دوره تحلیل تکنیکال صفر تا صد- قسمت هفتم

3/17/2025


آخرین ویرایش: 5/25/2025

در این سری ویدیو آموزشی تحلیل تکنیکال ، به آموزش از صفر تا صد ترید تحلیل تکنیکال می پردازیم، در این پست هفتمین قسمت این دوره را قرار داده ایم، با ما همراه باشید.



تاییدیه‌های معاملاتی پیشرفته: ترو اوپن دی و استراتژی دو چاک برای نقاط ورود ماژور

خب، امروز می‌خوایم چند تا تأییدیه دیگه رو با هم بررسی کنیم که می‌تونن به شدت در معاملاتمون کمک‌کننده باشن.

مروری بر نواحی توازن (اکوالیبریوم)

اول یه مرور داشته باشیم بر چیزهایی که قبلاً گفتیم. یادتونه که گفتیم از تایم فریم یک ساعته شروع می‌کنیم و نواحی توازن یا همون اکوالیبریوم‌هامون رو علامت می‌زنیم. حالا بعضی از دوستان میان وسط این باکس اکوالیبریوم رو می‌گیرن. من خودم معمولاً وقتی دنبال بای (Buy) می‌گردم، بیشتر حواسم به خط پایینی باکس هست و زیر اون دنبال موقعیت‌های خرید می‌گردم. برعکس، وقتی می‌خوام دنبال سل (Sell) بگردم، بالای باکس دنبالش می‌گردم. یه نکته مهم اینه که سعی می‌کنم محدوده وسط اکوالیبریوم رو به تنهایی ترید نکنم؛ اونجا یه جورایی می‌تونه مثل منطقه ممنوعه باشه و ریسک معامله رو بالا ببره.

بعد از تایم فریم یک ساعته، میایم سراغ تایم فریم پایین‌تر، یعنی ۳۰ دقیقه، و ناحیه توازن رو در این تایم فریم هم پیدا می‌کنیم. همین کار رو برای تایم فریم ۱۵ دقیقه هم انجام می‌دیم.

نواحی ماژور و مینور: چه زمانی یک کف یا سقف واقعاً قدرتمند است؟

یه سؤالی که بعضی‌هاتون داشتید این بود که اگر ناحیه ۳۰ دقیقه و ۱۵ دقیقه من، بالاتر یا پایین‌تر از ناحیه یک ساعته باشن، اون موقع مثلاً اگه یه کفی اونجا شکل بگیره، باید اون کف رو به عنوان یه جای ماژور برای معامله در نظر بگیرم یا نه؟

بچه‌ها، این تأییدیه‌هایی که امروز بهتون می‌دم، خیلی در این تشخیص کمک می‌کنن. در صورتی که هر سه تایم فریم (یک ساعته، ۳۰ دقیقه و ۱۵ دقیقه) با همدیگه در یک جهت و یک جا قرار بگیرن، یعنی یک سیگنال واحد رو به ما بدن، اون موقع می‌تونیم بگیم که یک سقف یا کف ماژور برای ما شکل گرفته. در غیر این صورت، نواحی‌ای که مابین این خطوط قرار می‌گیرن رو ما به عنوان نواحی مینور در نظر می‌گیریم؛ یعنی نواحی کم‌زورتر و کم‌قدرت‌تر.

منظورم چیه؟ بذارید با یه مثال توضیح بدم. فرض کنید شما اینجا یه ناحیه بای دارید. خب، این ناحیه هم زیر خط اکوالیبریوم ۱۵ دقیقه‌تونه، هم زیر ۳۰ دقیقه و هم زیر یک ساعته. اوکی، اینجا می‌تونه یه ناحیه ماژور (اگه تو تایم فریم یک دقیقه‌تون هم شرایطش مهیا باشه) بهتون بده برای اینکه دنبال بای بگردین.

اما یه جای دیگه رو در نظر بگیرید، مثلاً یه ناحیه‌ای که درسته زیر خطوط اکوالیبریوم ۳۰ دقیقه و ۱۵ دقیقه است، اما هنوز بالای خط اکوالیبریوم یک ساعته قرار داره. اینجا هنوز اونقدر ماژور نیست. احتمال اینکه قیمت بیاد و بهش واکنش نشون بده خیلی زیاده‌ها، اما به تنهایی نمی‌تونه خیلی مبنای ما برای یه معامله ماژور قرار بگیره. یعنی قدرت کمتری داره.

