فاندامنتال به زبان ساده با من- قسمت سوم

10/11/2024


آخرین ویرایش: 5/25/2025

با آموزش فاندامنتال حرفه ای، بازارهای مالی رو تحلیل کنید و تریدهای هوشمندانه داشته باشید. در این مجموعه ویدیو آموزشی ، با اتفاقات فاندامنتالی آشنا شوید. با ما در این پست، با سومین قسمت این دوره آموزش همراه باشید.



فاندامنتال به زبان ساده: سفری به دنیای نظام‌های اقتصادی و تأثیرشان بر بازارهای مالی (قسمت سوم)

خب، خب، خب، خب! سلام به همه شما علاقه‌مندان به بازارهای مالی. خوشحالم که در قسمت سوم از سری آموزش‌های "فاندامنتال به زبان ساده" با من همراه هستید. اگه یادتون باشه، دفعه قبلی گپ‌وگفت مفصلی داشتیم راجع به سیستم سیاسی آمریکا، نحوه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و ماجرای الکترال‌ها، حتی به اتفاقی که برای ترامپ و کلینتون افتاد و انواع حزب‌های سیاسی هم اشاره کردیم. اون بحث رو مطرح کردم چون نزدیک به مسائل سیاسی آمریکا بودیم. اما این دفعه می‌خوایم یه چرخش موضوعی داشته باشیم و از دنیای سیاست فاصله بگیریم و شیرجه بزنیم به قلب مباحث اقتصادی.

چرا باید نظام‌های اقتصادی رو بشناسیم؟

شاید بپرسید اصلاً شناختن نظام‌های اقتصادی چه ربطی به ترید کردن ما داره؟ دقیقاً همون‌طور که نظام‌های سیاسی مختلفی مثل پادشاهی، ریاست‌جمهوری یا نخست‌وزیری داریم، در دنیای اقتصاد هم با نظام‌های متفاوتی روبرو هستیم که هرکدوم تأثیر مستقیم و غیرمستقیمی روی عملکرد بازارها، ارزش پول ملی، نرخ بهره، تورم و در نهایت تصمیمات معاملاتی ما میذارن. پس اگه می‌خوایم یه تریدر فاندامنتال کار حرفه‌ای باشیم، باید این نظام‌ها رو مثل کف دستمون بشناسیم.

1. نظام اقتصادی سرمایه‌داری (کاپیتالیسم): بازیگر اصلی، بخش خصوصی!

اولین و شاید معروف‌ترین نظام اقتصادی که می‌خوام راجع بهش صحبت کنم، نظام سرمایه‌داری یا کاپیتالیسم هست. آمریکا، به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین اقتصادهای دنیا، بیس اصلی نظام اقتصادیش همین کاپیتالیسمه.

  • تمرکز اصلی کجاست؟ در این نظام، اعتقاد بر اینه که دولت باید پاش رو از اقتصاد بیرون بکشه و خیلی درگیر پروژه‌های دولتی نشه. وظیفه اصلی دولت چیه؟ صرفاً فعالیت در بخش خدمات و رفاه اجتماعی. مثلاً اتوبوس‌رانی، خدمات درمانی، رفاهی و چیزهایی از این قبیل. چرخ اصلی اقتصاد کشور دست کیه؟ بخش خصوصی! حواستون باشه ما داریم راجع به "اقتصاد" صحبت می‌کنیم، نه رفاهیات و بیس کلی کشور.

  • نقش دولت چیه؟ در اقتصاد سرمایه‌داری، دولت تمایلی به شراکت و حضور مستقیم در اقتصاد نداره و اصولاً خودِ این فضای اقتصادی هم چنین اجازه‌ای رو به دولت نمی‌ده.

