دوره تحلیل تکنیکال صفر تا صد- قسمت نهم
3/19/2025در این سری ویدیو آموزشی تحلیل تکنیکال ، به آموزش از صفر تا صد ترید تحلیل تکنیکال می پردازیم، در این پست نهمین قسمت این دوره را قرار داده ایم، با ما همراه باشید.

چاک (CHoCH) در کدام تایمفریم معتبرتر است؟ تحلیلی عمیق بر ساختار قیمت طلا و فرصتهای معاملاتی
سلام به همه فعالان و علاقهمندان بازارهای مالی! امروز میخوایم بریم سراغ یک بحث خیلی مهم و کاربردی که مطمئناً سؤال خیلی از شماها هم هست. بحث سر اینه که وقتی یک "چاک" یا همون CHoCH (Change of Character) اتفاق میفته، مخصوصاً توی تایمفریمهای مختلف، چطور باید بهش نگاه کنیم و چطور میتونیم ازش برای ورود به معامله استفاده کنیم. این بحثیه که دیشب هم مطرح شد و میخوام اینجا کاملتر بازش کنم.
ماجرای یک چاک و بحث بر سر اعتبار آن
ببینید، دیشب یک سناریویی پیش اومد که قیمت یک حرکتی کرده بود و بحث سر این بود که آیا بعد از اون اتفاق، ما باید دنبال بای باشیم یا سل؟ فرض کنید قیمت یک سقفی رو زده و بعدش یک کفی هم تشکیل شده. حالا اگر این کف هم شکسته بشه، آیا این یک چاک معتبره و باید دنبال سل باشیم؟ یا نه، باید به یک ساختار بزرگتر نگاه کنیم؟
یکی از تحلیلهایی که مطرح شد این بود که بعد از یک حرکت نزولی و شکسته شدن یک کف (که به عنوان چاک در نظر گرفته شده بود)، ما باید توی یک ناحیه مشخص دنبال موقعیت بای باشیم، با این دید که قیمت میخواد به یک تارگت بالاتر برسه. چرا؟ چون قبل از اون چاک نزولی، یک چاک صعودی (برعکس) هم اتفاق افتاده بوده. یعنی قیمت یک سقفی رو زده، بعد یک کفی رو گرفته و دوباره رفته بالا و اون سقف رو هم رد کرده. این میشد دیدگاه اول.
اما دیدگاه دیگهای هم بود که میگفت نه، اون چاک نزولی که اتفاق افتاده، خودش میتونه مبنای یک حرکت نزولی جدید باشه. مخصوصاً اگر توی تایمفریم ۱۵ دقیقه این اتفاق افتاده باشه.
تایمفریم، کلید طلایی تحلیل!
اینجاست که بحث تایمفریمها خیلی خیلی مهم میشه. ببینید، ما وقتی داریم توی تایمفریم ۱۵ دقیقه یک ساختاری رو میبینیم، مثل سقف و کفها، اینها برامون مهمن. اما چاکهایی که برای ورود به معامله میخوایم ازشون استفاده کنیم، بهتره توی تایمفریم یک دقیقه اتفاق بیفتن. چرا؟ چون اگه بخوایم منتظر بمونیم تا توی تایمفریم ۱۵ دقیقه یک چاک واضح بهمون بده، خیلی از فرصتهای خوب ورود رو از دست میدیم. قیمت ممکنه کلی حرکت کرده باشه تازه بخواد توی ۱۵ دقیقه چاک بده!
پس استراتژی ما چیه؟ ما میایم سقف و کفهای مهم رو توی تایمفریم بالاتر، مثلاً ۱۵ دقیقه، مشخص میکنیم. اینها میشن نواحی عرضه و تقاضای ما. بعد میریم توی تایمفریم یک دقیقه و منتظر میمونیم تا قیمت به این نواحی برسه و اونجا بهمون یک چاک بده. اون چاک یک دقیقهای، تأییدیه ورود ماست.
