دوره تحلیل تکنیکال صفر تا صد- قسمت ششم
1/18/2025در این سری ویدیو آموزشی تحلیل تکنیکال ، به آموزش از صفر تا صد ترید تحلیل تکنیکال می پردازیم، در این پست ششمین قسمت این دوره را قرار داده ایم، با ما همراه باشید.

صفر تا صد تحلیل اینترمدیت لگها: از تئوری تا بکتست عملی در بازار طلا (قسمت ششم)
سلام به همه فعالان و علاقهمندان بازارهای مالی! در این جلسه میخواهیم به یکی از مباحث کلیدی در تحلیل تکنیکال بپردازیم که میتواند درک شما را از حرکات قیمت عمیقتر کرده و به پیدا کردن نقاط ورود بهینه کمک کند.
طرح پرسش اولیه: ابهام در شناسایی نواحی و نقاط ورود
در ابتدای این جلسه، یکی از مخاطبین سوالی را مطرح کردند که احتمالاً سوال خیلی از شما عزیزان هم هست. ایشان اشاره کردند که با وجود مشاهده آموزش قبلی، در مورد نحوه ترسیم دو اینترمدیت و دو تریدی که بر اساس آنها بکتست گرفته شده بود، ابهام دارند و متوجه نشدهاند که چرا دقیقاً آن نواحی برای ورود انتخاب شده بودند، هرچند که نتایج معاملات عالی به نظر میرسید.
خب، حق با شماست! دلیل این ابهام این است که هنوز به طور کامل وارد مبحث انتخاب دقیق ناحیه و تنظیم استاپ و ورود نشدهایم. آن بخش، مربوط به جلسه بعدی است که به تفصیل توضیح داده خواهد شد که چرا یک ناحیه خاص انتخاب میشود و چگونه استاپ و نقطه ورود را تنظیم میکنیم.
در این جلسه، هدف اصلی این بود که شما صرفاً با مفهوم واکنش قیمت به لگهایی که انتخاب میکنیم آشنا شوید. اصلاً قرار نبود که شما بر اساس این جلسه به دنبال نقطه ورود دقیق باشید.
تمرکز این جلسه: فقط پیدا کردن اینترمدیت لگ اصلی
یکی دیگر از سوالات مطرح شده این بود که آیا منظور از لگ اصلی، همان لگ در تایمفریم بالاست؟ پاسخ این است که ما به دنبال بهینه شده لگ اصلی تایم بالاتون توی یک دقیقه هستیم.
بگذارید واضحتر بگویم: در این مرحله، شما دنبال نقطه ورود و استاپ، یا اینکه کجا بای (Buy) بزنم و کجا سل (Sell) بزنم، نمیگردید. شما فقط و فقط باید به دنبال این باشید که بالاترین و پایینترین لگی که برای شما آن سقف و کف اصلی را تشکیل میدهد، کدام است. فعلاً همین!
اینکه کجا وارد میشوید، چرا وارد میشوید، و چگونه وارد میشوید، اینها مباحث جلسه بعدی است. اما اینکه ما در یک ناحیه خاص دنبال سل میگردیم و در ناحیه دیگری دنبال بای، این چیزی است که در این جلسه باید یاد بگیرید.
قدم اول: تحلیل روند کلی از تایمفریمهای بالا
خب، چطوری شروع میکنیم؟
روند کلی تایمفریم بالا: اولین قدم این است که از تایمفریمهای بالاتر (مثل هفتگی و روزانه) شروع کنید و روند کلی بازار را دربیاورید. این کار را باید هر هفته قبل از شروع معاملات انجام دهید تا بدانید تمایلات بازار به چه سمتی است. این تحلیل به شما کمک میکند بفهمید کدام تریدهایتان میتواند امنتر (Safer) عمل کند.