  • مالکیت چطور؟ مالکیت خصوصی روی منابع تولید، کارخونه‌ها، زمین‌ها و سرمایه‌های موجود در کشور حرف اول رو می‌زنه و کنترل این‌ها به بخش خصوصی واگذار می‌شه. چیزی که ما توی ایران بهش می‌گیم "خصوصی‌سازی". البته ما در ایران اصلاً سرمایه‌داری و بازار آزاد نیستیم، که جلوتر بهش می‌رسیم. در بازارهای کاپیتالیستی، مالکیت عمده مال شرکت‌های خصوصیه و دولت، مالکیت و کنترل آنچنانی روی کارخانجات و تولیدات نداره.

  • رقابت آزاده، انحصار ممنوع! این یعنی چی؟ یعنی دولت نمیاد از یه بخش خاص حمایت ویژه کنه یا محدودیتی برای بقیه ایجاد کنه. تمام روال‌های اقتصادی توسط خود بخش خصوصی پیش می‌ره و پیگیری می‌شه.

    • یه مثال نقض از ایران (بازار خودرو): ببینید، الان تو کشور ما یه بازار انحصاری خودرو داریم. درسته که سایپا و ایران‌خودرو بخش زیادی از سهامشون خصوصی‌سازی شده، اما یکی از سهام‌دارهای عمده این دو شرکت، خود دولته! طبیعیه که سود یا زیان این شرکت‌ها به دولت هم می‌رسه. خب، عقل و منطق میگه وقتی یه جا سرمایه‌گذاری کردی و می‌تونی سود کنی، چرا نکنی؟ به همین دلیله که کشور ما به‌جای اینکه عضو "گات" (GATT یا موافقت‌نامه عمومی تعرفه و تجارت که بعداً راجع به گمرک جهانی توضیح میدم) بشه و از توافقات بین‌المللی برای کاهش گمرک‌ها و واردات ساده‌تر استفاده کنه، میاد مالیات‌های خیلی سنگینی روی خودروهای خارجی اعمال می‌کنه که شما نتونی تهیه کنی. یه خودروی خارجی که مثلاً 20 هزار دلار قیمتشه و می‌تونه جزو ماشین‌های خوب حساب بشه (منطقاً باید حدود یک میلیارد و هشتصد تا دو میلیارد تومن دربیاد)، توی ایران حداقل ده دوازده میلیارد می‌خریم! چرا؟ چون با این کار، بازار خودروی داخلیش رو حفظ می‌کنه. قشر ساده جامعه نمی‌تونن خودروی خارجی بخرن و ناچاراً میرن سراغ خودروهای داخلی.

    • درصورتی‌که اگه از گات استفاده کنی، گمرک‌ها رو درست کنی و مالیات سنگین نذاری، شما می‌تونستی هم‌قیمت سمند، بری تویوتا، بی‌ام‌و، بنز و خیلی شرکت‌های خارجی دیگه بخری. اما این کار رو نمی‌کنن. چرا؟ چون اون‌وقت کیفیت خودروهای ایرانی اصلاً قابل‌مقایسه با خارجی‌ها نیست و طبیعیه که مردم تمایل پیدا می‌کنن برن سراغ خودروی خارجی با امکانات و آپشن‌های بیشتر، نه خودروی داخلی که مثلاً "آینه برقی" براش آپشن محسوب می‌شه! طبیعیه که خودروی خارجی با اون همه امکانات اتوماتیک و داشبورد قشنگش، رقیب بزرگی می‌شه. پس اجازه نمیدن خودروی خارجی وارد بشه و یه بازار انحصاری برای خودروی داخلی ایجاد می‌کنن. این بازار انحصاری هم پیامدهایی داره که بعداً بهتون میگم.

  • حداقل دخالت دولت: پس در بازار آزاد، دولت دخالتی در تعیین نرخ، میزان تولیدات، و روند مراحل تولید و اجرا نداره. قرار نیست بگن ما سه تا کارخونه خودروسازی داریم، پس به چهارمی مجوز نمی‌دیم. نه! تا زمانی که سرمایه‌گذار تمایل داره در هر بخشی سرمایه‌گذاری کنه، می‌تونه این کار رو انجام بده و هیچ محدودیتی براش وجود نداره. همه چیز بر اساس سرمایه خصوصی اتفاق می‌افته. طرف داره پول خودشو میاره، دوست داره گرون بده، دوست داره نفروشه، به کسی ربطی نداره! پول خودشه.