یک مثال عملی از تحلیل طلا (XAUUSD)
حالا بیایم سراغ همون مثالی که دیشب بحثش بود. فرض کنید قیمت یک حرکت نزولی قوی داشته و یک کف مهم رو شکسته. این شکست کف، خودش میتونه یک چاک نزولی باشه. حالا ما انتظار داریم قیمت به یک ناحیه مقاومتی بالاتر (مثلاً یک اوردر بلاک یا یک ناحیه ITH – Intermediate Term High) پولبک بزنه و از اونجا دوباره بریزه.
در این سناریو، ما توی تایمفریم ۱۵ دقیقه، یک سقف (مثلاً ITH) و یک کف (مثلاً ITL – Intermediate Term Low) داریم. قیمت اومده و این ITL رو شکسته. این خودش یک نشونه از ادامه روند نزولیه. حالا ما منتظر میمونیم قیمت به ناحیه ITH یا یک اوردر بلاک معتبر در اون محدوده برگرده. وقتی قیمت به اونجا رسید، میریم توی تایمفریم یک دقیقه و دنبال چاک نزولی میگردیم. اگر چاک اتفاق افتاد، وارد معامله سل میشیم.
آیا همیشه باید منتظر چاک ۱۵ دقیقهای باشیم؟
سؤالی که مطرح شد این بود که آیا ما مجاز هستیم که مثلاً داریم از تایمفریم ۱۵ دقیقه تحلیل میکنیم، ولی برای ورود بریم توی تایمفریم یک دقیقه و با دیدن چاک در اون تایمفریم وارد بشیم؟ جواب قطعی اینه که بله! اصلاً ما همین کار رو میکنیم. ما ساختار رو در ۱۵ دقیقه میبینیم، ولی نقطه ورودمون رو در یک دقیقه پیدا میکنیم. اگر بخوایم منتظر چاک ۱۵ دقیقهای بمونیم، خیلی دیر میشه.
اهمیت بایاس روزانه و تأثیر آن بر معاملات
حالا یک بحث دیگهای هم پیش میاد: بایاس روزانه. یعنی جهت کلی بازار در اون روز چیه؟ آیا صعودیه یا نزولی؟ گفته شد که بایاس روزانه خیلی مهمه، حتی شاید بشه گفت ۱۰۰ درصد مهمه! خب، این بایاس روزانه رو چطور تشخیص میدیم؟ آیا با چاکهای ۱۵ دقیقهای؟
نه لزوماً. بایاس روزانه رو میتونیم از تحلیل تایمفریمهای بالاتر مثل دیلی، یا با استفاده از ابزارهایی مثل پروفایلهای هفتگی و روزانه، یا حتی بررسی کندلهای دیلی و نواحی FVG (Fair Value Gap) در تایمفریم دیلی به دست بیاریم.
حالا این بایاس روزانه به چه دردمون میخوره؟ ببینید، ما جهت کلی بازار رو داریم، اما این صرفاً برای اینه که بدونیم در کدوم جهت میتونیم انتظار تیپیهای (Take Profit) بزرگتری داشته باشیم. این به این معنی نیست که اگر بایاس روزانهمون مثلاً صعودیه، ما دیگه اصلاً نباید سل بگیریم! نه.
ما همچنان بر اساس تحلیل تایمفریم یک دقیقه و نواحی ۱۵ دقیقهای معامله میکنیم. اگر در یک ناحیه عرضه ۱۵ دقیقهای، یک چاک نزولی در یک دقیقه دیدیم، سل میگیریم. اما چون این معامله خلاف بایاس روزانه ماست (که فرض کردیم صعودیه)، انتظار تیپیهای کوچیکتری ازش داریم. برعکس، اگر در یک ناحیه تقاضای ۱۵ دقیقهای، یک چاک صعودی در یک دقیقه ببینیم، چون همجهت با بایاس روزانه ماست، میتونیم انتظار تیپیهای بزرگتر و حرکتهای قویتری رو داشته باشیم.
پس بایاس روزانه بهمون کمک میکنه که مدیریت بهتری روی تارگتهامون داشته باشیم، نه اینکه کلاً جلوی ورود به معاملات خلاف جهت رو بگیره.
بررسی دقیق یک سناریوی معاملاتی سل
برگردیم به همون مثالی که در ویدیو تحلیل شد. فرض کنید ما در تایمفریم ۱۵ دقیقه، یک سقف مهم (ITH) و یک کف مهم (ITL) داریم. قیمت اومده و ITL رو شکسته، پس یک چاک نزولی در ۱۵ دقیقه اتفاق افتاده. حالا ما منتظر پولبک به ناحیه ITH یا یک ناحیه عرضه معتبر در اون محدوده هستیم.
