین "اسپانسر کندل"ها وارد بشم، حتی اگه قیمت بهشون نرسه و فعال نشن. برام مهم نیست. من که سه تا چارت مختلف رو تو تایم فریم یه دقیقه نگاه میکنم، اگه دو تاشون هم بهم سیگنال بدن، برام کافیه. من اصلاً علاقهای به این نوع ورودها (روی اسپانسرهای وسط در تایم آسیا) ندارم و شخصاً وارد نمیشم. اگه قیمت بیاد به اون نواحی بالایی که مشخص کردم برسه، چرا، اونجاها رو بررسی میکنم. ولی هیچوقت "اسپانسر کندل" رو وسط یه حرکت، اونم تو تایم آسیا، برای ورود در نظر نمیگیرم.
شناسایی نواحی بالقوه برای ورود و شرط و شروطها
خب، این حرکت اینجا دوباره شکل گرفته. این "اسپانسر کندل" به نظر خوب میاد. اینا همه میتونن نواحی بالقوهای باشن که قیمت بهشون واکنش نشون بده. البته خیلی بستگی داره که چه زمانی قیمت به این نواحی برسه. این ناحیه رو هم میشه گرفت، ولی به نظر میاد قبلاً یه بار سفارشاتش برداشته شده. اگه بخوایم یه ناحیه معتبرتر پیدا کنیم، باید این یکی رو در نظر بگیریم. اینم به نظر میاد یه بار تست شده. یه نکته دیگه هم هست: چون این ناحیه زیر "تاد" قرار گرفته، ما اینجا دنبال سل نمیگردیم، چون طبق استراتژیمون، زیر "تاد" بیشتر دنبال بای هستیم (البته با تأییدیههای لازم).
چطور اردرهای پندینگ (Pending Orders) رو تنظیم کنیم؟
یکی از بچهها سوالی پرسید که اگه الان، مثلاً ساعت ۱۰ و نیم صبح، پای سیستم باشیم و بخوایم اردر بذاریم، کجاها میتونیم پندینگ ست کنیم. خب، بیاید چند تا سناریو رو بررسی کنیم:
پندینگ سل اول: یه پندینگ میتونیم اینجا بذاریم. استاپلاسش رو کجا بذاریم؟ میتونید استاپ رو دقیقاً پشت همین ناحیه قرار بدید، ولی من شخصاً ترجیح میدم یه کم بالاتر، پشت اون سقف قبلی بذارمش. البته باید حواستون به مشکلاتی مثل اسپرد بروکر هم باشه. اگه این پندینگ فعال بشه و قیمت حرکت کنه، میتونیم حداقل تا اون اکولیبریوم ۳۰ دقیقهای که قبلاً مشخص کردیم، باهاش همراه بشیم.
پندینگ سل دوم: یه پندینگ دیگه هم میتونیم اینجا ست کنیم. استاپش هم مشابه قبلی. اگه این یکی فعال بشه، ریواردش رو میتونیم تا خود ناحیه "تاد" در نظر بگیریم. یعنی اون حرکتی که از اینجا تا "تاد" انجام میده رو شکار کنیم.
پندینگ سل سوم: یه پندینگ دیگه هم میشه اینجا گذاشت. استاپش رو هم یه کم بالاتر از سقفهای نزدیکش قرار میدیم (مثلاً به اندازه یکی دو پیپ) و دوباره هدفمون حرکت به سمت "تاد" خواهد بود.
آخرین پندینگ سل: آخرین پندینگ سل رو هم میتونیم اینجا تنظیم کنیم.
حالا بریم سراغ پندینگهای بای (خرید)
یه سوال دیگهای که پرسیده شد این بود که آیا میتونیم با استفاده از خطوط پایینی، چند تا ناحیه برای بای هم مشخص کنیم. بله، حتماً. منظور از خطوط پایینی، همون نواحی حمایتی هست که بر اساس حرکات نزولی قبلی شکل گرفتن و ما انتظار داریم قیمت از اونجاها برگرده بالا.
پندینگ بای اول (ریسک بالا): این ناحیه برای بای یه کم ریسکی محسوب میشه. چرا؟ چون الان کف فعلی ما اینجاست. کفی که باعث به وجود اومدن اون "اینترمدیت های" (سقف میانی) شده، همینه. منطق ما برای اینکه یه "اینترمدیت های" رو معتبر بدونیم چیه؟ اینه که قیمت بیاد و اون کفی که "اینترمدیت های" رو ساخته، بزنه و بعد "اینترمدیت های" بره و یه "اینترمدیت های" دیگه رو هم بزنه. پس اینکه مستقیماً اینجا پندینگ بای بذاریم، ریسکیه. اما خب، بستگی به شرایط هم داره. اگه مثلاً تو روز جاری سود خوبی کردید و میخواید یه ریسک کوچیک بکنید، میتونید یه پندینگ هم اینجا بکارید. "اسپانسر کندل" این ناحیه هم مشخصه و میشه اردر رو اونجا گذاشت. اگه این پندینگ فعال بشه، حداقل تا سقف قبلی میتونیم باهاش بریم. البته تیپی اولتون میتونه خود "تاد" باشه. اگه میخواید خیلی سیفتر کار کنید، میتونید تیپی اول رو "تاد" بذارید و تیپی دومتون تا اون سقف بالاتر بره. اما همونطور که گفتم، این ورود از نظر من ریسکیه.
