تایتان (بخش دوم صفر تا صد)- قسمت هفتم

4/22/2025


آخرین ویرایش: 5/26/2025

در این سری ویدیو آموزشی تایتان(بخش دوم صفر تا صد)، به آموزش تحلیل تکنیکال می پردازیم، در این پست قسمت هفتمین قسمت این دوره را قرار داده ایم، با ما همراه باشید.



رازهای ICT پروجکشن: کی قیمت تا منفی ۴ میره و کی باید معامله رو ببندیم؟

خب رفقا، چطورید؟ امروز می‌خوایم بریم سراغ یه بحث خیلی باحال و کاربردی که فکر کنم خیلی به دردتون بخوره، مخصوصاً اگه با ICT پروجکشن کار می‌کنید یا می‌خوایم شروع کنید. یکی از بچه‌ها یه سوال خوبی پرسید که گفتم بد نیست همین اول کاری ضبطش کنیم و یه مثال هم روش بزنیم که قشنگ جا بیفته.

سؤال کلیدی: کِی بفهمیم حرکت قیمت تموم شده؟

سوال این بود که توی یکی از میت‌های قبلی گفته بودیم که اگه قیمت توی اون توضیح آی‌سی‌تی پروجکشن، برسه به ناحیه‌ای که بین منفی دو تا دو و نیم بود، و اگه از اون رد بشه، حتی با یه شدو کوچولو، دیگه قیمت قراره تا ناحیه منفی چهار ادامه بده. ولی اگه بهش احترام بذاره و ازش برگرده، عملاً دیگه اون حرکت تموم شده و باید معامله رو یا ریسک فری کنیم یا ببندیم. دقیقاً همینطوره!

چطوری با ICT پروجکشن کار کنیم؟

ببینید، اول از همه، یه لِگی رو در نظر می‌گیریم که «منوپولیشن کننده» باشه. یعنی چی؟ یعنی یه سقفی داشتیم، قیمت اومده و اون سقف رو منوپولیت کرده. خب؟ حالا این لِگ رو می‌کشیم. در جهت حرکتی که برامون مبناست، این پروجکشن رو رسم می‌کنیم.

حالا بذارید یه مثال بزنم که یه گیری هم روش بیفته. فرض کنید این لِگ رو کشیدیم. ناحیه دو تا دو و نیم ما کجاست؟ تی‌پی یکمون طبیعتاً میشه همینجا. اگه قیمت به این ناحیه دو تا دو و نیممون احترام گذاشت و کاری به کارش نداشت، دیگه تمومه. اینجا می‌تونه بشه نقطه ریورسال ما.

اما اگه از ناحیه دو و نیممون رد شد، به هر شکلی که رد شد، حتی اگه فقط یه شدو زده باشه و برگشته باشه، دیگه داستان عوض میشه. اینجا دیگه تمومه! البته نه اینکه یه کله تا منفی چهار بره ها! منظور اینه که دیگه تارگت این حرکتی که کشیدیم، اون ناحیه دو و نیم نیست؛ تارگتش میشه منفی چهار. چون این ناحیه دو و نیم رو زده، دیگه ول کن ماجرا نیست.

طلا یه داستان دیگه‌ست!

حالا یه نکته خیلی مهم! این قانونی که گفتیم، برای طلا یه کم فرق می‌کنه. یعنی چی؟ یعنی ما تو طلا خیلی رو این داستان احترام به ناحیه دو تا دو و نیم حساس نمیشیم. چرا؟ چون تجربه نشون داده طلا وقتی حرکت می‌کنه، بالای هفتاد هشتاد درصد، حتی نود درصد مواقع، صاف میره تا منفی چهار. زیاد معطل نمی‌مونه. اگه بخواید روی این قضیه تو طلا خیلی وسواس به خرج بدید، الکی وقت خودتون رو تلف می‌کنید و ممکنه یه سری نویزها اینجا اذیتتون کنه. مثلاً ممکنه روی یه کندل خاص، یه ناحیه هم داشته باشید، بیاید بای بزنید و استاپ بخورید.