وقتی قیمت به اون ناحیه عرضه رسید، میریم سراغ تایمفریم یک دقیقه. در تایمفریم یک دقیقه، فرض کنید قیمت یک سقف (مثلاً در محدوده ۲۵۹۲) و یک کف (مثلاً در محدوده ۲۵۸۸) تشکیل داده. بعد میاد و این کف ۲۵۸۸ رو میشکنه. این میشه چاک نزولی ما در تایمفریم یک دقیقه. حالا ما میتونیم روی پولبک به ناحیه عرضه یک دقیقهای (که میتونه همون سقف ۲۵۹۲ یا یک اوردر بلاک در اون نزدیکی باشه) وارد معامله سل بشیم.
نکته مهم در مورد چاکهای ۱۵ دقیقهای
یک نکته خیلی مهم اینه که چاکهایی که ما در تایمفریم ۱۵ دقیقه میبینیم، اصولاً مبنای ورود مستقیم ما نیستن. چون اگه بخوایم صبر کنیم تا قیمت بعد از یک چاک ۱۵ دقیقهای، دوباره یک چاک دیگه در همون جهت بده، ممکنه خیلی طول بکشه و کلی از حرکت رو از دست داده باشیم. پس چاک ۱۵ دقیقهای بیشتر برای تأیید ساختار و جهت کلی به کار میره.
تفاوت دیدگاهها در تحلیل و اهمیت استراتژی شخصی
در مثالی که بررسی شد، گفته شد که یک تحلیلگر ممکن بود اون ستاپ رو برای بای ببینه، با این دید که قیمت میخواد به یک تارگت بالاتر برسه، چون قبلاً یک چاک صعودی اتفاق افتاده. اما تحلیلگر دیگهای همون ستاپ رو برای سل میدید، بر اساس چاک نزولی که اخیراً اتفاق افتاده بود.
اینجاست که اهمیت داشتن یک استراتژی شخصی و پایبندی به اون مشخص میشه. هر دو تحلیل میتونستن درست باشن، به شرطی که با مدیریت ریسک و تارگتگذاری مناسب انجام بشن.
ورود با استفاده از اسپانسر کندل (Sponsor Candle)
در تحلیل دقیقتر تایمفریم یک دقیقه، اشاره شد که بعد از شکست کف (چاک نزولی)، قیمت به یک کندل خاص برگشته و از اونجا حرکت نزولی خودش رو ادامه داده. این کندل خاص، که بهش "اسپانسر کندل" هم گفته میشه، یک کندل مخالف روند (مثلاً صعودی) قبل از یک حرکت شارپ نزولی هست که باعث شکست ساختار (BOS یا چاک) شده. این کندلها نواحی خیلی خوبی برای ورود به معامله هستن.
در مثالی که زده شد، بعد از چاک نزولی، قیمت به این اسپانسر کندل برگشت و از اونجا یک حرکت نزولی دیگه رو شروع کرد و به تارگتهای پایینتر رسید. با ورود از این ناحیه، میشد یک ریوارد خیلی خوب (مثلاً ۸ یا حتی بیشتر) گرفت. در حالی که اگر میخواستیم بر اساس کل ناحیه اردر بلاک ۱۵ دقیقهای وارد بشیم، شاید ریوارد ما به ۴ یا ۵ محدود میشد.
این نشون میده که با دقیقتر کردن نقطه ورود در تایمفریم پایینتر، میتونیم هم استاپلاس کوچکتری داشته باشیم و هم ریوارد بهتری بگیریم.
چاک برعکس و اهمیت آن
حالا برگردیم به اون بحث اولیه که اگر قیمت یک سقف رو بزنه و بعدش یک کف مهم رو هم بشکنه، آیا این چاک برعکسه؟ بله. در اون مثال اولیه که یک چاک نزولی اتفاق افتاده بود و بعدش قیمت یک روند صعودی رو شروع کرده بود، در واقع بعد از اون چاک نزولی، قیمت اومده و یک سقف مهم رو هم شکسته. این شکست سقف، خودش یک چاک صعودی (برعکس چاک نزولی قبلی) محسوب میشه و میتونه نشونه شروع یک روند صعودی جدید باشه.