پس، ما سیگنال‌هایی که مابین خطوط اکوالیبریوم تایم فریم‌های مختلفمون قرار می‌گیرن رو به عنوان نواحی مینور یا کم‌قدرت‌تر یا کمی ریسکی‌تر در نظر می‌گیریم.

چه زمانی نواحی مینور را ترید می‌کنیم؟

حالا سؤال اینجاست که کی میایم این نواحی مینور رو ترید می‌کنیم؟ زمانی که یک روند قوی حرکتی شکل گرفته باشه. مثلاً اتفاقی که امروز روی خبر افتاد و یه حرکت شارپ داشتیم. اگه یه روند قوی حرکتی از یه تایم فریم بالاتر شکل گرفته باشه و ما بعدش بخوایم وارد معامله بشیم، توی اینجور مواقع، میایم و اون نواحی مینور رو به عنوان نقطه ورود انتخاب می‌کنیم. چرا؟ چون اگه یه روند قوی شکل گرفته باشه، احتمال اینکه قیمت برگرده و به ناحیه ماژورمون برسه خیلی کم می‌شه. یعنی بعیده که بخواد برگرده و یه جایی تو ناحیه ماژور یه اردر رو فعال کنه. پس ما از نواحی مینورمون استفاده می‌کنیم. کاربردش اینه. حالا بعداً بهتون قشنگ توضیح می‌دم که چجوری باید ازش استفاده کنید. فعلاً در همین حد بدونید کافیه.

معرفی یک تأییدیه فوق‌العاده مهم: ترو اوپن دی (True Open Day)

امروز می‌خوام یک ناحیه مهم تأییدی دیگه رو هم بهتون معرفی بکنم. این یکی از نواحی خیلی خیلی مهمه؛ به شکلی که شما می‌تونید حتی اون خطوط دیگه‌ای که گفتیم (اکوالیبریوم‌ها) رو هم نداشته فرض کنید! یعنی تأییدیه این ناحیه به تنهایی، مُهر ۹۰ درصدی رو روی تأیید سقف یا کفتون می‌زنه. اینقدر مهمه!

چیزی که امروز می‌خوایم راجع بهش صحبت کنیم اسمش هست: ترو اوپن دِی (True Open Day) یا بازگشایی واقعی بازار.

این با بازگشایی کندل دیلی (روزانه) فرق می‌کنه ها! کندل دیلی صرفاً ریست شدن ساعته. اما ترو اوپن دی، زمانیه که ربات‌های معامله‌گر بزرگ ریست می‌شن و مجدداً محاسبات روزانه‌شون رو از اول شروع می‌کنن.

ترو اوپن دی چه ساعتی است؟

ترو اوپن دی ساعت ۱۲ شب به وقت نیویورک اتفاق می‌افته، یعنی ساعت ۴:۰۰ صبح به وقت بروکرها (چهار صفر). برای من (با توجه به اختلاف ساعتم) می‌شه ساعت ۸ صبح. برای شما (که احتمالاً اختلاف ساعتتون متفاوته) می‌شه ساعت ۷ و نیم صبح.

پس اولین کاری که می‌کنید اینه که کندل ساعت ۸ صبح من (یا ۷ و نیم صبح شما) رو علامت می‌زنید. براش اندیکاتور هم وجود داره که حالا بعداً اگه خواستید می‌تونید ازش استفاده کنید. اوپن (قیمت باز شدن) این کندل ۸ صبح من و ۷ و نیم شما، مهم‌ترین ناحیه حمایتی/مقاومتی هست که ما می‌تونیم داشته باشیم.

ماهیت رفتاری ترو اوپن دی

ترو اوپن زمانیه که محاسبات ربات‌ها بر اساسش تنظیم می‌شه و دقیقاً ماهیت رفتاریش مثل همون ماهیت قبلیه که برای اکوالیبریوم‌ها داشتیم. یعنی:

  • زمانی که قیمت بالای خط ترو اوپن قرار داره، ما تمایل به سل داریم.

  • زمانی که قیمت پایین خط ترو اوپن قرار می‌گیره، ما تمایل به بای داریم.