یه شرط مهم برای این بای ریسکی: اگه قرار باشه این ناحیه تبدیل به یه سقف قوی برامون بشه، قیمت نباید از این بای ما برگرده. اگه قیمت از اینجا برگرده، من این اردر بالایی (سل) رو پاک میکنم. چرا؟ چون یا قیمت اینجا واکنش نشون میده و میاد دوباره اون کف رو میزنه که در این صورت اون "اینترمدیت های" برای من معتبر میشه، یا اینکه اینجا استاپ میخوریم و روند کلاً قراره ادامه پیدا کنه و این اصلاً "اینترمدیت های" من نبوده. پس، اگه قیمت بیاد و این اردر بای پایینی من رو فعال بکنه (چون شرط من برای تشکیل "اینترمدیت های" اینه که بره "اینترمدیت لو" قبلیش رو بزنه و بعد یه "چاک ماژور" به وجود بیاد و روند برگرده)، و ما روی این ناحیه واکنش و حرکت صعودی ببینیم (که تیپیتون رو هم میتونید حدوداً همون "تاد" یا سقف قبلی بذارید)، اما بعدش از اونجا برنگرده بیاد پایین و اون کف اصلی رو بزنه، من میگم حتی اگه استاپ هم بخوره، کلاً این سناریو رو دیلیت میکنم و اون معامله سل بالایی رو هم ورود نمیکنم. چون این دیگه "اینترمدیت های" من نیست و هنوز "اینترمدیت لو" من معتبره. پس احتمالاً بازار میخواد بره یه "اینترمدیت های" جدیدتر برامون بسازه. مگه اینکه این بای استاپ بشه، قیمت بیاد نزدیکای اون ناحیه بای پایینیتر یا یکی از اون خطوط حمایتی دیگه، اونجا یه "چاک" به وجود بیاره و بعد از اونجاها ما دوباره به فکر بای باشیم. اون موقع این ناحیه بای معتبر میشه و اگه از اونجا برگرده، به اون سل بالایی هم فکر میکنم. در غیر این صورت، نه.
پندینگ بای دوم (جذابتر): بای بعدیمون میتونه اینجا باشه. این ناحیه میتونه خیلی جای قشنگی هم باشه، اگه قیمت بهش برسه. چون "تاد" روز قبلمون هم دقیقاً کنارشه. اگه قیمت بیاد پایینتر و این بای فعال بشه، دیگه تیپی رو بالاتر از "تاد" فعلی نمیذارم. بیشتر از "تاد" ریسک نکنید، همونم کافیه. "اسپانسر کندل" این ناحیه هم مشخصه و اردر رو باید دقیقاً روی اون تنظیم کنیم.
اینها فعلاً پندینگهایی هستن که میتونیم ست کنیم. البته باز هم تأکید میکنم که همه چیز بستگی به شکل پرایس اکشن، وضعیت بازار و زمانی که قیمت به این نواحی میرسه داره. ولی فعلاً میشه این پندینگها رو تنظیم کرد و بعداً در لایو بازار، اگه شرایط همراهی نکرد، دونه دونه فیلتر یا حذفشون کرد.
بریم ببینیم تو لایو بازار چه اتفاقی برای پندینگهامون میوفته!
خب، این پندینگها رو یه کم جابجا کنیم و بیاریمشون جلوتر که اگه فعال شدن، متوجه بشیم. فعلاً هم قفلشون میکنیم که تکون نخورن.
فرض کنیم الان صبحه و بازار باز شده. بریم ببینیم چی میشه...
خب، اولین ترید (سل) ما فعال شد و تیپیش رو هم داد! ریوارد خوبی هم داشت، حدود ۱۰ و خوردهای. این یکی که تیپی داد، دیگه از نظر ما اعتبار نداره و پاکش میکنیم. حالا ببینیم اون پندینگهای بالایی و پایینی چی میشن.
پایینی (بای ریسکی) هم که براش اردر گذاشته بودیم، بیاریمش جلوتر ببینیم فعال میشه یا استاپ میخوریم.
اِ! داره خیلی زشت و بیجون بهش میرسه! من اینجوری رسیدن قیمت به ناحیه رو اصلاً دوست ندارم. اگه کندل محکم و با مومنتومی به ناحیه نرسه، نشونه خوبی نیست. میبینید چجوری داره میاد؟
چرا یه ناحیه رو برای ورود مجدد نگرفتیم؟
یه سوالی که ممکنه پیش بیاد اینه که چرا فلان ناحیه رو برای ورود مجدد در نظر نگرفتیم. دلیلش اینه که اون ناحیه خودش قبلاً سفارشاتش رو از یه جای دیگه برداشته بود و حرکتش رو هم کرده بود. پس الان دیگه یه ناحیه وسطی و مینور محسوب میشه و ورود بهش خیلی ریسکیه. چون یه بار قبلاً سفارشاتش برداشته شده، کفش رو هم زده و تیپیش رو هم داده. پس ما الان دیگه این رو به عنوان یه نقطه ورود مجدد در نظر نمیگیریم. برای همین اینجا وارد نشدیم. مگه اینکه قیمت بیاد و اون نواحی خیلی بالاتر رو تست کنه.
خب، فعلاً نه اون پندینگ بای ریسکی فعال شده، نه اون پندینگهای سل بالایی. باید ببینیم در ادامه کدوم یکی اتفاق میوفته. ولی بازم تکرار میکنم بچهها، حواستون باشه: اگه اون کف پایینی زده نشه و قیمت برگرده بالا، من شخصاً اون دو تا پندینگ سل بالایی رو میگیرم. ولی اگه قیمت برنگرده پایین و اون کف رو نزنه، اون بای ریسکی رو نمیگیرم. اگه قرار باشه اون بای فعال بشه و ورود خوبی باشه، باید قبلش اون کف پایینی رو بزنه.
پرسش و پاسخ: بررسی یک معامله قبلی روی پوند و اهمیت پرایس اکشن
یه سوالی پرسیده شد در مورد یه معامله پوندی که قبلاً گرفته شده بود. سوال این بود که چرا اونجا با اینکه قیمت بالای ناحیه توازن و خطوط "تاد" بود، دیدگاه سل وجود نداشت و بای گرفته شد.