  • تخصص‌گرایی، رمز موفقیت: و مهم‌ترین نکته! در اقتصاد آزاد یا سرمایه‌داری، ما به‌شدت تخصصی جلو می‌ریم. یعنی چی؟ طبیعیه که وقتی بخش خصوصی وارد میدون میشه، اون‌قدر توان مالی بالایی نداره که بخواد ریسک کنه، با رانت استخدام کنه، یا با معرفی و پارتی‌بازی کاری انجام بده. پس از نیروهای متخصص استفاده می‌کنه چون می‌خواد بیشترین سود ممکن رو به دست بیاره. میره بهترین‌ها رو پیدا می‌کنه تا پولی که پرداخت می‌کنه بهینه باشه. پس در اقتصاد سرمایه‌داری، علاوه بر اینکه سرمایه‌های مردم در جریان قرار می‌گیره، از تخصص‌ها هم بیشتر استفاده می‌شه. دیگه چیزی به اسم رانت و دوستی و رفاقتی معنا پیدا نمی‌کنه، چون شرکت‌ها دنبال کسب منافع هستن و برای این کار باید از متخصص‌ها استفاده کنن.

2. اقتصاد انحصاری یا دستوری: دولت، همه‌کاره میدان!

بریم سراغ یه مدل دیگه. اقتصاد انحصاری یا دستوری. جالبه که کشور ما ادعا می‌کنه اقتصاد دستوری نداره، اما در واقعیت می‌بینیم که خیلی از ویژگی‌های اقتصاد دستوری رو داره. خب، ویژگی‌های این نوع اقتصاد چیه؟

  • ویژگی‌های اصلی: طبیعتاً دقیقاً مخالف اقتصاد سرمایه‌داریه.

    • دولت به‌صورت کامل در همه‌چیز دخیله.

    • تعیین قیمت‌ها از طرف دولت انجام می‌شه.

    • تعیین میزان تولیدات از طرف دولت انجام می‌شه.

    • بیشترین میزان سرمایه وارد شده در بازار، مال دولته. یعنی شما هر جا رو نگاه کنی، ردپایی از دولت وجود داره.

    • تمایلی به خصوصی‌سازی و وارد کردن سرمایه مردم ندارن.

    • خودشون تصمیم‌گیرنده و تاییدکننده هستن. تعیین می‌کنن کدوم شرکت، چقدر، به چه قیمتی و به کی بفروشه.

  • مزایا و معایب:

    • مزیت احتمالی: اگه یه دولت خوب، متخصص، کارآمد و دلسوز روی کار باشه، می‌تونه بهترین عملکرد رو داشته باشه چون همه‌چیز دست خودشه و می‌تونه کاملاً تخصصی برنامه‌ریزی، محاسبه و اجرا کنه.

    • عیب بزرگ: اما امان از روزی که یه دولت ناکارآمد سرکار باشه! چون همه‌چیز تحت کنترل دولته، مملکت از دست می‌ره. کره شمالی یه مثال بارزشه.

  • پیامدهای انحصار دولتی:

    • عدم رقابت و انگیزه: مالکیت‌ها، برنامه‌ریزی‌ها و تصمیم‌گیری‌ها همه با دولته. طبیعیه که هیچ رقابتی وجود نداره، چون انگیزه‌ای هم نیست. مثلاً ایران‌خودرو و سایپا برای چی باید کیفیتشون رو بهتر کنن؟ برای چی باید در خدمات بهتر به مشتری از هم سبقت بگیرن؟ چرا باید نوآوری به خرج بدن یا تلاش بیشتری کنن؟ دوتا گزینه بیشتر ندارن مردم: یا سایپا یا ایران‌خودرو. از این نخرن، از اون می‌خرن. در نهایت سهام‌دار عمده کیه؟ دولت! از سایپا بخر، سودش مال دولته. از ایران‌خودرو بخر، سودش مال دولته. فرقی نمی‌کنه سمند بخری یا پراید!