این یکی از مهم‌ترین و قوی‌ترین تاییدیه‌های ماست. اگر دنبال این هستید که تریدهای کمتر اما با وین‌ریت (درصد موفقیت) بالاتر داشته باشید، می‌تونید حتی اصلاً اون دو تا اکوالیبریوم دیگه رو هم در نظر نگیرید. صرفاً بالا یا زیر این خط ترو اوپن بودن، برای شما کفایت می‌کنه تا بدونید روند قراره به چه شکلی باشه.

کمک دیگر ترو اوپن دی: خاصیت آهنربایی

یه نکته دیگه که یادتون باشه اینه که ببینید، زمانی که این کندل ترو اوپن شما شکل می‌گیره، یه حالت مگنت‌مانند (آهنربا) ایجاد می‌کنه. یه کششی داره. ربات‌ها نسبت به این مقدار یا قیمت، واکنش خاصی نشون می‌دن چون مبنای محاسباتی‌شون قرار می‌گیره.

پس اگه من دنبال بای می‌گردم و سه تا ناحیه بای مختلف دارم، اون ناحیه بایی که زیر این خط ترو اوپن قرار داره، برام مطلوب‌تر و مطمئن‌تره. و اگه دنبال سل می‌گردم، اون ناحیه سلی که بالای این خط ترو اوپن قرار می‌گیره، برام مطلوب‌تر و مناسب‌تره. زمانی که این‌ها (اکوالیبریوم‌ها و ترو اوپن) به ترتیب همه‌شون یک سیگنال واحد رو به شما می‌دن، یکی از قوی‌ترین جاهاییه که شما می‌تونید به بای یا سل فکر کنید.

پس، اولین تأییدیه مهم در کنار نواحی تعادلمون، بازگشایی واقعی روز یا همون ترو اوپن دی هست که علامتش می‌زنیم و بررسی می‌کنیم ببینیم چه اتفاقی براش افتاده.

تأییدیه دوم: نیاز به دو چاک (Change of Character) مخالف

دومین تأییدیه‌ای که ما داریم چیه؟ برای اینکه یک روند قوی شکل بگیره، ما به دو چاک نیاز داریم. یعنی چی؟

یعنی اینکه من اگه می‌خوام سقف و کف ماژورم رو تعیین بکنم، باید دو تا چاک متفاوت (در جهت‌های مخالف) داشته باشم. منظورم اینه که اگه من می‌خوام دنبال یه حرکت بزرگ ماژور بگردم، وقتی این چاک صعودی برام اتفاق می‌افته، نیاز دارم که بعدش یک چاک نزولی ببینم و با اون چاک نزولی که دارم می‌بینم، قیمت به ناحیه مورد نظرم برسه و از اونجا بلند بشه (برای بای).

پس، دوباره تأکید می‌کنم: ما برای اینکه یک حرکت ماژور قوی رو شناسایی بکنیم، نیاز داریم یک اصطلاحاً مانیپولیشن (Manipulation) یا دستکاری یا به عبارت دیگه، یک چاک مخالف ببینیم. قیمت باید با یک چاک مخالف به ناحیه اصلی مورد انتظارم برسه.

مثال عملی با استفاده از ترو اوپن و دو چاک

بذارید با یه مثال روی چارت توضیح بدم. فرض کنید ما می‌خوایم توی این ناحیه زیر خط اوپن دی‌مون، دنبال ناحیه برای بای زدن بگردیم و فرض می‌کنیم اون دو تا اکوالیبریوم دیگه هم بهمون تأییدیه بای رو می‌دن. (حالا اینجا تو این مثال خاص، اکوالیبریوم‌های ۱۵ دقیقه و ۳۰ دقیقه و حتی یک ساعته تأییدیه بای رو به ما نمی‌دن، اما فعلاً ملاک اصلی رو همون ترو اوپن در نظر می‌گیریم). حواستون باشه این ترو اوپن هر روز عوض می‌شه ها!