جواب اینه که همه چیز به رفتار کندل چهار ساعته و پرایس اکشن برمیگرده. اون دو سه دقیقه آخر بسته شدن کندلهای ۱۵ و ۳۰ دقیقه، قیمت رو به سمت بالا برگردوندن و کندلها صعودی بسته شدن. بعدش هم کندل چهار ساعته اول شدوی پایین رو ساخت و بعد به سمت بالا حرکت کرد. این رفتار پرایس اکشنی برای من تأییدیه داد که احتمالاً میخوایم یه حرکت صعودی دیگه رو داشته باشیم.
حالا سوال بعدی اینه که کدوم تأییدیه بر اون یکی مقدمه؟ یعنی اول باید نواحی رو در نظر بگیریم یا رفتار پرایس اکشن رو؟
قدم اول همیشه نواحیه. ولی برای اینکه بدونیم آیا نواحی ما (که معمولاً تو تایم فریم یه دقیقه مشخص میکنیم) هنوز معتبرن یا نه (چون تو یه دقیقه نواحی میتونن خیلی سریع و راحت شکسته بشن و استاپهای ما هم کوچیکه و ممکنه راحت از بازار بیرون انداخته بشیم)، باید از پرایس اکشن تأییدیه ورود بگیریم. یعنی پرایس اکشن به ما میگه که آیا در این لحظه، ناحیه یه دقیقهای من هنوز اعتبار داره که واردش بشم یا نه.
در مورد اون معامله خاص پوند، از همون اول تحلیل هم گفته بودم که ما یه سقفی رو اون بالا داریم که تا زمانی که اون سقفه شکسته نشه، اون "اینترمدیت لو" پایینی من تأیید نمیشه. پس من تا زمانی که اون سقفه نخوره، دنبال سل بزرگ نمیگردم که بعدش بگم خب "اینترمدیت لو" من درست شده، حالا باید یه "اینترمدیت های" درست کنه و بعد تو شکست ماژورش وارد بشم. نه! یعنی دید من از اول کلاً صعودی بود. چرا؟ چون یه کفی رو داشتم که سفارشات از اون کف هنوز برداشته نشده بود. یعنی "اینترمدیت لو" من خیلی پایینتر بود. و چون اون "اینترمدیت لو" هنوز سفارشاتش برداشته نشده، و این حرکتی که به سمت بالا رفته و یه سقفی رو ساخته، نیومده اون منبع "اینترمدیت لو" رو بزنه (شرط ما برای گرفتن "اینترمدیت های" این بود که برگرده و منبع "اینترمدیت لو"ش رو بزنه)، پس این سقف جدید هنوز برای من "اینترمدیت های" محسوب نمیشه، بلکه یه "سویینگ های" هست. و چون "سویینگ های" هست، پس روند صعودی من هنوز میتونه ادامه داشته باشه.
اینها دیگه تحلیلهای شخصیه و اون معاملهای هم که من گرفتم، یه حرکت مینور بود و اصلاً برای سیستم شما به عنوان یه سیگنال ماژور شناخته نمیشد که بخواید ورود بکنید. من به عنوان یه حرکت مینور گرفتمش، منتها چون دیدگاهم کلاً صعودی بود، یه تیپی بزرگ براش گذاشتم و گفتم حداقل تا سقف یک ساعته باید یه حرکتی داشته باشه. شماها بر اساس سیستم ماژور اصلاً نمیتونستید ببینیدش.
پس خلاصه اینکه: "اینترمدیت لو" من شکل گرفته بود، "اینترمدیت هایی" که بعدش ساخته شد، نیومده بود اون "اینترمدیت لو" رو بزنه. پس هنوز برای من تأیید "اینترمدیت های" نداشت و همچنان یه "سویینگ های" بود. از اون طرف، کندل چهار ساعته من درسته که بریش (نزولی) بسته شد، اما اولین حرکتی که انجام داد این بود که اومد شدوی پایین ساخت، نه شدوی بالا. وقتی شدوی پایین میسازه، یعنی داره یه بیس و پایه در پایین درست میکنه که بعدش به سمت بالا حرکت کنه. اینها همه تأییدیههای پرایس اکشنی بودن.
اهمیت دیدگاه تایم فریم بالاتر در کنار ورودهای تایم پایین
یه تأییدیه مهم دیگه، تأییدیهایه که در جهت روند کلی ما باشه. ببینید، درسته که ما ورودهامون رو میایم تو تایم فریم یه دقیقه پیدا میکنیم، اما بیس اصلی دیدگاه ما، رفتاریه که اون چارت توی تایم فریم بالاتر داره انجام میده. این رو هیچ وقت یادتون نره.
چون اگه فقط و فقط دیدتون تایم فریم یه دقیقه باشه، نمیگم نمیشه باهاش کار کرد، چرا میشه. ولی تایم فریم یه دقیقه نویز و حرکات اضافی زیادی داره. حتی با این ستاپی که من اینقدر سعی کردم فیلترش کنم، باز هم براتون نویز زیاد میندازه. مثلاً اگه بخواید عیناً مکانیکی و بدون توجه به چیزای دیگه، فقط بر اساس اینکه بالای "تاد" هستید یا پایینش، "اینترمدیت های" دارید یا "لو" دارید و اینجوری عمل کنید، میتونه مثلاً یه وین ریت ۵۵-۶۰ درصدی بهتون بده، با ریوارد حداقل ۴ و ۵. همچنان خوبه، بد نیست. شما داری یه وین ریت ۵۰-۶۰ درصدی با ریوارد حداقل ۴ میگیری که در نهایت مثبت میشی. حتی اگه وین ریت ۵۰ درصد هم باشه، یعنی از ۱۰ تا معامله، ۵ تاش استاپ بشه، اون ۵ تای دیگه با ریوارد ۵ میتونن ۱۵ درصد سود بهتون بدن.