برای مثال، وقتی روند تایمفریم بالای من نشان میدهد که نیاز به یک اصلاح نزولی دارد، طبیعی است که من باید در ورودیهای بای خودم خیلی محتاطتر باشم و حواسم بیشتر جمع باشد، چون تمایلات در تایم بالا به سمت نزول است. باید یک اصلاح اتفاق بیفتد تا بعداً بتوانیم شاهد صعود بعدی باشیم. پس نواحی بای من باید نواحی قطعیتری برایم باشند.
شناسایی سقف و کف در تایمفریمهای معاملاتی (۱ ساعته به پایین): بعد از مشخص شدن تمایلات کلی، برای اینکه بتوانید در تایمفریم یک دقیقه انتخابهای بهتری داشته باشید، میآیید روی تایمفریمهای یک ساعته، ۳۰ دقیقه و ۱۵ دقیقه، سقف و کفهای خودتان را مشخص میکنید. این کار به شما کمک میکند آن اینترمدیت یک دقیقهتان را دربیاورید.
چرا تحلیل تایمفریمهای مختلف مهم است؟
ببینید، اگر من الان مستقیم بروم توی تایم فریم یک دقیقه، ممکن است در یک بازه زمانی کوتاه، سه تا چنج آف کرکتر (Change of Character یا CHoCH) صعودی و سه تا چنج آف کرکتر نزولی ببینم. خب، من کدام را باید مبنا قرار بدهم؟ سل بزنم یا بای؟ کجا بای بزنم و کجا سل؟
این تصمیمات بر اساس همان سقف و کفهایی که در تایمفریمهای یک ساعته، ۳۰ دقیقه و ۱۵ دقیقه مشخص میکنیم، گرفته میشود.
کاربرد تمایلات تایم بالا در معاملات روزانه
حالا آن تمایلات تایم بالایی که شنبه و یکشنبهها درمیآورید به چه دردی میخورد؟ به این درد میخورد که شما بدانید تمایل کلی بازار به کدام سمت است.
مثال: فرض کنید شما دو سه تا ناحیه بای یا اردر بلاک (Order Block) بای دارید، اما میدانید تمایلات کلی بازار در حال حاضر به سمت نزول است، یا قیمت در قسمتی قرار دارد که برای بای زدن گران محسوب میشود. در این شرایط، شما نمیآیید هر سیگنال بای که دم دستتان آمد را معامله کنید. اینجاها صبر میکنید، نواحی قطعیتر و مطمئنتر را پیدا میکنید و بعد بر اساس آن تصمیم میگیرید.
نحوه عملیاتی مشخص کردن سقف و کفها و ناحیه تعادل (Equilibrium)
حالا چطوری این کار را انجام میدهیم؟
تایم فریم یک ساعته (1H):
سقف یک ساعته خودتان را جایی که قیمت به آن واکنش نشان داده و جلویش خالی است، مشخص میکنید.
کف یک ساعته را هم به همین ترتیب مشخص میکنید.
مرکز اکوالیبریوم یا ناحیه تعادل (نقطه ۵۰٪ بین سقف و کف) را هم مشخص میکنید.
مثال عملی روی طلا (XAUUSD): در چارت طلا، حدود یک ماه است که در یک روند رنج (Range) یا باکس گیر کردهایم. پس سقف و کف ما تغییر آنچنانی نمیکند. یک سقف و یک کف مشخص در تایم یک ساعته داریم.
تغییر چارت برای وضوح بیشتر: بگذارید من روی یک چارت خالی این را نشان بدهم که با علامتهای قبلی قاطی نشود.
تایم فریم ۳۰ دقیقه (30M):
نگاه میکنیم ببینیم آیا سقف دیگری در ۳۰ دقیقه داریم که تایم یک ساعته نتوانسته آن را پوشش داده باشد.
مثال طلا: میتوانیم یک مقدار ریسکی، یک استراحت قیمتی را هم به عنوان یک سقف در نظر بگیریم.
