Loading...
Dubai - Iran

لایو

تعداد : 17


لایو - 2024/12/04

عنوان پیشنهادی برای مقاله: از کندل های کثیف تا استراتژی های پُفکی: یه گپ خودمونی برای تریدرها! خب، سلام به همه رفقای تریدر! چطور مطورین؟ امروز می خوایم یه گپ خودمونی و باحال داشته باشیم در مورد یه سری نکات ریز و درشت که می تونه تو ترید به کارتون بیاد. از اون چیزایی که شاید خیلی جاها نشنیده باشید ولی تو دل بازار، خیلی وقتا گره از کارتون باز می کنه. پس اگه آماده این، بزن بریم که کلی حرف داریم! هانت سشن ها و بازی با آی سی تی پراجکشن ببینید بچه ها، یه بحثی هست تو بازار به اسم "هانت سشن ها". شنیدین حتماً. مثلاً میگن هانت آسیا رو باید تو لندن بگیری، هانت لندن رو هم تو نیویورک. اما یه "اما"ی گنده داره! این قضیه زمانی درسته که آی سی تی پراجکشنتون بخونه. یعنی چی؟ یعنی اگه آی سی تی پراجکشن رو انداختی و دیدی مثلاً سقف لندن بین دو تا دو و نیم آی سی تی پراجکشنِ لگِ هانترِ پایین افتاده، اونوقت اوکیه. ولی اگه بالاتر از سقف لندن یا سقف آسیا افتاد، دیگه لندن مبنا قرار نمی گیره. یادتون باشه، هر سشن، ملاکش سشن قبلیشه. این یه نکته کلیدیه ها! وقتی کندل ها داد می زنن: "داداش! تایم فریمت اشتباهه!" بچه ها، یه نکته کندلی خیلی مهم می خوام بهتون بگم. بعضی وقتا می بینید کندل هاتون یه جوری ناجورن، شلخته ان، یه دست نیستن، هی حرکت ها گیر می کنه، تمیز نیست. این یعنی چی؟ این یه سیگنال پرایس اکشنی خیلی مهمه که داره بهتون میگه: "رفیق! این حرکتی که داری می بینی، مال این تایم فریم نیست!" آره، دقیقاً! اگه تو یه تایم فریمی هستی که کندل ها این شکلی شدن، بدون که احتمالاً تو تایم فریم اشتباهی داری چارت رو نگاه می کنی. معمولاً راه حلش اینه که تایم فریمت رو ببری بالاتر. اینجوری می تونی اون تایم فریم اصلی که این حرکت توش اتفاق افتاده رو پیدا کنی و هدف رو بهتر تشخیص بدی. پس یادت باشه، هر وقت چارتت اینجوری کثیف و نامرتب شد، سریع تایم فریمت رو عوض کن. با تغییر تایم فریم، می تونی تایم فریم مبدأ اصلی حرکت رو پیدا کنی. مثلاً یه حرکتی که تو یک دقیقه خیلی شلخته به نظر میاد، شاید تو تایم فریم شش دقیقه خیلی تمیز و خوشگل باشه! این کار یه کمک دیگه هم بهت می کنه: احتمال ورودهای اشتباهت رو کم می کنه و می تونی نواحی درست تر و بهتری برای ورود پیدا کنی. گاهی وقتا اصلاً می بینی یه نماد خاص، روی یه تایم فریم مشخص، هیچوقت حرکت های تمیز و درست حسابی نداره. اینجا هم می تونی با تغییر دادن تایم فریمش و دیدن اینکه بیشتر رو کدوم تایم فریم حرکت های خوب و روونی داشته، کلاً بفهمی که آقا جون، این نماد، داستانش روی فلان تایم فریم بهتر جواب میده. اینم یه نکته طلایی بود گفتم بهتون بگم. اسپانسر کندل خوب از بدش چجوری تشخیص داده میشه؟ حالا بریم سراغ یه بحث دیگه که خیلی مهمه: اسپانسر کندل ها. ببینید، اسپانسر کندلی که بعدش هی بازار گیر می کنه یا یه فِر ولیو گپ (Fair Value Gap) یا اینبلنس درست و حسابی بعدش به وجود نمیاد، راستشو بخواین، اسپانسر کندل یا اوردر بلاک مطلوبی نیست. خیلی روش حساب نکنین. همیشه دنبال اسپانسر کندل هایی باشید که وسط یه حرکت خوب شکل می گیرن و مهم تر از اون، بعد از شکسته شدنشون، یه اینبلنس یا یه فِر ولیو گپ تروتمیز ایجاد می کنن. اینا می تونن اسپانسر کندل های مبدأ یا همون نقاط ورود خوب براتون باشن. بذارید یه مثال بزنم. فرض کنید یه حرکتی داریم و می خوایم یه جایی رو چاک (Change of Character) در نظر بگیریم و دنبال اسپانسر کندل برای ورود بگردیم. شاید اولش چشمتون یه کندلی رو بگیره. اما دو تا چیز رو باید چک کنید: اول اینکه آیا بعد از شکسته شدن این اسپانسر کندل، بازار دو سه تا گیر داشته و فِر ولیو گپ درست و درمونی ایجاد نشده؟ اگه اینطوره، یه کم بهش شک کنید. دوم اینکه، شاید یه کم پایین تر یا بالاتر (بسته به جهت حرکت) یه کندل دیگه باشه که بعدش یه حرکت خیلی خوب و شارپ شکل گرفته. اونوقت اون کندل دومیه می تونه گزینه بهتری برای اسپانسر کندل باشه که بخواین روش حساب کنید و نوسان بگیرید. حواستون به این جزئیات باشه. شدوهای بی معنی و آی سی تی پراجکشن؛ گول نخوریم! خب، یه نکته دیگه هم هست که خیلی وقتا می بینم بچه ها توش اشتباه می کنن، مخصوصاً وقتی می خوان آی سی تی پراجکشن بکشن. این از اون چیزاییه که آدم هی با خودش فکر می کنه "من چیا رو ناخودآگاه رعایت می کنم که خوبه بقیه هم بدونن؟" ببینید، زمانی که کندل هاتون شدوهای خیلی بزرگ و بی معنی دارن – تاکید می کنم، بی معنی! نه هر شدویی ها! – شدوهایی که نسبت به کل حرکت کندل خیلی گنده ان، اینجا یه تبصره داریم. لازم نیست آی سی تی پراجکشنتون رو حتماً از نوک اون شدوی بلند تا ته اون یکی شدوی بلند بکشید. اینجا می تونید یه جورایی اون شدوی بی معنی رو حذف کنید و آی سی تی پراجکشن رو از بدنه (بادی) کندل رسم کنید. اما یه شرط مهم داره! اگه از بادی کندل برای رسم آی سی تی پراجکشن استفاده می کنید، باید حتماً کلِ اون لگِ حرکتی رو در نظر بگیرید. نیاید مثلاً تا نصفه لگ بکشید ها! باید کل حرکت اون لگ رو مبنا قرار بدید. اینجوری تارگت هاتون دقیق تر درمیاد. مثلاً اگه با شدو می گرفتید، شاید خیلی دیرتر بهتون سیگنال ادامه روند رو می داد، ولی با گرفتن از بادی (و در نظر گرفتن کل لگ)، زودتر به تارگت می رسید یا اصلاً می فهمیدید که دیگه ورود نداره چون تارگتش رو داده. حواستون به این شدوهای بی معنی باشه، خیلی وقتا می تونن گمراه کننده باشن. وقتی قیمت تارگت رو دیده، هنوزم اون ناحیه معتبره؟ یه سوال خوبی که ممکنه پیش بیاد اینه که "اگه قیمت یه بار تارگت یه ناحیه ای رو دیده باشه و ما بخوایم تارگت زون رو شیفت بدیم، آیا اون ناحیه اولیه هنوز معتبره؟" ببینید، اگه قیمت تارگت رو دیده، اما اون "دیدنِ قیمت" از خودِ اون ناحیه حرکت اصلی (مثلاً اوردر بلاک یا اسپانسر کندل مدنظرتون) نبوده، اون ناحیه هنوز می تونه معتبر باشه و پتانسیل حرکت داشته باشه. اما اینکه چجوری بهش نگاه کنیم، به دو تا چیز بستگی داره. فرض کنید یه حرکتی داشتیم که تارگت منفی چهارش رو داده (یعنی حسابی ریخته). حالا این می تونه هنوز برای ورود مجدد (مثلاً برای بای تو برگشت) معتبر باشه، حتی اگه یه واکنش کوچولو هم قبلاً بهش داده باشه. اما یه شرط خیلی مهم داره: اون لِگی که داره برمی گرده و میاد