اما این برمیگرده به خودتون که وین ریت چقدر براتون مهمه. من این همه تأییدیه رو قاطی میکنم به خاطر اینکه شخصاً وین ریت برام خیلی مهمه. من اگه وین ریتم بیاد پایین، روانم به هم میریزه و با شناختی که از خودم دارم، میدونم که میتونم یه ستاپ موفق و یه روز سودآور خوب رو خراب کنم. برای همین وین ریت برام مهمه و اینقدر وسواس دارم و اینقدر تأییدیه میگیرم که دیگه مطمئن بشم که آقا ابر و باد و مه و خورشید و فلک، همه با صعود (یا نزول) موافقن! اون موقع اگه استاپ خوردم، دیگه اون یه درصدیه که واقعاً قرار بوده استاپ بخورم.
پرسش و پاسخ: بررسی چند استاپ لاس روی طلا (XAUUSD) و تحلیل دقیقتر
یکی دیگه از بچهها سوالی در مورد طلا داشت، برای تاریخ ۱۹ اپریل. گفته بود که توی تایم فریم ۱۵ دقیقه دو تا کف رو برای بای در نظر گرفته و هر دوتاش استاپ شده. میخواست بدونه علت خاصی داشته یا نکتهای رو توجه نکرده.
خب، اول اینکه ما تو تایم فریم ۱۵ دقیقه کاری به تأییدیه نواحی نداریم و برای این کار میریم تو تایم فریم یه دقیقه خودمون. بریم سراغ تاریخ و ساعت مورد نظر روی چارت یه دقیقه.
کف اولی که در نظر گرفته شده بود، "اسپانسر کندل"ش اینجا میشد. باید برگردیم عقبتر و ببینیم اصلاً خود این ناحیه از کجا اومده و چه اتفاقاتی قبلش افتاده. به نظر میاد این ناحیه از یه کف قبلیتر حرکت کرده. اونجا هم یه حرکت ماژور شکل گرفته، اومده یه کفی رو برداشته و بعد یه ماژور دیگه شکل گرفته. خب، این میتونه یه ناحیه باشه برای ما، و میتونه یه "اینترمدیت لو مینور" (نه ماژور) برامون ساخته باشه.
برای طلا، چون مدتیه که فقط داره سقفهای جدید میزنه و به خوردن کفها نرسیده، ناچاریم که "اینترمدیت لو"های مینور رو هم در نظر بگیریم. اینم میتونه یه "اینترمدیت لو" دیگه برامون باشه.
حالا، این "اینترمدیت لو" ما باعث شده یه سقفی ایجاد بشه. بعد قیمت اومده و اون سقف دوباره خورده و یه "لو"ی جدید برامون ایجاد کرده. برداشت اردر باید از اینجا اتفاق بیوفته. این حرکت فعلی اصلاً معتبر نیست، پس "اسپانسر کندل"ش هم برامون معتبر نیست، چون از برداشت اردر برامون اتفاق نیفتاده. اینا رو میتونید به عنوان حرکات کوچولوی مینور در نظر بگیرید، ولی اگه من قرار باشه ورود کنم، باید قیمت بیاد و حداقل تا نیم درصد اون حرکت اصلاح کنه، وگرنه من ورود نمیکنم.
بعدش این سقفمون دوباره خورده، ولی اردرهامون هنوز سر جای خودش باقی مونده. این سقف خورده ولی هنوز کفی رو هم نزده. با توجه به اینکه این سقف خورده، اگه بخوایم با اغماض بهش نگاه کنیم، میتونیم یه "اینترمدیت لو" براش در نظر بگیریم. چرا با اغماض؟ چون همونطور که گفتم، طلا متاسفانه چون یه نفس داره حرکت میکنه، فعلاً ما راهی نداریم و ناچاریم که اینجوری حرکتهاشو بگیریم.
خب، الان اگه این کفمون زده بشه، سقفمون برامون تأیید میشه و بعد میتونیم اون وقت به اون سقف بگیم "اینترمدیت های" (به شرطی که این کف خورده بشه).
فرض کنیم یه تیپی اینجا داده. اما ما اردرها رو به این خط جدید شیفت نمیدیم. چرا؟ به خاطر اینکه این تیپی که به شما داده، نرفته یه سقف جدید به وجود بیاره که اینجا رو برای تو تأیید بکنه که "اینترمدیت لو" جدید شدی. فعلاً اینجا همون "لو"ی قبلی رو داریم. اگه این بره و سقف جدید به وجود بیاره، بعد اون موقع میتونیم نگاه بکنیم که این مثلاً شده "اینترمدیت لو" جدیدمون. فعلاً نیست.
این اردر رو هم برمیدارم، چون اگه قیمت برگرده پایین، این کندل دیگه معتبر نیست چون یه بار قبلاً حرکتش رو داده. باید منتظر بمونیم پایینی حرکت بکنه.
خب، سقف رو زد! الان اینجا که سقف رو زد، "اینترمدیت لو"مون رو تبدیل میکنیم به این نقطه جدید و بعد میایم "اسپانسر کندل"ش رو علامت میزنیم. بعد از این سقفی که خورده، باید ببینیم کجا دوباره سقف جدید میزنه.
اینجا که سقف رو زد، این برای ما تبدیل شد به یه "لو"ی جدید. همچنان داریم میریم بالا و اردر این "لو" هنوز برداشته نشده. الان میتونیم بگیم اینجا سقف جدیدمونه، به شرطی که بیاد این کف (لو) رو بزنه. اگه اردری از این "اینترمدیت لو" حرکت بکنه، من این اردر رو پاکش میکنم. چرا؟ به خاطر اینکه (همون توضیحی که توی پوند دادم) برای اینکه این بشه "اینترمدیت های"، باید بیاد اون کفه رو بزنه. اگه کفه رو نزنه، عملاً برای ما اون "اینترمدیت های" تأیید نمیشه. اگه قیمت برگرده و بیاد اردرش رو از اینجا فعال بکنه، این دیگه برای من معتبر نیست. اگه نه، حالا میشه به ورودش فکر کرد.