پس روی طلا، ما می‌دونیم که حرکت یا اصلاً انجام نمیشه و قیمت گیر می‌کنه، یا اگه حرکت کرد، تا چهار رو میره.

یورو و پوند چی؟ پنجاه پنجاه!

اما روی یورو و پوند، قضیه یه جورایی پنجاه پنجاه و شرطیه. یا به اون ناحیه دو تا دو و نیم احترام گذاشته میشه و قیمت برمی‌گرده، که اون موقع می‌فهمیم خب اینجا یه کفی برای ما شکل گرفته و می‌تونیم روش حساب کنیم که مثلاً توی حرکت بعدی یه بای ازش بگیریم. یا اینکه نه، به هر دلیلی بهش دست درازی می‌کنه و ازش رد میشه. اون دست درازی که اتفاق میفته، به ما این سیگنال رو میده که آقا این لِگی که شما انتخاب کردی، قراره تا منفی چهار بره و حالا حالاها صبر نمی‌کنه. پس اونجایی که شما دنبال نقطه ورود می‌گشتی، دیگه نقطه ورودت نیست و باید صبر کنی قیمت بیاد پایین‌تر. حدودای منفی چهار به بعد، تازه میشه مبنای ورودت. درست شد؟

کدوم نماد برای این استراتژی بهتره؟

حالا شاید بپرسید من خودم بیشتر روی چی کار می‌کنم. راستش رو بخواید، بالای ۹۵-۹۶ درصد معاملات من روی طلا هست. چرا؟ چون طلا خیلی سریع‌تر می‌تونه تارگت و اون ریوارد خوب رو به آدم بده. مثلاً یه ریوارد ۱۰ یا ۱۱ که من از طلا توی یه ربع، بیست دقیقه، یا نیم ساعت می‌گیرم، اگه بخوام همون رو از یورو و پوند بگیرم، شاید مجبور باشم سه چهار ساعت باهاشون کشتی بگیرم! من شخصاً ترجیحم اینه که پولمو زودتر از بازار بگیرم و برم دنبال کارم و ریسک زمانی کمتری رو قبول کنم.

ولی اگه حس می‌کنید نوسانات طلا براتون زیاده و اذیتتون می‌کنه، اصلاً نگران نباشید. یورو و پوند هر دوتاشون می‌تونن گزینه‌های خیلی خوبی باشن. یه سریا ممکنه سرعت حرکت طلا براشون جذاب نباشه و اذیتشون کنه. اینجور وقتا می‌تونید برید سراغ یورو که آهسته‌تر حرکت می‌کنه و کمتر اذیتتون می‌کنه.

یا اگه مثلاً حس می‌کنید حجم‌های ورودی توی یورو به خاطر نزدیک بودن استاپ‌ها زیاد میشه، می‌تونید پوند رو انتخاب کنید. چون پوند وزن بیشتری داره، حرکت‌هاش از طلا آروم‌تره، اما به خاطر اینکه پیپ ولیو و حرکت پیپی‌ش بزرگتره و وزن بیشتری داره، اندازه حجم ورودی‌تون کاهش پیدا می‌کنه. اینا دیگه همش به سلیقه و تمایلات شخصی خودتونه.

مراقب میس ترید شدن باشید!

ما معمولاً توی محدوده خیلی کوچیکی وارد میشیم. حالا اینکه کدوم نماد فکر می‌کنید کمتر باعث میس ترید شدنتون میشه، یه بحث دیگه‌ست. اما یه نکته دیگه که خیلی مهمه و من همیشه رعایتش می‌کنم اینه که ورود‌هام رو یه پیپ زودتر (یا اگه قراره بفروشم، یه پیپ بالاتر) و استاپ‌هام رو نیم پیپ دورتر می‌ذارم. حتی با اینکه اسپرد من روی طلا بیشتر از چهار پنج پوینت نمیره و روی یورو و پوند تقریباً صفره، باز هم این یه پیپ (یعنی ۱۰ پوینت) رو در نظر می‌گیرم. شما هم حتماً اینو توی معاملاتتون لحاظ کنید، چون ممکنه روی چارت بهتون ورود داده باشه ولی تو متاتریدر نتونید بگیریدش و معامله از دست بره. واقعاً میس میشه!