سراغ این ناحیه، آیا اونم تارگت خودشو داده یا نه? اگه اون لگ برگشتی هم تارگت خودشو داده باشه، آره، می تونیم دوباره اونجا اوردر بکاریم و وارد بشیم. ولی اگه تارگت خودشو نداده باشه، احتمال اینکه اونجا استاپ بخوریم خیلی زیاده. می بینید که یه حرکت کوچولو شاید بده و بعدش استاپ! پس، اگه یه حرکتی شکل گرفته و مثلاً تا منفی چهارش رفته، اما تو این مسیر استراحت نکرده و به اسپانسر یا اوردر بلاک اصلیش برنگشته که به شما موقعیت ورود بده و همینجوری رفته، اون ناحیه هنوز معتبره، به شرطی که بعد از اینکه تارگت زون رو زد، حرکت مخالفش شکل بگیره . بذارید یه مثال دیگه بزنم. فرض کنید یورو به دلار یه حرکتی کرده و بین تارگت دو تا دو و نیم آی سی تی پراجکشنش افتاده. پس این عملاً تارگت اولیه شو داده. (تا وقتی دو و نیم رو نزنه، ما منتظر چهار نیستیم دیگه، درسته؟) خب، حالا من میام یه اسپانسر کندل تو این مسیر پیدا می کنم و می خوام روش سل بزنم. چی به من تایید میده که می تونم اینجا سل بگیرم یا نه؟ آی سی تی پراجکشنِ اون حرکت برگشتی که داره میاد سمت اسپانسر من! اگه آی سی تی پراجکشن اون حرکت برگشتی هم تارگت خودشو داده باشه (مثلاً دوش افتاده باشه پایین تر از اسپانسر من)، اونوقت من می تونم با خیال راحت تری رو اون اسپانسر سل بزنم. وگرنه، احتمال استاپ خوردن زیاده. گاهی وقتا هم می بینید یه ناحیه یه بار واکنش داده. سوال اینه که آیا تارگتش رو هم داده؟ اگه نداده باشه، اون ناحیه هنوزم می تونه باارزش باشه، حتی شاید باارزش تر از یه ناحیه دست نخورده که شرایط دیگه اش جور نیست. اگه خیلی اصرار دارید روی یه ناحیه واکنش داده ورود کنید، حداقل سعی کنید اون تیکه شدوش یا اون قسمت استفاده نشده اش رو بگیرید که هنوز برش نداشتن. البته یادتون باشه تحلیل تو تایم فریم بالا یه مقدار داستانش فرق می کنه با تایم پایین، ولی کلیت ماجرا همینه. طلا بالاخره میره بالا یا میاد پایین؟ یه نگاه به وضعیت فعلی یکی از بچه ها پرسید نظرت در مورد طلا چیه، بالا میره یا پایین؟ ببینید، طلا خیلی بستگی به رفتارش داره. این هفته ای که توش هستیم (یا بودیم، بسته به اینکه کی اینو می خونید!)، هفته کم خبری بود و بازار بیشتر تو فاز رنج و استراحت بود. یه سری خطوط و نواحی از اول هفته مشخص شده بود که منتظر بودیم یکی از اینا اتفاق بیفته، ولی خب، اتفاق خاصی نیفتاد و قیمت موند تو همون رنج. حالا اینکه این رنجه از کدوم طرف بشکنه، خیلی مهمه. اگه رنج رو به پایین بشکنن و بیان پایین، من طلا رو بیشتر صعودی می بینم در ادامه. اما اگه رنج رو از بالا بشکنن، احتمالاً طلا یه حرکتی به سمت بالا می کنه و بعدش شاید تا حوالی یه عدد مشخصی (مثلاً بیست و پنج دو صفر، البته اینا مثال عددیه و توصیفیه، نه قیمت دقیق) بیاد پایین. فعلاً، تا زمانی که قیمت بالای یه سطح حمایتی مهم (مثلاً سی و چهار، باز هم به عنوان مثال) باشه، دیدگاه بیشتر روی بای هست. اگه دنبال اسکالپ هستید، تی پی اولتون می تونه یه مقاومت نزدیک باشه، تی پی دومتون هم یه کم بالاتر. اینا همش در صورتیه که بالای اون حمایت مهم بمونیم. اگه زیر اون حمایت ببنده، اونوقت داستان عوض میشه و