بذارید همینجوری بریم جلو که بتونیم حرکتها رو ببینیم. خب، این الان اومده اینجا و اردر این "لو" رو فعال کرده.
یکی از بچهها گفت که فکر کرده اردر باید به این نقطه شیفت پیدا کنه و اگه این کار رو میکرد، جلوتر استاپ میخورد. خب، به شرطی اردر رو به اینجا شیفت میدیم که بره و اون سقف بالاتر (مثلاً سقف ۶۵ اگه عددش اون باشه) رو بزنه. اگه اون سقف خورده نشه، این یه "سویینگ لو" محسوب میشه و اون موقع کف بعدیمون میشه اینجا. الان این اومده که سقف رو بزنه، ولی هنوز نزده.
گفته شد که دو روز بعد این ناحیه استاپ میشه. حالا با اغماض اگه بخوایم نگاه کنیم، سقف جدیدمون رو باید این در نظر بگیریم. اگه این سقف بخوره، شاید بتونیم به این ناحیه، یا این ناحیه، یا حتی همون ناحیهای که علامت زده شده بود هم فکر بکنیم. اما اگه این سقف رو نزنن، عملاً ما میریم برای نواحی پایینتر.
فعلاً تا اینجا ما داریم مینور جلو میریما. طلا خیلی وقته که حرکت ماژور نداره. چون هیچ "های"ی نیومده "لو"ی جدید بسازه. یعنی توی طلا شما فعلاً دیدتون مینوره، ماژور نیست.
خب، ببین! این کفو زد. ولی اگه بخوایم معتبرتر باشه، باید این کف پایینی رو بزنه. اگه اینو بزنه، اون سقف بالایی میشه "اینترمدیت های" ما. ببینیم میزنه یا نه.
من دارم ماژوری براتون نگاه میکنمها، وگرنه اینجا اصلاً خودش نقطه ورود بود. نگاه کنید! اومده، تشکیل داده، استراحت کرده، اومده بالا، استراحت کرده، ساختار ماژور رو تشکیل داده و با ساختار ماژور رسیده اینجا. (البته اون موقع که این اتفاق افتاده، شاید هنوز این مباحث رو با هم مرور نکرده بودیم).
خب، الان ما میتونیم حتی با اغماض به این کف جدیدمون هم به عنوان یه "لو"ی مینور نگاه بکنیم. چرا؟ چون اگه اون سقف قبلی رو سقف مینور در نظر بگیریم، این عملاً اومده سقفمون رو برداشته. برداشتن سقفمون میتونه اینو برامون تبدیل بکنه به یه کف جدید. و این کف فعال هم شده.
اوکی. الان اینجا میتونه سقف جدیدمون باشه برامون. این نقطه. چون اومد اون کف مورد نظرمون رو زد. الان اینجا اگه یه ساختار ماژور (چاک ماژور) رخ بده، ما میتونیم به بای فکر بکنیم.
چرا پندینگهای قبلی رو حذف کردیم؟ اهمیت "چاک" بعد از تشکیل اینترمدیت
چرا پندینگها رو حذف کردم و نگفتم روی اون "اسپانسر کندل"های قبلی ورود کنید؟ چون الان یه "اینترمدیت" براتون شکل گرفته که اردرهاش فعال شده و داره به سمت بالا حرکت میکنه. برای اینکه این "اینترمدیت" بخواد خودشو قوی نشون بده و تأیید بشه، نیاز داره که "لو"های قبلی شما رو بزنه (بشکنه). اگه "لو"های قبلی رو نزنه، که اون موقع "اینترمدیت های" محسوب نمیشه.
پس دیگه الان کفهای قبلی شما حکم پندینگ برای ورود ندارن. کفهای قبلی شما الان منتظر خورده شدن هستن. بعد از اینکه خورده شدن و یه "چاک" (تغییر ساختار) اتفاق افتاد، اون موقع شما پندینگتون رو میکارید. متوجه شدید؟ یعنی شما نمیرید پندینگتون رو بر اساس کفی که مثلاً شش سال پیش رخ داده بذارید! نه. اون کفه مال اینه که این "اینترمدیت" فعلی شما بیاد اونو بزنه، بعد یه "چاک" اینجا براتون رخ بده، و بعد شما بگردید و نقطه ورود براش پیدا بکنید.
این الان اگه بخوایم "چاک" کوچیک رو در نظر بگیریم، اینجا رخ داده. میتونیم به این کندل برای ورود فکر بکنیم، اگه قیمت بهش برگرده. اگه نه، میتونیم همین سقف رو در نظر بگیریم. اگه قیمت بالای این سقف ببنده، میشه به "چاک"ش فکر کرد. فرقی نمیکنه کدوم رو در نظر بگیریم، وقتی اتفاق میوفته، همه رو با هم میزنه. الان "چاک" ما در همه حالتها رخ داده.
پس ورودمون میشه کدوم کندل؟ "اسپانسر کندل" بعد از "چاک".
یه سوالی اینجا مطرح شد که آیا نباید یه ناحیهای از قبل باشه که ما به این "چاک" وزن بدیم؟ آخه خیلی جاها وسط چارت همینجوری "چاک" میده.