یه نگاه به حساب شخصی و پراپ FTMO

یکی از بچه‌ها پرسید پراپم کجاست که اسپردش انقدر خوبه. من حسابم شخصیه. پراپم FTMO هست که البته با اون خیلی کاری ندارم چون اون بر اساس زمان وارد میشه. FTMO به حساب شخصی خودم وصله و هر جا من وارد بشم، اونم همون موقع وارد میشه، کاری به نقطه ورود دقیق نداره، رو تایم وارد میشه، یعنی مارکت اردر میزنه. ولی خب، حساب شخصی خودم داستانش فرق می‌کنه. البته الان FTMO هم روی طلا اسپردش همون حدود شش و هفته، خیلی زیاد نیست. FTMO واقعاً خوبه، بقیه یه کم درب و داغون شدن، مخصوصاً روی طلا. من که دیگه با بقیه درب و داغونا کار نمی‌کنم، عطایشان را به لقایشان بخشیدم!

بریم سراغ یه مثال عملی روی چارت (بک تست)

خب، حالا بریم سراغ یه مثال عملی روی چارت که ببینیم این چیزایی که گفتیم چطوری کار می‌کنه. فرض کنید چهارشنبه هستیم، زمان هم نسبتاً خوبه. یه نگاه به دیلی می‌ندازیم، می‌بینیم که دوشنبه یه حرکتی داشته، سه‌شنبه اومده نقدینگی دوشنبه رو زده و حالا چهارشنبه یه جورایی برعکس شده. این می‌تونه یه نشونه از «سه‌شنبه برگشتی» باشه که شاید پنج‌شنبه هم ادامه بده بره پایین و جمعه تا اواسط لندن روند نزولی داشته باشیم و بعدش یه حرکت TGIF (Thank God It's Friday) ببینیم که برگرده. این فعلاً یه دید اولیه است، ببینیم چی میشه.

حالا میریم تایم فریم یک ساعته. ایکوالیبریوممون که اینجاست و اندیکاتور برامون مشخصش کرده. TOD روز قبلمون و TOD امروزمون هم اینجا قرار داره. ما الان زیر TOD هستیم. اگه قیمت برگرده بیاد یه مقدار پایین‌تر، می‌تونیم به فکر نواحی بای باشیم.

تایم فریم ۳۰ دقیقه‌مون هم همینو میگه، بازم باید بیاد پایین‌تر. ۱۵ دقیقه‌مون هم همینطور. الان نواحی که توی یک دقیقه می‌تونیم پیدا کنیم، فعلاً برای بای مناسب نیستن. خطوطی که داریم می‌تونن این نواحی باشن.

نکته طلایی: عدم هم‌راستایی تایم فریم‌ها!

یه نکته خیلی خیلی مهم که اون روز هم گفتم و بازم تکرار می‌کنم: اگه ایکوالیبریوم‌هاتون رو توی تایم فریم‌های مختلف دارید و می‌بینید یکی از تایم فریم‌ها، مثلاً یک ساعته، هنوز با بقیه (مثل ۳۰ دقیقه، ۱۵ دقیقه و TOD) هم‌راستا نیست، یعنی مثلاً قیمت اومده پایین و ۳۰ دقیقه و ۱۵ دقیقه و TOD بهتون تایید بای میدن، ولی هنوز ناحیه ورودتون بالای ایکوالیبریوم یک ساعته هست، اینجا باید خیلی حواستون جمع باشه. نمیگم معامله نکنید، ولی تا وقتی که ناحیه ورودمون زیر ایکوالیبریوم یک ساعته قرار نگرفته، هر ورودی که اینجا انجام میدیم، یه جورایی مینور و خلاف روند اصلی (اون روند بزرگتره) حساب میشه. چرا؟ چون برای اینکه حرکت بعدی شکل بگیره و بره سقف بزنه، اول باید یه سر بیاد زیر یک ساعته، اسپانسر اونجا رو فعال کنه و بعد راه بیفته.