    • حرکت به سمت نیمه‌خصوصی (در ایران): البته ما داریم به سمت اقتصادهای میکس یا مختلط حرکت می‌کنیم. هنوز کامل نشدیم، ولی دارن تلاش می‌کنن، مخصوصاً از ده پونزده سال اخیر که خصوصی‌سازی رو بیشتر کنن. قبلاً ما کاملاً بازار انحصاری و دستوری بودیم. الان یه مقدار اوضاع داره بهتر می‌شه، ولی هنوزم ردپای دولت یا یه ارگانی که نمی‌خوام اسمشو بیارم، در تمام مالکیت‌های بزرگ و عمده وجود داره. وقتی نصف به‌علاوه یک مالکیت رو دارن، دیگه مالک کلی محسوب می‌شن.

    • کاهش کیفیت و خدمات: گفتم، کیفیت محصولات ارتقا پیدا نمی‌کنه، خدمات به مشتریان خوب ارائه نمی‌شه.

      • مثال پراپ‌فرم‌های ایرانی: یه مثال ساده‌تر که خودتون متوجه بشید، همین پراپ‌فرم‌های ایرانی یا بروکرهایی هستن که به ایرانی‌ها خدمات می‌دن. اگه با پراپ‌ها یا بروکرهای خوب خارجی مثل FTMO، The Funded Trader یا Blue Guardian مقایسه‌شون کنید، می‌بینید چقدر امکانات و خدماتی که ارائه می‌دن، کیفیت پایین‌تری داره. چرا؟ چون می‌دونه تو ایرانی راه دیگه‌ای نداری، آپشن دیگه‌ای نیست، می‌خوای بری سراغ کی؟ کس دیگه‌ای مگه هست که بخواد بهت خدمات بده؟ پس هر کاری ما بکنیم، هر جوری ما بخوایم، شما باید با من کنار بیای! منِ بروکر برات کندل‌سازی می‌کنم، اسلیپیج پنهان دارم، اسپرد پنهان دارم، تو تایم خبر فریز می‌شم، خیلی وقت‌ها سرورهام قطع می‌شه، اصلاً قبل از رسیدن به استاپ و تی‌پی معاملاتت رو می‌بندم، یا حتی اگه به نقطه ورودت برسه، برات معامله باز نمی‌کنم! می‌خوای چیکار کنی؟ راه دیگه‌ای مگه داری؟ جای دیگه‌ای مگه داری که بری؟ نه! پس باید با من یه جوری کنار بیای.

      • تاثیر رقابت (مثال آقای امیری و شایان): اگه یادتون باشه تو گروه پراپ‌چک، یه آقایی بود فامیلش امیری بود، مال فیدل‌کرست. بعد یکی دیگه اومد، شایان. اوایل بحث بود که چرا آقای امیری باید بره افیلیت یکی دیگه رو بگیره. بحثی که من اونجا مطرح کردم و خیلی تاثیر گرفت. اوایل کامنت‌هایی که از بچه‌ها می‌دیدم، آقای امیری خیلی وقت‌ها جواب نمی‌داد، طرح‌های خاص نمی‌ذاشت، کارهای ویژه انجام نمی‌داد. شایان که اومد، آقای امیری فعال شده بود، تو گروه جواب‌ها رو تند تند می‌داد، جواب پرایوت‌ها رو می‌داد. چرا؟ چون دیگه اون انحصار رو از دست رفته می‌دید. می‌ترسید اگه ده دقیقه دیر جواب بده، مشتریش بره سراغ اون یکی.