جمعبندی و نکات کلیدی
ساختار اصلی در تایمفریم بالاتر: همیشه ساختار کلی بازار و نواحی عرضه و تقاضای مهم رو در تایمفریمهای بالاتر (مثل ۱۵ دقیقه یا یک ساعته) مشخص کنید.
نقطه ورود در تایمفریم پایینتر: برای پیدا کردن نقطه ورود دقیق، به تایمفریمهای پایینتر (مثل یک دقیقه) برید و منتظر چاک (CHoCH) در جهت ساختار بالاتر باشید.
اهمیت بایاس روزانه: بایاس روزانه به شما کمک میکنه که تارگتهای معاملاتتون رو بهتر مدیریت کنید. در جهت بایاس، تارگتهای بزرگتر و در خلاف جهت بایاس، تارگتهای کوچکتر در نظر بگیرید.
ورودهای دقیقتر با مفاهیم پیشرفته: استفاده از مفاهیمی مثل اسپانسر کندل میتونه به شما کمک کنه که نقاط ورود دقیقتری با استاپلاس کوچکتر و ریوارد بهتر پیدا کنید.
چاک برعکس: همیشه به چاکهای برعکس هم توجه داشته باشید. یک چاک در خلاف جهت روند قبلی، میتونه نشونه تغییر روند باشه.
مدیریت ریسک: هیچوقت مدیریت ریسک رو فراموش نکنید. حتی بهترین تحلیلها هم ممکنه اشتباه از آب دربیان.
تمرین و تکرار: این مفاهیم نیاز به تمرین و تکرار زیاد دارن تا بتونید به خوبی در معاملاتتون ازشون استفاده کنید.
امیدوارم این توضیحات براتون مفید بوده باشه. یادتون باشه که در بازارهای مالی هیچ قطعیتی وجود نداره و همه چیز بر اساس احتمالاته. مهم اینه که یک استراتژی مشخص داشته باشید و بهش پایبند بمونید. موفق و پرسود باشید!
هنوز تارگتگذاری کامل نشده!
یک نکته خیلی مهم که باید در نظر داشته باشید اینه که ما هنوز در مورد نحوه دقیق تارگتگذاری صحبت نکردیم. اینکه مثلاً وقتی یک بای میگیریم، دقیقاً تا کجا باید باهاش بمونیم، یا وقتی سل میگیریم، تارگت نهاییمون کجاست. اینها مباحثی هستن که در ادامه و با معرفی مفاهیمی مثل "آیسیتی پروجکشن" (ICT Projection) بهشون میپردازیم. پس فعلاً تمرکزتون روی پیدا کردن نقاط ورود مناسب باشه. اینکه چرا مثلاً در یک معامله بای، تارگت رو روی ۲۶۲۰ گذاشتیم، دلایل خاص خودش رو داره که بعداً متوجه میشید.
استرس در معاملات و تأثیر آموزش
یکی از دوستان هم اشاره کردن که با شروع این دوره آموزشی، استرسشون در معاملات بیشتر شده، در حالی که قبلاً تونسته بودن استرسشون رو کنترل کنن. این یک اتفاق کاملاً طبیعیه. وقتی شما دارید مفاهیم جدیدی یاد میگیرید و سعی میکنید اونها رو در معاملاتتون پیاده کنید، طبیعیه که در ابتدا کمی سردرگم بشید و استرس بگیرید. مخصوصاً اگر قبلاً با یک تایمفریم دیگه (مثلاً ۵ دقیقه) کار میکردید و حالا دارید روی تایمفریم ۱ دقیقه تمرکز میکنید، این تغییر میتونه چالشبرانگیز باشه.
به خودتون زمان بدید. با تمرین و تکرار، این مفاهیم براتون جا میفته و دوباره میتونید با اعتماد به نفس بیشتری معامله کنید. مهم اینه که به یادگیری ادامه بدید و صبور باشید.
امیدوارم این جلسه هم براتون مفید بوده باشه.