پس درسته که ما می‌تونیم توی این ناحیه دنبال بای بگردیم و شاید هم بگیریمش، اما تا وقتی هر چهار تا تایم فریم هم‌زمان هم‌راستا نشدن، ورودهای ما مثل ورودهای مینور هستن و تی‌پی‌هامون هم معمولاً تا ایکوالیبریوم یک دقیقه‌ست و بعدش احتمالاً برمی‌گرده. دنبال تی‌پی‌های خیلی بزرگ که سقف یا کف جدید بزنن، اینجاها نیستیم.

تحلیل سقف‌ها در یک دقیقه با ICT پروجکشن

حالا میریم تو تایم فریم یک دقیقه‌مون و دونه دونه سقف‌ها رو بررسی می‌کنیم که ببینیم حرکتشون تموم شده یا هنوز ادامه داره.

  • سقف اول (بالاترین سقف): خب، این سقف که اصلاً تابلوئه حرکتش به این راحتیا نمی‌تونه تموم بشه. یه منوپولیشن گنده اینجا اتفاق افتاده که اگه بخوام ICT پروجکشنش رو بندازم، خیلی بزرگ میشه. یعنی اگه بخوایم دنبال ناحیه ورود بگردیم، با ارفاق اگه روی دو تا دو و نیم یه کوچولو تی‌پی بگیریم، تارگت اصلیش خیلی پایین‌تره، مثلاً تا حدودای یه قیمت خیلی دور. پس این سقف ما که اصلاً تارگت نداده هیچی. حالا خود همین سقف رو باید نگاه کنم ببینم از کجا شروع شده بوده. آیا خودش تارگت یه کف قبلی رو زده یا نه. آخرین حرکتی که داشتیم اینجا بود... آره بابا، تارگتش رو داده! پس این سقف الان برای ما یه ITH (Intermediate Term High) حساب میشه که متاسفانه تارگت خیلی زیادی داره، از اونایی که کش اومده و فعلاً باهاش به نتیجه نمی‌رسیم.

  • سقف دوم: میریم سراغ سقف بعدی. آخرین منوپولیشن سوینگی که اتفاق افتاده رو اگه این در نظر بگیریم... خب، این سقف بالاییه که تارگت خودش رو داده. پس بچه‌ها، این سقف دیگه برای ما اعتباری نداره. اگه قیمت برگرده بیاد اینجا و ما بخوایم روی اسپانسر کندلش وارد بشیم، احتمال خیلی زیاد استاپ می‌خوریم. پس این سقف رو دیگه بی‌خیال میشیم.

  • سقف سوم (این یکی مهمه!): سقف بعدیمون رو که می‌خوایم چک بکنیم، ICT پروجکشنش رو می‌ندازیم. این آخرین منوپولیشنی بوده که اتفاق افتاده. می‌بینیم که قیمت الان توی ناحیه دو تا دو و نیمش گیر کرده. ناحیه منفی چهارش هم میفته یه جایی حدوداً زیر ایکوالیبریوم یک ساعته. به به! چه شود! این دیگه یه ناحیه خیلی عالی میشه برامون. اگه بتونیم نزدیکش یه ناحیه ورود خوب پیدا کنیم که دیگه نور علی نور میشه.

استراتژی ورود بر اساس تارگت سقف‌ها

پس تا اینجا، هر اردر بلاک یا ناحیه ورودی که قبل از این ناحیه منفی چهار (مربوط به سقف سوم) ببینیم، برامون ملاک نیست. چرا؟ چون این سقفی که داریم ازش حرف می‌زنیم هنوز تارگت منفی چهارش رو نداده. پس تمام نواحی این وسط، مردود حساب میشن.

حالا فرض کنیم قیمت میرسه به این ناحیه منفی چهار. یه نگاه به پشتش میندازیم ببینیم چه خبره. اگه ناحیه خاصی نباشه، پس احتمالاً تارگت ما رو میده و میاد زیر ایکوالیبریوم یک ساعته و زیر TOD دیروز هم قرار می‌گیره. همه چیز عالی! اینجا دیگه دنبال نقطه ورود می‌گردیم.