خب، الان اگه نگاه کنید، اینجا قشنگ مشخصه. من ترو اوپنم رو دارم (خط بنفش). زیرش دنبال ناحیه بای می‌گردم. یک چاک صعودی (CHoCH Bullish) هم برای من رخ داده. حالا من زیر این خط و بعد از این چاک صعودی، دنبال ناحیه بای می‌گردم. فرض کنید (بنا به دلایلی که فعلاً کاری بهش نداریم) ما اینجا (ناحیه سبز رنگ) دنبال بای می‌گردیم و می‌خوایم پندینگ اردرمون رو بذاریم.

حالا شرط ورود چیه؟ اگر قیمت با یک حرکت چاک نزولی (یعنی چاک مخالف جهت اصلی ما که بای هست) به این ناحیه بای من برسه، اون موقع ناحیه من تأیید می‌شه و من می‌تونم بای‌ام رو بزنم. پس قبل از اینکه قیمت به این ناحیه سبز برسه، من به یک چاک مینور نزولی نیاز دارم.

چاک مینور چجوری شکل می‌گیره؟

بچه‌ها، ما الان این حرکت چاک صعودی برامون شکل گرفته. اگه بخوایم گن (Gann Fan یا فیبوناچی ریتریسمنت) رو روی این حرکت بندازیم، می‌بینیم که قیمت اومده و یه استراحت ۵۰ درصدی هم انجام داده. الان ما توقع داریم مثل اتفاقی که اینجا (در چاک صعودی قبلی) افتاد و قیمت بعد از استراحت رفت سقف جدید زد، این استراحتی هم که اینجا رخ داده، باعث بشه قیمت بره بالا و سقف جدید رو بزنه.

اگر بنا به هر دلیلی، این کفی که بعد از اصلاح ۵۰ درصدی شکل گرفته، خورده بشه و قیمت نتونه بره سقف جدید بزنه، یک چاک مینور داخلی برای ما رخ داده.

عملاً شما اگه بخواید نگاه کنید، برای اینکه یه بریک آو استراکچر (BOS) یا چاک ماژور جدید اتفاق بیفته، باید این سقف یا کف‌های اصلی شکسته بشن. اما برای چاک مینور، زمانی که اصلاح قیمت توی ۵۰ درصد رخ می‌ده، ما توقع داریم بره و یه سقف یا کف جدید (در جهت روند اصلی) برامون شکل بده. اگه نتونه این کارو بکنه، اون اصلاحی که موفق نشده این کارو انجام بده، برای ما یک سقف یا کف مینور رو تشکیل می‌ده که شکستش، چاک مینور ماست.

الان من منتظرم اینجا که یه اصلاح ۵۰ درصدی برام رخ داده و کندلش هم برگشته و بسته، این کف، کف نهایی باشه و حرکت شروع کنه و بره یه سقف جدید بزنه. اگه قیمت برگرده و بیاد این کف رو بزنه، من اینو یه چاک مینور در نظر می‌گیرم.

بریم جلو ببینیم چی می‌شه... خب، داره خوب می‌ره بالا. ما دنبال اینیم که بره سقف بزنه دیگه... پس داره خوب حرکت می‌کنه...

آها! ببینید چی شد! به جای اینکه بره سقف جدید بزنه، برگشت اومد کف خودش رو (که بعد از اصلاح ۵۰ درصدی تشکیل شده بود) زد. الان اون چاک مینوری (CHoCH Bearish مینور) که من دنبالش بودم، شکل گرفته.

تکمیل تاییدیه‌ها و ورود به معامله

  • تأییدیه شماره یک: زیر ترو اوپن دی هستیم.

  • تأییدیه شماره دو: یک چاک صعودی ماژور داشتیم که اصلاحش موفق نشد سقف جدید به وجود بیاره و در عوض، یک چاک مینور معکوس (نزولی) به ما داده.

حالا وقتی قیمت به ناحیه‌مون (اون ناحیه سبز رنگ که برای بای در نظر گرفته بودیم) می‌رسه، من با خیال راحت اینجا اردرم رو ست می‌کنم. و دنبال چی می‌گردم؟ دنبال یه تی‌پی (Take Profit) خیلی خوب و بزرگ ازش می‌گردم. که می‌بینید اردر فعال شد و تی‌پی رو هم داد.

جمع‌بندی تاییدیه‌های چاک مینور:

  • تأییدیه اول: حتماً زیر ترو اوپن برای بای و بالای ترو اوپن برای سل باشیم.