    • خروج از تخصص‌گرایی و رانت: اتفاقی که تو بازار انحصاری می‌افته، خدمات مشتری‌ها و کیفیت کالاها کاهش پیدا می‌کنه. از همه مهم‌تر، از تخصصی بودن خارج می‌شیم. مال دولته، مال من که نیست! پسرخاله‌ام رو می‌برم سر کار، اونم بذار یه حقوقی بگیره. همسایه دخترعموی پسرخاله خانمم زنگ زده گفته این جوونه تازه می‌خواد ازدواج کنه، بیاد بشینه سر کار. وقتی قرار نیست خودت حقوقش رو بدی، اون‌وقت دیگه رانت و پارتی‌بازی هم مطرح می‌شه. از تخصصی بودن خارج می‌شی. وقتی کارها دست افراد متخصص نباشه، با وجود اینکه اصلاً انگیزه‌ای برای ارتقای کیفیت و خدمات نبود (چون بازار کلاً مال من بود)، حالا با استخدام افراد غیرمتخصص، کیفیت باز هم بیشتر افت می‌کنه. همونی هم که بود، بدتر می‌شه. دولت هم پولش رو از جیب مردم میاره.

    • نتیجه نهایی: کنترل همه‌چیز دست یه فرد، یه قشر خاص یا یه نهاد خاص می‌افته و مردم عادی بیشتر اذیت می‌شن. کیفیت کالاها بدتر، قیمت‌ها بالاتر، آپشن‌ها کمتر و مردم هم کاری از دستشون برنمیاد چون نقش عمده‌ای در اقتصاد ندارن. گفتم، یکی از بارزترین مثال‌ها کره شمالیه که حتی مدل موی مردم رو هم تعیین می‌کنه! (البته اون بخش مدل مو بیشتر به دیکتاتوری ربط داره). چین هم تا اوایل ۲۰۱۸ همین‌طور بود، الان داره به سمت اقتصادهای مختلط میره، ولی همچنان تصمیم‌گیرنده کلی برای خیلی چیزها خود دولته.

3. اقتصادهای مختلط (Mixed Economies): ترکیبی از دولت و بخش خصوصی

سومین نوع، اقتصادهای مختلطه. از اسمش مشخصه دیگه! ترکیبی از سرمایه‌داری و انحصاری (یا بازار دستوری). تو این بازارها، که ما در ایران اصطلاحاً بهش میگیم "اقتصاد نیمه‌خصوصی" و داریم به سمتش میریم، یه سری از ارگان‌ها و شرکت‌ها توسط دولت اداره می‌شن، مخصوصاً جاهایی که مردم خیلی تمایلی به سرمایه‌گذاری ندارن. وظیفه دولته که اون میزان سرمایه رو پوشش بده و کار کنه. اما اقشار و مردم هم می‌تونن در بخش خصوصی شرکت کنن.

  • وضعیت ایران: اقتصاد ما در ایران بیشتر به این سمت و سو رفته، نیمه‌خصوصی. تو همه‌جا نه، ولی یه بخشی از جاها به‌خاطر حضور دولت و ایجاد یه "وجهه" خصوصی، ظاهراً خصوصی به نظر می‌رسن. یعنی عملاً مالک، دولت نیست، اما یه ارگانی که وصل به دولته، مالک اون شرکته. پس به نوعی می‌شه گفت دولتیه، ولی دولتیِ دور زده شده!

  • نقش دولت در اقتصاد مختلط:

    • تامین نقدینگی: جاهایی که بخش خصوصی تمایل به سرمایه‌گذاری نداره، دولت باید کمبود نقدینگی رو جبران کنه.

    • حمایت و نظارت: دولت میاد به بخش خصوصی وام میده، یارانه میده، ارز دولتی با نرخ کمتر میده، مالیات‌ها رو کم و زیاد می‌کنه و سعی می‌کنه به این شکل روی بازار نظارت و کمک داشته باشه. هدف اینه که هم جلوی انحصار رو بگیره و هم زیادی دست بخش خصوصی رو باز نذاره که هر کاری دلشون خواست بکنن، مثلاً شرکت‌ها با هم تبانی کنن.