برای کف هم به همین ترتیب. آیا کف دیگری داریم؟ بله، اینجا هم دو تا کف داریم که میتوانیم به عنوان یک کف دیگر در نظر داشته باشیم.
اکوالیبریوم ۳۰ دقیقه کجاست؟ اگر دقیقاً همان جایی باشد که اکوالیبریوم یک ساعته بوده، میفهمیم که لگ یک ساعته و لگ ۳۰ دقیقهمان تقریباً یک شکل هستند.
تایم فریم ۱۵ دقیقه (15M):
آیا چیزی در تایم ۱۵ دقیقه جا مانده که در تایمهای بالاتر کاور نشده باشد؟
مثال طلا: تقریباً همه سقف و کفهایی که داریم و جلویشان خالی است (دقت کنید، جلویشان خالی است! نمیآییم هر سقف و کفی را مارک کنیم، مثلاً اینجا را مارک نمیکنیم. سقف و کفهایی که فضا دارند تا قیمت در آینده به آنها واکنش بدهد) پوشش داده شده.
اکوالیبریوم ۱۵ دقیقه را هم علامت میزنیم.
استفاده از اندیکاتورها: کمک یا مزاحمت؟
در این مرحله، یکی از مخاطبین پرسیدند که آیا میتوان اصلاً از اندیکاتور استفاده نکرد، مخصوصاً اندیکاتوری که چنج آف کرکتر را نشان میدهد، چون چارت شلوغ میشود.
پاسخ این است: بله، اگر میتوانید خودتان چنج آف کرکترها را به سرعت و با دقت تشخیص بدهید، مشکلی نیست. اندیکاتورها ابزار کمکی هستند.
مزیت اندیکاتور CHoCH: وقتی در تایم فریم یک دقیقه هستیم و کندلها سریع حرکت میکنند، ذهن ما تحت تأثیر آدرنالین قرار میگیرد و تشخیص سریع و دقیق CHoCH ها، مخصوصاً بین چندین کف یا سقف نزدیک به هم، سخت میشود. اندیکاتور به ما ایده میدهد که مثلاً به این ناحیه فکر کن.
تصمیم نهایی با شماست: شما میتوانید بگویید من این CHoCH را قبول ندارم و به نظر من سقف یا کف اصلی جای دیگری است. اندیکاتور فقط یک ایده اولیه میدهد.
اگر سرعت عمل دارید: اگر واقعاً در تشخیص سریع مشکلی ندارید، میتوانید آن را حذف کنید. حتی میتوانید اندیکاتور اردر بلاکها را هم حذف کنید.
اهمیت اندیکاتور اکوالیبریوم: اکوالیبریوم تنها چیزی است که یاد دادنش واقعاً سخت است و نیاز به تجربه زیادی دارد تا بتوانید ناحیه توازن (Premium و Discount) را درست دربیاورید. چرا اینجا دیسکانت است و آنجا نیست؟ اینها را شاید بعد از یک سال چارت نگاه کردن یاد بگیرید. پس پیشنهاد میشود حداقل اندیکاتور اکوالیبریوم را نگه دارید. میتوانید بقیه تیکهای اندیکاتور را بردارید و فقط ناحیه اکوالیبریوم بماند.
ورود به تایم فریم یک دقیقه: پیدا کردن اینترمدیت های (ITH) و لوها (ITL)
حالا کار ما در تایم فریم یک دقیقه چیست؟
فرض میکنیم اینجای چارت هستیم و چندین اردر بلاک در وسط و بالا داریم که نمیدانیم چه اتفاقی برایشان میافتد. سقف و کفهای تایم بالاتر را هم علامت زدهایم.
پیدا کردن اینترمدیت های (ITH):
به سراغ سقفهایی که در تایم بالاتر (مثلاً ۱ ساعته) مشخص کردهایم میرویم.
در تایم ۱ دقیقه، به دنبال چنج آف کرکتری میگردیم که مربوط به آن سقف تایم بالاتر باشد.