  • تأییدیه دوم: برای اینکه قیمت به ناحیه ورود ما برسه، باید یک چاک مینور معکوس روند اصلی رو روی سیستممون ببینیم.

    • چاک‌های مینور رو چجوری تشخیص می‌دیم؟ نواحی‌ای هستن که استراحت ۵۰ درصدی‌شون رو انجام می‌دن و ما توقع داریم که برن و حرکت رو ادامه بدن، اما برمی‌گردن و به اون استراحت ۵۰ درصدی احترام نمی‌ذارن و کف یا سقف حاصل از اون اصلاح رو می‌شکنن. این برای ما یه چاک مینور تشکیل می‌ده.

مثلاً اینجا رو دقت کنید: حرکتمون این بوده (چاک صعودی). اومده ۵۰ درصد استراحت کرده و این ۵۰ درصد رفته سقف جدید برای ما زده. پس این اوکیه، این یه باس (BOS - Break of Structure) برای ما تشکیل داده و دمش هم گرم.

اما بعدی رو که اومدیم از اینجا تا اینجا کشیدیم، ۵۰ درصد که استراحت کرد، نتونست کاری بکنه و سقف جدید بزنه. فیلد (Fail) شد، ناتوان بود در ایجاد یک حرکت جدید. برگشت و اومد ناحیه ما رو فعال کرد و بعد حرکت اصلی اتفاق افتاد.

پس، توی تایم فریم یک دقیقه‌تون از این به بعد، سقف و کف‌هایی ماژور گرفته می‌شن و تعیین می‌شن که یک حرکت خلافی (دو چاک مخالف) بینشون اتفاق افتاده باشه.

زمانی ناحیه برای ما معتبره که وقتی قیمت می‌خواد بهش برسه، ما یک چاک معکوسش رو بتونیم روی چارت ببینیم. یعنی اگه یه چاک صعودی داریم، برای اینکه قیمت بیاد به ناحیه بای ما برسه، باید یه چاک نزولی مینور توش ببینیم و بعد حرکت بعدی اتفاق بیفته.

پس وقتی می‌خوام ماژور و مینورها رو تعیین بکنم، علاوه بر اینکه به ناحیه بازگشایی واقعی (ترو اوپن) و اون اکوالیبریوم‌ها توجه می‌کنم، علاوه بر این موضوع، باید با دو تا چاک مخالف به ناحیه من برسه. یعنی من اگه چاک صعودی‌م رو می‌بینم، اون نواحی بای برای من محبوب محسوب می‌شن که با یک چاک نزولی مینور بهشون برسه. برعکس، اگه من چاک نزولی‌م رو می‌بینم، اون نواحی سل برای من جذابن که با یه چاک صعودی مینور بهشون برسه.

ببینید، اینجا یه چاک نزولی ماژور داشتیم. حالا فرض کنید اینجا (مثلاً محدوده خاکستری) ناحیه سلمون بوده (بعداً می‌فهمید چرا این ناحیه انتخاب شده). و بعد قیمت با ایجاد یک چاک صعودی مینور اومده به این ناحیه سل رسیده. من اینجا روی این ناحیه می‌تونم به سل فکر بکنم؛ حداقل تا این کفی که باهاش چاک صعودی مینور زده شده، و حتی برای ادامه روند.

پس، از این به بعد ما دنبال دو چاک مخالف می‌گردیم:

  • زمانی چاک سقف من تأیید می‌شه که من یک چاک صعودی معکوس (مینور) براش داشته باشم که قیمت رو به ناحیه سل من برسونه.

  • و زمانی چاک کف من تأیید می‌شه که من یک چاک نزولی مخالف جهت (مینور) براش داشته باشم که قیمت رو به ناحیه بای من برسونه.

مرور سریع تاییدیه‌های جدید

می‌دونم یه کم زیاد شد و احتمالاً توی این چند روز با این مفاهیم درگیر می‌شید. پس یه بار دیگه از اول مرور می‌کنم:

  1. ترو اوپن دی: یکی از خطوط مهم حمایتی و مقاومتی‌مون، بازگشایی واقعی روزه که ساعت ۴ صفر نیویورک (۰۰:۰۰ به وقت نیویورک، که برای من ۸ صبح و برای شما ۷ و نیم صبح می‌شه) اتفاق می‌افته. اوپن اون کندل برای ما خیلی مهمه. این اولین نکته.