    • خدمات رفاهی: بیشتر وظیفه دولت، انجام کارهای خدمات رفاهیه. در اقتصاد سرمایه‌داری، حتی بخش عمده رفاهیات هم توسط بخش خصوصی انجام می‌شه (مثل سیستم حمل‌ونقل خصوصی، تاکسیرانی خصوصی، خدمات درمانی خصوصی). دولت در نظام سرمایه‌داری فقط جاهایی حاضر می‌شه که بخش خصوصی نخواد وارد بشه. اما در اقتصادهای میکس، عمده سرمایه‌های دولتی در بخش خدماتی آورده می‌شه. یعنی اکثر خدمات رفاهی شما مثل اتوبوس‌رانی و تاکسیرانی، وابسته به دولته، چون ارگان‌های خصوصی خیلی سراغ این‌ها نمی‌رن.

4. اقتصاد سوسیالیستی: جامعه و دولت، در کنار هم؟

یه نوع اقتصاد دیگه هم داریم به اسم اقتصاد سوسیالیستی. سعی می‌کنم جوری بگم که بعداً برای یوتیوب هم مشکلی پیش نیاد. ببینید، در اقتصاد سوسیالیستی، یه ترکیبی وجود داره از جوامع و دولت. دولت که سر جای خودشه (ریاست جمهوری، نخست‌وزیری و...). اما ما یه سری "جوامع" هم داخل کشور داریم، یه سری احزاب، یه سری جامعه‌های کوچیک کوچیک، مثلاً جوامع ارامنه، جوامع یهودی‌ها، جامعه ایرانی‌ها در کانادا.

  • مالکیت توسط جوامع (تعاونی‌ها/سندیکاها): علاوه بر اینکه دولت می‌تونه مالکیت‌هایی داشته باشه، بخش خصوصی اینجا معنای متفاوتی پیدا می‌کنه. وقتی از بخش خصوصی در نظام‌های دیگه صحبت می‌کنیم، منظورمون سهام‌داری شرکت‌های سهامی یا ورود مستقیم یه فرد به یه سرمایه‌گذاریه. اما وقتی در سوسیالیسم از "جوامع" صحبت می‌کنیم، بیشتر داریم میریم سمت تعاونی‌ها، کارهای گروهی و به قول آرش عزیز، سندیکاها.

    • مثال: مثلاً مالکیت تاکسیرانی فلان کشور مال جامعه ایرانی‌هاست. یا یه مثال ساده‌تر، در عجمان امارات، ارائه‌دهنده ژنراتورهای برق (به قول آرش، دقیقاً سندیکاها) کلاً با ایرانی‌هاست. جامعه ایرانی مسئول تأمین ژنراتورهاست. متوجه شدید؟ از بحث احزاب میایم بیرون و به قول آرش، بحث سندیکا رو به وجود میاریم.

  • ادعای اصلی: این‌جور سیستم‌های اقتصادی ادعا می‌کنن که میان ثروت رو به‌صورت برابر بین همه تقسیم می‌کنن. نمی‌خوان ثروت یه جا متمرکز بشه، مثلاً روی دولت یا روی بخش خصوصی که معمولاً پولدارهای جامعه هستن. می‌خوان همه باشن. شما به‌عنوان بخش خصوصی اگه می‌خوای کار کنی، باید بری مثلاً دویست تا سهام‌دار هم با خودت بیاری. سهام‌دار عادی هم نه، شرکت‌های تعاونی که همه به‌شکل برابر در یک راستا باشن.

  • نتیجه: معتقدن که این‌جوری با تنظیم عادلانه ثروت و قدرت، می‌شه اقتصاد پایدارتری داشت. مثال‌هاش کوبا و ونزوئلاست. دیگه خودتون فکر کنید چقدر تونسته اقتصاد رو پایدارتر و بهتر کنه!

5. اقتصاد تعاونی: فقط مردم، بدون دولت!

فرق اقتصاد تعاونی با سوسیالیستی در نهاد کلیه. در سوسیالیستی ما دولت رو هم داریم. اما در اقتصاد تعاونی، فقط تعاونی مردمه، فقط مردم. دولت شخصاً وارد نمی‌شه، اما مردم به‌صورت تعاونی، سندیکا یا جامعه‌های کوچولو کوچولو شرکت می‌کنن.