جواب اینه که بله، بود دیگه! اون دو تا کفی که خورد و باعث شد اون سقف بالایی برای ما "اینترمدیت های" بشه، همون ناحیه بودن دیگه. برای همینه که من الان اینجا منتظرم یه "چاک" صعودی داشته باشم که "اسپانسر کندل"ش رو پیدا بکنم برای ورود. برگردیم عقب نگاه کنیم. ما اینجا دو تا کف داشتیم که این "اینترمدیت های" ما اومد این دو تا رو خورد و بعد تبدیل شد به "اینترمدیت های". تا قبل از این، "سویینگ های" بود. بعد که این کفها خورد، حتی بعد از این، اگه اینجا هم یه "چاک ماژور" شکل میگرفت، من "اسپانسر کندل"ش رو پیدا میکردم برای ورود. منتها اینجا "چاک ماژور" شکل نگرفت و از اینجا حرکت کرد و اومد پایینی رو زد. از اینجا به بعد که کف رو میزنه، باید منتظر "چاک ماژور" باشیم.
خب، "چاک ماژور"مون اتفاق افتاد. "اسپانسر کندل"ش رو علامت زدیم. میشد به ورودش فکر کرد... و بعد استاپ خورد!
چرا استاپ شدیم؟ اهمیت زمان درست در ترید
چرا اینجا استاپ شدیم؟ یه دلیل خیلی مهمش اینه که اصلاً قبل از تایم معاملاتی ما به این ناحیه رسیده. اینجا ما خوابیم! اینجا ما نباید بیدار باشیم و ترید کنیم. احتمالاً قیمت میاد و این کف رو هم میزنه و بعد حرکت میکنه. یادتونه قبلاً گفته بودم یه ترید خوب سه قسمت داره؟ نقطه ورود درست، حجم درست، و زمان درست. قرار نیست چون شما خوب تحلیل میکنید، توی هر زمانی هم نتیجه بده.
یکی از بچهها گفت که توی بکتستهاش همینجور اینجاها بای میگرفته و استاپ میشده و به این نکته زمانی توجه نکرده بود. دقیقاً! اینا خیلی مهمن.
خب، فرض کنیم الان دیگه تایم معاملاتی شروع شده و ما پای سیستم هستیم. این کف خورد. بذار ببینیم "چاک ماژور"مون رو الان بهمون میده یا نه. اگه بخواد "چاک ماژور" بده، کجا باید بده؟ سه تا خط میکشیم برای تشخیصش. این ماژوره، اینم ماژوره، این یکی اصلاً نشد. پس ماژور جدیدمون میشه همون سقف قبلی. خب، اینم فکر کنم گرفته شده و استاپ شده بود.
شرایط ورود با "چاک ماژور" و نقش پرایس اکشن چهار ساعته
بذارید رفتار پرایس اکشنی رو هم ببینیم. کندل چهار ساعتهمون داره میره که بسته بشه. ببینیم چجوری میبندنِش.
خب، "چاک ماژور"مون اتفاق افتاد. الان از اینجا ما یه اصلاح ۵۰ درصدی میخوایم. اوکی؟ بعد قیمت بیاد بالا، اما ناموفق باشه در شکستن سقف، و بعد برگرده توی یه "چاک ماژور" بعدی (نزولی در اینجا، چون دنبال بای بودیم و سقف زده نشد)، و ما با اون همراه بشیم. اما اینجا اصلاً این اتفاق نیفتاد و تأییدیه برای ورود نداشتیم.
پس اون معاملاتی که میخوایم با "چاک" بگیریم، از قبل براشون لیمیت اردر نمیذاریم. باید حتماً بعد از "چاک" اصلی، یه "چاک مینور" هم در جهت ورودمون بده. درسته؟ بله، دقیقاً. اونایی که لیمیت میذاریم، اونها داستانشون فرق میکنه و بر اساس نواحی از پیش تعیین شده هستن.
حالا سوال اینه که ما کجا اصلاً پندینگ میذاریم وقتی با "چاک" کار میکنیم؟ حتی وقتی "چاک" هم رخ میده، ما مستقیم پندینگ نمیذاریم. منتظر میمونیم قیمت ۵۰ درصد به پایین اصلاح کنه. به محض اینکه ۵۰ درصد به پایین برگشت، و به حدود ۶۰-۷۰ درصد اون لگ حرکتی رسید، اون موقع من میام پندینگم رو ست میکنم. و بعد منتظر میشم که با یه حرکت قوی بیاد و فعالش بکنه. پس پندینگ رو زمانی میذارید که قیمت از اصلاح و استراحتش برمیگرده و تقریباً یه ۶۰-۷۰ درصد اون لگ اصلیتون رو حرکت کرده. نه اینکه به محض اینکه "چاک" اتفاق افتاد، پندینگ بذارید.
یه سوال دیگه: پس اون موقعهایی که ما برمیگردیم به نواحی خیلی عقبتر و ناحیه مشخص میکنیم، چجوری میشه؟ یعنی یه "چاک"ی میده، بعد...
اون موقع، "چاک" شما رخ داده، ۵۰ درصدش هم اصلاح داده، ولی نیومده بره سقف (یا کف) رو بزنه و بعد بیاد اون "چاک" ثانویه رو بده. یعنی پروسه این تیکه از حرکت شما طولانی شده. سقف رو زده، استراحتش هم درست کرده و بعد حرکت کرده به سمت بالا، اما این حرکت به سمت بالا نیومده یه سقف جدید براتون به وجود بیاره. الان که برگشته، اینجا ما میایم پندینگش رو میذاریم.