مثال طلا: اینجا یک سقف داریم. CHoCH آن کجا اتفاق افتاده؟ اینجا. پس اولین اینترمدیت هایی که میتواند برای من وجود داشته باشد، این ناحیه است. این میشود یک ITH. (آن را با رنگ سبز پررنگ مشخص میکنیم و ذخیره میکنیم).
سقف بعدی ما اینجاست. CHoCH مرتبط با آن کجاست؟ باید برگردیم عقب و ببینیم کدام سقف این CHoCH را ایجاد کرده. اصلاً مهم نیست چقدر باید عقب برویم؛ نواحی مهم همیشه مهم میمانند.
یک میجر CHoCH اینجا داشتیم که این ITH را به ما داده.
باز هم قبلتر؟ بله، اینجا هم داشتیم. یک CHoCH اینجا داشتیم که این ITH را به ما داده.
نکته مهم: اگر ITH جدیدی پیدا کردید که بالاتر از ITH قبلی است، عملاً آن ITH پایینی دیگر اعتبار چندانی ندارد. پس در این مثال، ما دو خط ITH مشخص کردیم. اینها نواحی هستند که بالای ناحیه توازن ما قرار دارند.
پیدا کردن اینترمدیت لو (ITL):
حالا به سراغ کفهایی که در تایم بالاتر علامت زدهایم میرویم.
خط لویی که داریم اینجاست. پس باید بگردیم دنبال ناحیهای (CHoCH) که به این کف آبیرنگ (کف تایم بالاتر) میخورد. کاری به CHoCH های این وسط که بالای ناحیه دیسکانت هستند، نداریم. ما باید زیر ناحیه توازن و نزدیک به کفهایی که علامت زدهایم دنبال ناحیه بگردیم. اینجا اگر ۱۰۰ تا میجر CHoCH دیگر هم رخ بدهد، من با آنها کاری ندارم و اینجاها بای نمیگیرم.
عقب میرویم تا اولین ITL را پیدا کنیم. ایناهاش! این اولین ITL که برای ما اتفاق افتاده. (آن را با رنگ قرمز مشخص میکنیم و ذخیره میکنیم).
میرویم سراغ کف بعدی. کف بعدی که میبینیم اینجاست. میگردیم ببینیم کجا یک میجر CHoCH برای ما شکل گرفته که میتوانسته اینجا حرکتی را به وجود بیاورد.
هم این ناحیه را داریم به عنوان ITL (در زون ماست و بعدش یک میجر CHoCH شکل گرفته) و هم عقبتر میرویم ببینیم باز هم داشتهایم یا نه.
اینجا هم دوباره یک میجر CHoCH بزرگ داشتیم که این کف را به ما میدهد. پس اینجا هم یک ITL دیگر برای من شکل میگیرد.
نکته: اگر ITL جدید پایینتر از قبلی بود، آن مبنا قرار میگیرد. اگر بالاتر بود، میتوانید هر دو را نگه دارید یا ناحیهای بینشان پیدا کنید.
مرحله بعدی: نقطه ورود (موضوع جلسه آینده)
نواحی ما درآمد. مرحله بعدی پیدا کردن نقطه ورود است که در جلسه بعد توضیح داده خواهد شد. فعلاً شما فقط باید اینترمدیت های و لوهای معتبر را پیدا کنید. همین!
بعد از علامتگذاریها، میتوانید اندیکاتور اکوالیبریوم را هم حذف کنید چون دیگر نیازی به آن ندارید.
پاسخ به سوالات تکمیلی:
ارتباط اینترمدیتهای ۱ دقیقهای با تایم ۱ ساعته: سوالی مطرح شد که آیا آن اینترمدیت قرمز بالا (که به عنوان ITH مشخص شد) برای تایم ۱ ساعته است و بقیه برای ۱ دقیقه؟ پاسخ این است که آن هم برای تایم ۱ دقیقه است. یک میجر CHoCH در ۱ دقیقه اتفاق افتاده بود که سقفش آن بود. در واقع، ما آن موج کوچولوی ۱ دقیقهای که سقف ۱ ساعته را شکسته، انتخاب کردیم تا بعداً بیاییم نقطه ورودش را آنجا پیدا کنیم.