نکته حیاتی در مورد استاپ خوردن!

حالا یه نکته خیلی مهم دیگه! اگه این کفی که انتخاب کردیم برای ورود، استاپ بخوره، من دیگه این نواحی پایین‌ترش رو ورود نمی‌کنم. چرا؟ یادتونه اون سقف خیلی بالاییه (سقف اول) که گفتم تارگت بزرگی داره و کش اومده؟ تارگت اون خیلی پایین‌تره. اگه قرار باشه این ناحیه ورود ما رو بزنن و رد بشن، یعنی دیگه هدفشون این سقف سوم نیست؛ دارن میرن برای تارگت اون سقف اولیه‌هه. پس شما اگه اینجاها وارد بشی، هی استاپ می‌خوری. الکی خودتو گیر انداختی. پس یا اینجا وارد میشیم، یا دیگه میریم سراغ نواحی خیلی پایین‌تر.

شناسایی اسپانسر کندل برای ورود

خب، حالا اگه بخوایم اینجا وارد بشیم، چاک ما چجوری اتفاق افتاده؟ اولین اسپانسر کندلمون می‌تونه اینجا باشه، یه اسپانسر کندل دیگه هم اینجا می‌تونیم داشته باشیم. من شخصاً اگه بخوام وارد بشم، همین اردر بلاکی که گرفته شده، خودش یه اسپانسر کندله برام و روی همین وارد میشم. ولی شما اگه بخواید، می‌تونید روی اون دو تا بالایی هم اردر بذارید.

شانس گرفتن سل از بالا!

حالا یه چیز جالب! چون ما می‌دونیم که تارگت این حرکت نزولی اینجاست (همون ناحیه منفی چهار که مشخص کردیم)، اصلاً خودمون می‌تونستیم روی اون سقف اولیه که چاک ماژور داده بود، یه سل بگیریم. وقتی اون چاک ماژور اتفاق افتاد، (که اینجا حدود ساعت ۴ بوده)، می‌تونستیم روی اسپانسر کندلش وارد بشیم و باهاش بیایم پایین. چرا؟ چون اون کف قبلیه (مربوط به سقف اول) تارگت بالاییش رو داده بود و این سقف‌های بعدی هم هر کدوم تارگت‌های پایینشون رو داده بودن. پس وقتی یه چاک برای ما شکل می‌گیره، توقع داریم این حرکتی که داره شکل می‌گیره هم برامون مبنا باشه.

اگه سل رو می‌گرفتید، می‌تونستید استاپ رو بذارید پشتش و تی‌پی هم که در جهت روند بودیم و تارگتشم مشخص کرده بودیم. حداقل تا اولین اسپانسر کندل می‌تونستید باهاش همراه باشید، یا اگه می‌خواستید زودتر خارج بشید، آخرین کفی که داشتید رو می‌گرفتید.

نتیجه معاملات (مثال بک تست)

خب، اگه اون سل رو گرفته بودید، یه ریوارد تقریباً ۱۵ بهتون می‌داد. بعدش، اگه روی اون بای هم وارد شده بودید (که من روی اسپانسر کندل خودم فعال شدم ولی شاید شما روی اون بالایی‌ها استاپ خورده باشید!)، چون خلاف جهت بودیم، می‌تونستیم توی ایکوالیبریوم یه بخشیش رو ببندیم که یه ریوارد شش هم اونجا می‌داد. جمعاً میشه ۲۱ ریوارد توی پنج ساعت! فکرشو بکنید! اگه روی هر کدوم نیم درصد هم ریسک کرده بودید، ۱۰ درصد سود گرفته بودید. سیستم رو خاموش می‌کردید، می‌رفتید دنبال زندگیتون، چهارشنبه بود، پنج‌شنبه و جمعه و شنبه و یکشنبه هم حال می‌کردید، دوشنبه می‌اومدید پای سیستم!