اگه ۲۳ درصد برگرده و بعد "چاک" بده چی؟ نه. اگه ۲۳ درصد برگرده و "چاک" بده، تازه "چاک" اصلی شما تأیید میشه. من دنبال چیام؟ من دنبال اینم که یه اصلاح درستی تو بازار شکل بگیره، یه پیریزی خوبی انجام بشه که بعدش قیمت بره و سقف (یا کف) جدید بزنه. وقتی این ۵۰ درصد حرکت اصلاحی اتفاق میافته (مخصوصاً اگه اینجا یه شدوی خیلی بزرگ هم به وجود بیاد که دیگه اصلاً عالیتر میشه و تأییدیه بالای تأییدیه است)، اگه این حرکت اتفاق بیفته اما نتونه بره سقف بزنه، یعنی یه چیزی اون پایینها (یا بالاها) جا مونده و بازار نمیخواد بره و ادامه حرکت داشته باشه. برای همینه که ما میگیم اینجا پندینگ رو میکاریم، چون میدونیم بازار میخواد بیاد دنبال اون چیزای جا موندهش. اون جا موندههاش اینجاست که میخواد برش داره.
و توجه کردید چه اتفاقی افتاده؟ هنوز کندل چهار ساعتهمون بسته نشده. اصلاً اینجا به جز تمام این تأییدیههایی که دارم بهتون میگم، حتی اگه حواستون هم بهش نبوده باشه، اتفاقی که داره میافته چیه؟ ببینید، داریم نزدیک میشیم به نقطهای که میخوایم وارد شیم. اوکی؟ چی شد؟ کندل چهار ساعتهم که تا یه ربع دیگه قراره بسته شه، کندلی که فول بادی صعودی بوده، تبدیل شده به یه کندل بریش (نزولی)! پرایس اکشن اینجا چی به ما میگفت؟ میگفت اگه از اینجا وارد بای بشی (که نشدیم چون شرطمون محقق نشد)، حداقل ۲۰-۳۰ پیپ باهاش حرکت میکنی به سمت بالا. خب، این برای اینکه این ۲۰-۳۰ پیپ حرکت بکنه، باید کفت رو بزنه (یعنی نباید بریزه). اما الان که کندل چهارساعته نزولی شده، یعنی اون ورود بای ما عملاً دیگه معتبر نیست.
ببینید؟ کندل چهارساعتهتون نزولی شد. و بعدش هم اون ۲۰ پیپ حرکت نزولی رو داد. برای اینه که تأییدیههای پرایس اکشنی براتون خیلی میتونه مهم باشه.
الان کندل بعدی چهار ساعته باز شده. فعلاً هنوز نمیدونیم میخواد چیکار کنه. ببینیم کدوم وری میخواد شدو بزنه. رفت و داره شدوی بالا درست میکنه. چهار ساعته قبلی، دقیقههای آخر تبدیل شد به یه کندل فول بادی نزولی. چهار ساعته جدید هم داره میره شدوی بالا درست کنه. من چه توقعی ازش دارم از نظر پرایس اکشنی؟ که بره پایین! از اینجاست که میفهمم اون ورود بای که دنبالش بودیم (اگه شرایطش جور میشد) میتونست ورود خطرناکی باشه و باید حواسمون بهش باشه.
ببینید! شدوی بالا رو براتون ساخت و بعد ریخت.
یه سوالی اینجا مطرح شد که آیا این حرکت نزولی، "چاک ماژور" نبوده؟ و آیا نمیشد این رو "چاک ماژور" در نظر گرفت و بعد که رفته بالا و برگشته، روی مینورش وارد شد؟
بله، میتونستید اینجوری نگاهش کنید و اگه به پرایس اکشن چهار ساعته حواستون نبود، استاپ میخوردید. آره، این میتونست یه ورود باشه که استاپ بشه. ولی باز دوباره، اگه حواستون به پرایس اکشن چهار ساعته بود، نمیگرفتینش. چون میدیدید چهار ساعته اومده شدوی بالاشو ساخته و برگشته پایین. پس طبیعیه که باز دوباره چهار ساعته بهمون اجازه ورود نده. میدونستیم که حداقل ۲۰ پیپ قراره حرکت بکنه اگه از اینجا برگرده. وقتی ۲۰ پیپ قراره حرکت بکنه، پس عملاً اون "چاک ماژور" صعودی شما و "اسپانسر کندل"ش دیگه معنایی براش وجود نداره. ولی بله، میتونستید بذارید و استاپ بخورید. البته باز دوباره نگاه کنید که ساعت ۹-۱۰ شبه و تایم مناسبی برای ترید نیست.
اهمیت آمادهسازی چارتها از روز قبل
پس ببینید به چه چیزهای زیادی باید توجه کنیم. برای همینه که شما باید چارتهاتون از روز قبل حاضر باشن. شما باید نواحیتون رو کشیده باشید، اعتبارشون رو سنجیده باشید، ITH و ITL هاتون (اینترمدیت های و لو) رو کشیده باشید، "اسپانسر کندل"هاتون رو کشیده باشید، همهچیز باید آماده باشه. در طول لایو بازار، شما فقط میتونید تأییدیههای پرایس اکشنی رو بگیرید که پندینگهاتون رو ست بکنید. تایم فریم یه دقیقه بهتون فرصت نمیده که همه این کارها رو با همدیگه انجام بدید؛ اینکه بخواید چارت رو متوقف کنید، برگردید برید عقب ببینید چه اتفاقی افتاده. نمیذاره این کارو بکنید. بعد هول میشید، خیلی از تأییدیههاتون رو یادتون میره بگیرید و الکی استاپ میخورید.
پس شما هر شب قبل از اینکه سیستمتون رو خاموش بکنید، حداقل چهار پنج تا ناحیه بالا و چهار پنج تا ناحیه پایین رو باید تأییدیههاشو گرفته باشید، انتقال اردرشو چک کرده باشید، خطوطشو گذاشته باشید، "اسپانسر کندل"هاشو علامت زده باشید. و بعد فردا صبحش، زمانی که میاید پای سیستم میشینید، نگاه کنید ببینید که پرایس اکشنی باهاتون همراه هست یا نه، و آیا اون "چاک"ها و شرایط لازم برای ورودتون قراره اتفاق بیفته یا خیر.