  2. چاک مینور معکوس: وقتی قیمت به سمت ناحیه ورود ما حرکت می‌کنه، ما باید یک چاک مینور در جهت معکوس اون حرکت و روند اصلی ببینیم. یعنی من توی سقف هستم و دنبال سل می‌گردم، قیمت داره به سمت ناحیه ورودم حرکت می‌کنه (نزولی). زمانی ناحیه ورودم معتبره که قبل از رسیدن بهش، یک چاک صعودی مینور ببینم. اون وقته که می‌گم اوکی، پس داره به ناحیه‌م درست نزدیک می‌شه.

  3. تأییدیه سوم: عجله قیمت برای رسیدن به ناحیه

و آخریش فعلاً تا اینجا. آخریش، مهم‌ترین چیز در تقویت ناحیه برای ما اینه که قیمت عجله خیلی زیادی برای رسیدن بهش بکنه.

بنا به هر دلیلی، اگر قیمت یک بیس (Base) بسازه یا زمان زیادی ببره تا به ناحیه ما برسه، از اعتبار اون ناحیه کم می‌کنه. اگر قراره قیمت بهش واکنش نشون بده، باید توی یک کندل سریع حرکت بکنه و با یک شدو (Shadow) یا فتیله بلند واکنش نشون بده. اگه قیمت توی اون ناحیه یا نزدیکش گیر بکنه و یه محدوده رنج (Range) بسازه، از اعتبار اون ناحیه‌مون کم می‌کنه.

مثلاً می‌گم، من اگه اینجا قراره دنبال سل بگردم، وقتی قیمت بهش می‌رسه و اردرم فعال می‌شه، من توقع دارم که سریع واکنش نشون بده و بریزه. وقتی اینجا قیمت گیر می‌کنه و بازی می‌کنه، می‌فهمم یه خبرهایی هست. اینجا بهتره که زودتر از معامله خارج بشی، حتی اگه تمام موارد قبلی هم مطلوب و مچ بودن. اینجا ناحیه‌ای نبوده که ناحیه خیلی درستی باشه.

پس، ما دوست داریم قیمت با شدوهای بزرگ و واکنش‌های ناگهانی به سمت نواحی ما نزدیک بشه. وقتی خیلی لفتش بده و بخواد کوچولو کوچولو به ناحیه‌مون برسه، ریسک ورود به معامله‌مون افزایش پیدا می‌کنه. (الان توی این مثال، کندل‌ها کوچولو شدن چون ما یه حرکت خیلی بزرگی قبلش داشتیم و اصطلاحاً چارت اسکوییز یا جمع شده. برای همین کندل‌ها رو کوچیک می‌بینید. البته بروکر من هم اوآنداست که یکی از مزخرف‌ترین چارت‌ها رو از نظر شدوبازی داره).

پس اگر قراره قیمت به ناحیه من برسه، باید سریع و با یک حرکت قوی برسه. اگر خیلی طول بکشه یا بخواد بیس براش بسازه و بعد بهش برسه، اون ناحیه اعتبار چندانی نداره و احتمال اینکه شما استاپ بشید خیلی زیاد می‌شه. ببینید اینجا چقدر طول کشیده و بعد بازی کرده، بازی کرده، بازی کرده، تا اومده رسیده به این ناحیه. درسته یه واکنشی هم داشته‌ها، اما اگه دنبال تی‌پی‌های بزرگتر بودید، اینجا استاپ می‌خوردید و از بازی بیرون می‌افتادید.

پس، تأییدیه آخرمون فعلاً اینه که قیمت نباید بازی کنه، نباید دو دل باشه، نباید بیس بسازه، نباید برای خودش یه جایگاه استراحت قبل از رسیدن به ناحیه درست کنه. اگه این کارو بکنه، اعتبار ناحیه‌ای که داریم کم می‌شه. اگه حتی ورود هم کردین، بنا به هر دلیلی، بهتره که از اون معامله با سود کم خارج بشید، چون ریسک اون معامله خیلی بالا می‌ره.

امیدوارم این مطالب براتون مفید بوده باشه. حتماً این تاییدیه‌ها رو روی چارت تمرین کنید تا خوب براتون جا بیفته.