چرا تی‌پی بالاتر نگیریم (در حرکت خلاف روند)؟

حالا بیایم بگیم نه، می‌خوایم تی‌پی بالاتر بگیریم. چرا؟ چون این اینترمدیت لوی من تارگت خودش رو داده، و برای اینکه تایید بشه و قدرتش رو حفظ کنه، باید بره و سقف جدید بزنه. اما اینجا نکته اینه که من تی‌پی‌ام رو باید روی ایکوالیبریوم می‌گرفتم. چون الان دارم مخالف روند حرکت می‌کنم. البته هنوز کامل تی‌پی رو نداده بود ولی اگه گسترده‌تر نگاه کنیم، تارگت بعدی باید بالای اون سقف باشه.

اگر معامله بای استاپ می‌خورد چی؟

اگه اون معامله بای که گرفتیم رو نمی‌بستید و استاپ می‌خورد، دیگه همونطور که گفتم، ما اینجاها ورود نمی‌کردیم و منتظر می‌موندیم قیمت بره پایین‌تر. اگر می‌اومد زیر اون ناحیه زرده (منفی چهار اولیه) و نواحی پایین‌تر رو فعال می‌کرد، قبل از اینکه کندل دیلی تموم بشه، می‌شد بهش فکر کرد. در غیر این صورت، ما همچنان یه روند نزولی داشتیم که هی داره کف‌های جدیدتر میزنه.

یه نگاه به تقویم: عجب روزی بود!

اوه! تازه فهمیدم اون روز، روز آخر سال ۲۰۱۴ بوده! ۳۱ دسامبر! گفتم چرا کندل بعدی یهو اونجوری باز شد، بعد دیدم تاریخ زده ۲۰۱۵. فکر کن ساعت‌های آخر سال داشتیم ترید می‌کردیم!

جمع‌بندی مهم: قدرت ICT پروجکشن

پس متوجه شدید چیکار می‌کنم، نه؟ بیشتر از اینکه صرفاً به سقف و کف نگاه کنم، اون ICT پروجکشنه که برام تعیین می‌کنه چی رو باید مبنا قرار بدم و کجاها دنبال ورود بگردم و کجاها دیگه نباید وارد بشم. اوکی؟

آمادگی برای روز معاملاتی بعدی

حالا، چارت‌هاتون باید برای فردا کامل آماده باشه ها! البته فردا که من ترید نمی‌کنم، ولی شما باید سیگنال‌هاتون رو بفرستید. وقتی بازار باز میشه، باید دیلی‌تون، یک ساعتتون، ۳۰ دقیقه و ۱۵ دقیقه‌تون چک شده باشه، نواحی‌شون مشخص باشه، ICT پروجکشن‌های یک دقیقه رو انداخته باشید و ببینید تارگت‌هاشون رو دادن یا نه. اگه دادن، خطوط اضافی رو پاک کنید. اگه ندادن، باید اسپانسر کندل‌هاشون رو پیدا کرده باشید. بعد فردا صبح که تایم لندن میاید، نگاه می‌کنید ببینید کدوم ناحیه واکنش نشون میده. اینجا که دور هم تخمه نشکستیم، درسته؟

تفاوت تحلیل برای بک تست و فوروارد تست

ببینید، ما الان یه جورایی بک تستی پیش رفتیم. ولی از فردا که می‌خواید فوروارد تست رو شروع کنید (البته از سه‌شنبه)، حتماً اول چارت‌هاتون رو کامل تحلیل می‌کنید، نواحی‌تون رو مشخص می‌کنید، آمادگی روزتون که تموم شد، بعد میرید سراغ بک تست‌های گذشته.

توی بک تست‌هاتون، هر چیزی که پیدا می‌کنید رو یه اسکرین شات بگیرید، مثل من که مثلاً اردر میذارم، بعد فعال میشه یا استاپ میخوره یا تی‌پی، با ناحیه‌ای که مشخص کردید، اسکرین بذارید. من بهتون میگم ناحیه‌ای که مشخص کردید درست بوده یا غلط، که کم کم ایراداتتون در بیاد.