پرسش و پاسخ نهایی: بررسی یک پوزیشن سل روی طلا و انتخاب "اسپانسر کندل"
یه سوال دیگهای هم در مورد یه پوزیشن روی طلا پرسیده شد که با بچههای دیگه گرفته بودن. تاریخش ۲۵ سپتامبر، حدود ساعت ۸ و نیم شب بود. سوال این بود که آیا میشد کندل نزولی وسط یه حرکت رو به عنوان نقطه ورود در نظر گرفت.
خب، اگه بخوایم دقیقاً "اسپانسر کندل" رو در نظر بگیریم، این کندل میشه ورودمون. اما سوال این بود که آیا میشه اون سه تا کندل قبل از "چاک" رو در نظر گرفت و وسطشون رو به عنوان محدوده ورود گرفت؟ اگه این کار رو بکنید، دارید یه ناحیه ساپلای/دیمند در نظر میگیرید، دیگه "اسپانسر کندل" نیست. ولی میتونه باشه، آره. اعتبارش رو دقیق نمیدونم چقدر میتونه باشه، چون من با نواحی ساپلای/دیمند به این شکل کار نمیکنم و بچههایی که با این روش کار میکنن میتونن بهتر نظر بدن. ولی این یه ناحیه تقاضا (دیمند زون) محسوب میشه که شما میتونید بکشید و به ۵۰ درصدش برای ورود فکر بکنید.
حالا اگه همون "اسپانسر کندل" خودمون رو در نظر بگیریم، آیا ورود درستی بوده؟ بله، بر اساس اینکه اون "چاک" شما اتفاق افتاده، میتونستید اینجا ورود بکنید. من شخصاً اینجور معاملات معمولاً از دستم میره و ورود نمیکنم. من منتظر میمونم قیمت به ناحیه دقیقتر خودم برسه و این ورود من نمیشه.
معمولاً چه زمانهایی اون "اسپانسر کندل" بالایی (یا پایینی، بسته به جهت) رو باید بگیریم و کی نباید بگیریم؟ ببینید، بستگی به این داره که وین ریت چقدر براتون مهمه. اگه وین ریت بالا براتون مهمه، باید فقط همین "اسپانسر کندل"های دقیقتر و نزدیکتر به اکستریم حرکت رو بگیرید. در غیر این صورت، اگه اون بالاییها رو هم بگیرید، ممکنه یه ۱۰-۱۵ درصد روی وین ریتتون اثرگذار باشه و استاپ بخورید. ولی خب از اون طرف، خیلی از مواقع هم تریدهاتون فعال میشه و بهتون تیپی هم میده. این دیگه میل خودتونه که میخواید چجوری عمل کنید. اون هم یه "اسپانسر کندل" درسته و هیچ ایرادی بهش وارد نیست.
پس با اون هم میشه وارد شد. اگه میخواید مطمئن باشید، میتونید دو تا ورود بذارید؛ یکی روی "اسپانسر کندل" نزدیکتر و یکی روی اون دورتر. حالا اگه اولی فعال شد که هیچی، باهاش میرید. اگر نه، اون استاپ میخوره و میاد دومی رو براتون فعال میکنه و شما با اون همراه میشید (البته اگه حد ضرر اولی رو درست مدیریت کرده باشید).
یه نکته دیگه هم بگم. ببینید، چارتهایی مثل طلا که در حال حاضر روند کلیشون صعودیه، اگه این "اسپانسر کندل"های نزدیکتر رو بگیرید، حتی به نفعتونه. به خاطر اینکه روند کلی صعودیه و هی فقط داره میره بالا و عملاً بهتون فرصت استراحت آنچنانی نمیده. پس هرچی نزدیکتر به نواحی بخواید ورود بکنید، خیلی کمتر تریدهاتون از دست میره (فیکومل نمیشن). وگرنه اینجوری خیلی از تریدها رو از دست میدید و اون موقع باید وایسید بیاد این سقف رو بزنه، بعد این سقف رو که زد، توی اون سقف خورده شده مثلاً بخواید به ورودتون فکر بکنید و همراهش بشید.
جمعبندی و نکات کلیدی
خب رفقا، فکر کنم برای امروز کافی باشه. سعی کردیم با هم یه سری نکات کاربردی رو در مورد تحلیل پوند و طلا با استفاده از مفاهیمی مثل "تاد"، "اسپانسر کندل"، "اینترمدیت های و لو" و "چاک ماژور" مرور کنیم. یادتون باشه که:
آپدیت روزانه نواحی: همیشه قبل از شروع ترید، نواحی و خطوطتون رو آپدیت کنید.
اهمیت تایم فریم بالاتر: دیدگاه تایم فریم بالاتر رو هیچوقت فراموش نکنید.
پرایس اکشن پادشاه است: نواحی به تنهایی کافی نیستن، همیشه منتظر تأییدیه پرایس اکشن باشید.
پایبندی به استاپ لاس: به حد ضررهاتون وفادار بمونید و دستکاریشون نکنید.
کیفیت شکستها مهمه: به قدرت و مومنتوم شکستها دقت کنید.
زمان ترید مهمه: در تایمهای مناسب و با نقدینگی خوب ترید کنید.
آمادهسازی از قبل: چارتهاتون رو از شب قبل آماده کنید تا در لایو بازار فقط روی تأییدیهها تمرکز کنید.
مدیریت ریسک و وین ریت: با توجه به شخصیت و تحمل ریسکتون، استراتژی ورودتون رو تنظیم کنید.
امیدوارم این گپوگفت براتون مفید بوده باشه. اگه سوالی یا تجربهای در این موارد دارید، حتماً تو کامنتها با ما در میون بذارید. موفق و پرسود باشید!