جمع‌بندی انواع نظام‌های اقتصادی

پس تا اینجا پنج نوع نظام اقتصادی رو بررسی کردیم:

  1. کاپیتالیسم (سرمایه‌داری): دولت تقریباً هیچ‌کاره است. همه‌چیز دست بخش خصوصی. دولت فقط در صورت عدم تمایل بخش خصوصی به سرمایه‌گذاری در یک بخش، ورود می‌کند اما حق دخالت در قیمت، محصول، میزان تولید و... را ندارد. نتیجه: تخصص‌گرایی، کیفیت خوب، خدمات مشتری مناسب.

  2. دستوری (انحصاری): دولت مالک همه‌چیز است و در همه‌چیز دخالت می‌کند. همه‌چیز دولتی‌سازی شده و توسط دولت تعیین می‌شود (چقدر، به کی، کجا، به چه قیمتی). بازار انحصاری است. نتیجه: عدم تخصص، عدم تمایل به ارتقای کیفیت و خدمات مشتری.

  3. مختلط: دولت و بخش خصوصی با هم همکاری می‌کنند. بخش‌هایی که بخش خصوصی تمایلی به سرمایه‌گذاری در آن‌ها ندارد (بیشتر رفاهیات) توسط دولت پوشش داده می‌شود و مابقی توسط بخش خصوصی. کیفیت معمولاً بهتر از دستوری اما نه به خوبی سرمایه‌داری است.

  4. تعاونی: سندیکاها و جوامع کوچک به‌عنوان بخش خصوصی وارد می‌شوند. یک فرد به‌تنهایی نمی‌تواند به‌شکل سهامی وارد شود، باید حتماً به‌عنوان یک سندیکا یا جامعه ثبت شده باشد. کل اقتصاد بر اساس تعاونی‌ها پیش می‌رود.

  5. سوسیالیستی: ترکیبی از دولت و تعاونی‌ها (جوامع). با اینکه هدف توزیع عادلانه ثروت است، اما نتایج مطلوبی نداشته است.

نگاهی به اقتصاد آمریکا

خب، نیم ساعتی شد که داریم صحبت می‌کنیم. فکر می‌کنم برای نظام‌های اقتصادی امروز کافی باشه. به‌صورت کلی، اقتصاد آمریکا یک اقتصاد سرمایه‌داری است. یعنی تا جای ممکن تمایل دارند که دولت اصلاً حاضر نباشه و فقط به‌عنوان یک کنترل‌کننده و تأمین‌کننده برای کمک، حضور داشته باشه. اما تصمیم‌گیری‌های بزرگ و همه‌چیز بر اساس بخش خصوصی شکل می‌گیره. ایالات متحده یک اقتصاد بازار آزاد و سرمایه‌داریه.

اهمیت شناخت این نظام‌ها برای تریدر

دفعه بعدی که می‌خوایم راجع به اقتصاد آمریکا صحبت کنیم، دقیق‌تر بررسی می‌کنیم که این بخش اقتصادی تمرکزش بیشتر روی چیه؟ کشاورزی، صنعت، یا خدمات؟ این شناخت بهتون کمک می‌کنه. مثلاً وقتی داده‌های خدماتی آلمان ضعف نشون میده، یهو می‌بینید یورو خیلی می‌ریزه. اما اگه داده‌های تولیدی آلمان ضعف نشون بده، شاید یه کاهشی داشته باشه، ولی نه اون‌قدر. چرا؟ چون بیس اقتصاد آلمان بر خدماته. وقتی خدماتش آسیب می‌بینه، یعنی بخش اصلی اقتصاد آلمان دچار مشکل شده و ترس زیادی به وجود میاد. اما اگه تمرکزش روی بخش دیگه‌ای باشه که هنوز داره خوب کار می‌کنه، تأثیرش کمتره.

سخن پایانی

فعلاً این جلسه رو همین‌جا جمع‌بندی می‌کنیم. امیدوارم که آخر هفته خوبی داشته باشید و خیلی خوشحال شدم که با هم وقت گذروندیم. هفته آینده ان‌شاءالله اقتصاد آمریکا رو تموم می‌کنیم و میریم سراغ بقیه جاهای دنیا.