اما یادتون باشه، توی فوروارد تست، دیگه وقت نمی‌کنید همون لحظه بشینید تو تایم فریم یک دقیقه، سه تا چارت رو با همه این جزئیات بررسی کنید. اینا باید از قبل آماده باشه. هر روز باید همه اینا رو چیده باشید، آماده و تر و تمیز. بعد فردا که تایم لندن میشینید پای سیستم، تکلیف‌تون روشنه. حالا صبح هم اگه ساعت ۹-۱۰ بیدار شدید، تا قبل از ۱۱-۱۲ وقت دارید یه دستی به سر و روی چارتتون بکشید.

پرسش و پاسخ نهایی

  • سوال: استاد، از کجا بفهمیم وقتی قیمت از منفی چهار رد میشه، داره میره برای تارگت‌های تایم فریم بالاتر مثل ۵ دقیقه یا ۱۵ دقیقه؟
    ببینید، اصلاً وقتی از چهار رد شد، دیگه براتون مهم نیست که دقیقاً کجا برمی‌گرده یا داره تارگت کدوم تایم فریم رو میده. شما از منفی چهار به بعد دنبال ناحیه ورود می‌گردید. یا ناحیه‌تون خیلی نزدیک به چهاره که همونجا وارد میشید، یا اگه دوره، خب میره سراغ نواحی بعدی. شما لازم نیست برید تارگت‌های تایم بالا رو نگاه کنید تا ورود کنید. اون تارگت‌گیری‌های تایم بالا فقط برای اینه که روند کلی تایم بالا دستتون بیاد. مثلاً وقتی من میگم روند صعودیه، بر چه اساسی میگم؟ چون یه ICT پروجکشنی بوده که هنوز تارگت منفی چهارش رو کامل نداده. ولی این به این معنی نیست که الزاماً وقتی به چهار رسیدیم، همونجا برمی‌گردیم. نه! مثلاً ICT پروجکشن یک ساعته برای طلا این بود که باید یه قیمتی رو می‌دید، ولی از اون هم رد شد. آیا من باید از اون قیمت هی سل می‌زدم؟ نه. یعنی از اون قیمت به بعد، من کم کم آماده میشم که یه چاک ماژور ببینم و بعد دنبال تارگت سلم بگردم. در غیر این صورت، میذارم تا جایی که می‌خواد بره، ادامه بده. چهار تارگتش بوده، مسافرا رو پیاده کرده. حالا ممکنه بره یه دور میدون بزنه، چهار تا خیابون بالاتر، حتی یه روستای اونورتر مسافرای جدید سوار کنه. اینکه دقیقاً کجا دوباره پر میشه رو نمی‌دونیم، ولی می‌دونیم الان تاکسی خالیه، منتظره مسافر بزنه برگرده، مثلاً بیاد اصفهان!

  • سوال: استاد، گفتید سه‌شنبه می‌خوایم بریم فوروارد تست روی پراپ، امتحان رو کی می‌گیرید؟
    نه، سه‌شنبه نمیریم فوروارد تست روی پراپ. گفتم حداقل یکی دو هفته فوروارد تست روی چارت معمولی برید، سیگنال‌هاتون رو بهم نشون بدید. بعد که دیدم اوکی هستید، همون موقع امتحان رو می‌گیرم و بعد میریم سراغ پراپ‌ها. اگه هم اوکی نبودید، خب همچنان ادامه میدیم.

  • سوال: این سیگنال‌ها رو انفرادی بفرستیم یا گروهی؟
    سعی می‌کنم گروه‌بندی‌ها رو امشب انجام بدم. یه کاری کنید، هر کسی تمایلات شخصی خودش رو هم برام بفرسته که فکر می‌کنه با کیا هم‌گروه باشه عملکرد بهتری داره. منم اینو استاپ کنم...

خب رفقا، امیدوارم این توضیحات و مثال‌ها براتون مفید بوده باشه. یادتون نره، آمادگی قبل از بازار و تحلیل دقیق چارت‌هاتون، کلید موفقیت تو این بازاره. موفق باشید و پرسود!