چرا این کار را میکنیم؟ بهینهسازی ورود: وقتی شما میخواهید در تایم فریم ۱ ساعته وارد شوید، استاپ شما ممکن است مثلاً ۷۵ پیپ باشد. اما وقتی همین را در تایم ۱ دقیقه بهینه میکنید، در بدترین حالت هم که بخواهید دقیقاً روی اردر بلاکش وارد شوید و استاپ را پشتش بگذارید، یک استاپ ۲ پیپی به شما میدهد. ۷۵ پیپ کجا و ۲ پیپ کجا؟ ما به تایم پایین میآییم تا ورودمان را بهینه کنیم، اندازه استاپمان کوچکتر باشد و بتوانیم سود بیشتری را زودتر بگیریم و از بازار خارج شویم.
قوانین طلایی برای پیدا کردن بهترین نواحی اینترمدیت: تنها چیزی که میتوانم به عنوان یک راهنمای کلی بگویم این است:
در تایم فریمهای ۱ ساعته، ۳۰ دقیقه و ۱۵ دقیقه، سقفهایی را در نظر بگیرید که بالاتر از ناحیه توازنتان هستند و کفهایی که پایینتر از ناحیه توازنتان قرار دارند و جلویشان خالی است.
اینها نواحی را به شما میدهند که میتوانید بروید و در تایم فریم ۱ دقیقه ببینید کجا برایتان CHoCH اتفاق افتاده و آنجا را برای خودتان مارک کنید.
چون در تایم ۱ دقیقه ما کلی ناحیه CHoCH داریم. مثلاً بین دو ITH که مشخص کردیم، شاید چهار تا میجر CHoCH دیگر هم باشد، اما ما تا رسیدن به آن ناحیه اصلی، هیچ بای را قبول نمیکنیم. و برعکس، برای سل هم نواحی زیر ۵۰٪ توازن را برای ورود در نظر نمیگیریم.
تقلب مهم: سعی کنید نزدیکترین سقف و کف (در ۱ دقیقه که CHoCH دادهاند) به نواحی سقف و کف تایم بالاتر خودتان (۱ ساعته، ۳۰ دقیقه، ۱۵ دقیقه) را انتخاب کنید. اینها اعتبار بیشتری دارند.
اهمیت همپوشانی نواحی در تایمفریمهای مختلف: سوالی مطرح شد که اگر سقفی هم در ۱ ساعته، هم ۳۰ دقیقه و هم ۱۵ دقیقه دیده شود، آیا قویتر است؟ قطعاً بله! مخصوصاً نواحی مثل آن ۵۰٪ اکوالیبریوم که دیدید ۳۰ دقیقه و ۱ ساعته با هم یک جا افتاده بودند، طبیعتاً میتواند ناحیه خیلی قویتری به ما بدهد.
نگاهی به آینده: ترید ریزموجها
بعداً به شما یاد داده خواهد شد که چگونه این ریزموجهای داخلی را هم بگیرید. همهشان قابل تریدند، منتها تریدهای کوچولو کوچولو. فعلاً در حال حاضر شما روی همان موجهای بزرگ بمانید تا گیر نیفتید و اذیت نشوید.
تکلیف تمرینی این جلسه
برای تمرین، همین چارت طلا (XAUUSD) را در تایم فریم یک دقیقه، از ژانویه ۲۰۲۴ تا الان، اینترمدیت های و لوهای آن را به طور کامل مشخص بکنید.
امیدوارم این توضیحات برایتان مفید بوده باشد. حتماً تمرین کنید و سوالاتتان را برای جلسه بعد آماده کنید. موفق باشید!