احتمالاً میریم برای اهداف پایین تر، مثلاً تا نزدیکی های یه حمایت دیگه (مثلاً بیست و شیش دو صفر) و بعدش هم شاید پایین تر. پاس کردن پراپ؛ مدیریت سرمایه حرف اول رو می زنه! یه سوال مهم دیگه هم در مورد پاس کردن پراپ و اینجور چیزا بود. ببینید رفقا، پاس کردن چالش های پراپ، اول و آخرش برمی گرده به مدیریت سرمایه و ریسک . این دو تا رو باید مثل چشم هاتون مراقبت کنید. برای اینکه بتونید پراپ رو پاس کنید، باید استراتژی تون کاملاً مثل موم تو دستتون باشه. یعنی چی؟ یعنی باید دقیقاً بدونید که تو بدترین حالت ممکن، استراتژی شما چند تا استاپ پشت سر هم می تونه داشته باشه. این برای پراپ فوق العاده حیاتیه. برای حساب شخصی شاید نه به این شدت، ولی برای پراپ خیلی مهمه که بتونید دووم بیارید. و یه چیز دیگه: برای خودتون یه لیمیت ضرر روزانه داشته باشید، جدا از اون لیمیتی که خود پراپ بهتون میده. اگه پراپ مثلاً میگه ۵ درصد در روز ضرر مجازه، شما سقف خودتون رو بذارید مثلاً دو و نیم یا سه درصد ماکزیمم. حالا، اگه فهمیدید که استراتژی تون تو بدترین حالت مثلاً ۱۰ تا استاپ پشت سر هم داره، میاید اون سه درصد لیمیت روزانه تون رو تقسیم بر ۱۰ می کنید. اینجوری می فهمید که تو هر ترید، اجازه ندارید بیشتر از سه دهم درصد از کل حسابتون ریسک کنید. بعدش میاید بر اساس همین سه دهم درصد تو هر معامله وارد میشید. طبیعیه که هر چی تعداد استاپ های پشت سر همتون تو بدترین حالت کمتر باشه، این میزان ریسک در هر تریدتون می تونه یه کم بیشتر بشه. یه نکته خیلی مهم دیگه برای پراپ: کلاً سعی کنید سراغ استراتژی هایی که ریواردشون کمتر از ۲ بهتون میده نرید. همینطور وین ریتتون هم مهمه. برای پراپ، هم وین ریت بالای ۶۰ درصد مهمه، هم ریوارد بالای ۲. چرا؟ چون اگه وین ریتتون پایین باشه، حتی اگه پاس هم بکنید، احتمال داره با یکی دو تا برداشت، حساب رو از دست بدید. هی مجبور میشید حساب های جدید بگیرید. اگه بیفتید تو لوپ ضرر، با وین ریت پایین، احتمال از دست دادن حساب خیلی میره بالا. ریوارد ۲ هم که حداقل نیازه دیگه؛ اینجوری حداقل یه دونه تی پی تون می تونه یکی دو تا استاپ رو کاور کنه و بهتون یه کم نفس بده. چرا قیمت میاد استاپ رو می زنه و بعد برمی گرده؟ راز آی سی تی و تایم فریم! یکی دیگه از سوالای پرتکرار اینه که "آقا چرا قیمت میاد استاپ ما رو میزنه، بعدش تازه برمی گرده تو همون جهتی که ما می خواستیم؟" جوابش خیلی وقتا تو همین آی سی تی پراجکشن و تایم فریم هاست. ببینید، خیلی وقتا تایم فریمی که شما توش دارید ترید می کنید، تایم فریم مبدأ و هدف اون حرکت نبوده. مثلاً شما تو تایم فریم یک دقیقه هستید، می بینید چارت چقدر کثیفه. بعد تو همین تایم فریم دنبال تارگت و ورودید. مثلاً یه جا بای می زنید، استاپ می خورید. چرا؟ چون تایم فریم اصلی و مبدأ اون حرکت، یک دقیقه نبوده. باید می رفتید تو تایم فریم بالاتر تا تایم فریم درست رو پیدا کنید و بر اساس اون تارگت گیری کنید. شاید بر اساس تایم فریم بالاتر، هنوز تی پی ش رو نداده بوده و جا داشته بیشتر بره (یا بیاد). یه دلیل دیگه اش هم این می تونه باشه که تریدی که شما دارید تلاش می کنید باز کنید، برخلاف جهت روند تایم فریم بالاتر شماست. الان مثلاً تو طلا، تایم فریم بالای ما تو حالت اصلاحیه. خب طبیعیه که اگه اینجاها همینجوری دنبال بای زدن باشی، احتمال استاپ خوردنت زیاده. باید سعی کنی نواحی خیلی دقیق تر و نزدیک تری به جایی که می خوای استاپ بذاری پیدا کنی. نباید اون وسطا بپری تو معامله. اگه هم دنبال اینی که وسط این حرکات اسکالپ کنی، باید سعی کنی بیشتر در جهت روند اصلی تایم بالا بری جلو. الان فشار روند طلا (تو اون مقطع زمانی که صحبت می کردیم) نزولی بود، پس بهتر بود اسکالپ ها بیشتر به شکل نزولی گرفته می شد. اینو تو خود چارت هم می تونید ببینید. مثلاً می بینید قیمت تلاش می کنه بره بالا، دو تا کندل می خوره برمی گرده. دوباره تلاش می کنه، سه چهار تا کندل می خوره. این یعنی چی؟ یعنی فشار هنوز با نزوله. تمایلات صعودی خیلی قوی نیست. برای همین هم هست که حرکت های نزولی، معمولاً بزرگتر و شارپ تر از حرکت های صعودی هستن. می بینید کلی زحمت می کشه میاد بالا، بعد با دو تا کندل همه اون حرکت کاور میشه. اگه دنبال اینیم که همینجوری هر جا عشقمون کشید با هر سقف و کف و خط روندی معامله باز کنیم، حداقل باید سعی کنیم در جهت فشار تایم بالا باشیم. این به این معنی نیست که هر جا رسیدید سل بزنید ها! نه! این یعنی اگه مثلاً یه کف و یه سقفی دارید، به جای اینکه دنبال این باشید که از نزدیکی های کف بای بزنید، سعی کنید نزدیکی های سقف سل کنید. اینجوری احتمال اینکه زودتر و بهتر بهتون تی پی بده، بیشتره. اگه بیاد نزدیک کف، شاید کلی زجرکشتون کنه تا بخواد یه کم بیاد بالا. یه نکته پرایس اکشنی چشمی: رنگ و تعداد کندل ها! یه نکته پرایس اکشنی دیگه هم که همینجوری با چشم می تونید بهش دقت کنید، تعداد و رنگ کندل هاست. مثلاً من همینجوری که دارم چارت رو نگاه می کنم، اگه ببینم تعداد کندل های نزولی (مثلاً زرد) از کندل های صعودی (مثلاً سیاه) بیشتره، خب این یه نشونه از فشار نزولیه. یا برعکس، اگه تو یه تیکه ای از چارت ببینم تعداد کندل های صعودی بیشتره، خب اونجا فشار صعودی رو داریم حس می کنیم. اگه دنبال اینجور چیزای پرایس اکشنی ساده هستید، اینا فقط می تونن یه کمکی باشن. وگرنه اینا به تنهایی وین ریت بالایی ندارن ها! یعنی اگه فقط با اینا بخواین ترید کنید، هم تعداد تریدتون خیلی میره بالا، هم تعداد استاپ هاتون. متاسفانه اینجور روش ها وین ریت بالایی ندارن و ریوارد درست حسابی هم بهتون نمیدن. چون کسی که مثلاً روی یه اینگالف نزولی سل میزنه، خیلی وقتا نمی دونه تا کجا باید اون معامله رو نگه داره. معمولاً بعد از یکی دو واحد سود می بندنش، در حالی که شاید یه حرکت ۱۰-۱۵ واحدی بعدش شکل بگیره. مثلاً طرف روی یه اینگالف وارد میشه، ماکزیمم دو سه واحد سود می گیره و میاد بیرون، در صورتی که شاید یه حرکت ۶۰ پیپی (مثلاً) براش اتفاق می افتاده. اینا همونطور که گفتم، نه وین ریت بالا دارن، نه ریوارد خوب. یه تقلب کوچولو: کِی حرکت رو اصلاحی یا قوی در نظر بگیریم؟ حالا یه تقلب کوچولو هم بهتون بدم که دیشب با صحبت هایی که با یکی از دوستان (علی) شد، یادم افتاد بهتون بگم. خیلی کاربردیه! شما زمانی می تونید یه حرکت رو "اصلاح" در نظر بگیرید، یا برعکس، یه حرکت رو "خوب و قوی" بدونید که یکی از این دو تا اتفاق افتاده باشه: ۱. یا دو تا کندل قوی و درست حسابی پشت سر هم براتون شکل گرفته باشه. ۲. یا حداقل سه تا کندل در یک جهت، بدون اینکه کندل مخالفی وسطشون بیفته، براتون اتفاق افتاده باشه. الان مثلاً اگه دو تا کندل نصفه نیمه پشت هم شکل گرفته، این خیلی نشون دهنده اصلاح یا تغییر روند قوی براتون نیست. ولی اگه تو یه حرکت ریزشی، یهو سه چهار تا کندل صعودی پشت سر هم (بدون کندل نزولی وسطشون) اتفاق افتاد، این می تونه به عنوان یه نشونه برای تغییر روند احتمالی در نظر گرفته بشه. حالا سوال اینه: تغییر روندتون کجا تایید میشه؟ اگه گفتین؟ آفرین! سقفِ اولین کندلِ اون حرکت جدیدتون (اگه روند صعودی میشه) یا کفِ اولین کندل (اگه روند نزولی میشه). زمانی که قیمت بالای اون سقف (برای روند صعودی) یا پایین اون کف (برای روند نزولی) می بنده، اون کندلی که اینکارو کرده، می تونه کندل ورودتون باشه. یا به قول معروف، می تونید بگید کندل اوردر بلاکتون برای حرکتی که می خواد ادامه پیدا کنه. بذارید با یه مثال دیگه توضیح بدم. فرض کنید یه حرکت نزولی داشتیم. یه چاک نصفه نیمه هم شاید داده باشه اگه فقط خودشو نگاه کنیم. میایم سقفِ آخرین کندل نزولیِ قبل از شروع حرکت صعودی رو می کشیم. به محض اینکه یه کندل بالای این سقف بست، می تونیم پندینگ اردرمون رو بکاریم رو خودِ همین سقف. اگه قیمت برگشت سراغ این سقف، با یه استاپ منطقی (مثلاً پشت همون کندلی که سقف رو شکسته)، می تونیم به بای فکر کنیم. خیلی وقتا میاد فعالش می کنه و میره. تا کجا؟ اون دیگه هنر خودتونه که بتونید تا کجاش رو بگیرید. تو بدترین حالت، می تونید آی سی تی پراجکشن همون حرکت کوچولو رو بکشید و تا دو یا چهارش باهاش برید. اینا همه اش استراتژی های ساده و به قول من "پُفکی" ترید کردنه! اگه به دردتون بخوره، می تونید ازشون استفاده کنید. مثلاً دوباره چارت رو نگاه می کنید، دنبال سه تا کندل خوب پشت سر هم می گردید. پیدا کردید؟ خب، خطتون رو می کشید (بالای سقف اولین کندل برای نزول، یا پایین کف اولین کندل برای صعود). اگه قیمت زیرش (برای سل) یا بالاش (برای بای) بست، می تونید به ورود فکر کنید. یا مثلاً دو تا کندل قوی پشت هم دیدید. اینم می تونه یه سقف یا کف جدید براتون باشه. اگه اونم زدن، باز می تونید به ادامه حرکت فکر کنید. اینا از اون استراتژی های به قول معروف "حضرت عباسی" هستن که تعداد ترید خیلی زیادی بهتون میدن. طبیعتاً وین ریت خیلی بالایی ندارن، ولی خب برای اونایی که یه کم اعتیاد به چارت دارن و دوست دارن زیاد پای چارت باشن، بد نیست. اگه ریوارد ۲ هم ازشون بگیرید، خب طبیعتاً زودتر تی پی می خورید و خیالتون راحت میشه. مثلاً یه ترید با این روش شاید ریوارد ۲ رو بده، یکی دیگه شاید ریوارد ۴ بده (اگه بر اساس آی سی تی پراجکشن تارگت بذارید). دنبال استراتژی با وین ریت بالای ۶۰ و ریوارد ۲ هستید؟ یه راهنمایی! یکی از بچه ها پرسید یه ستاپ معرفی کنید که وین ریتش بالای شصت باشه و ریوارد دو هم بده. سوال خوبیه، ولی یه چیزی رو باید مشخص کنید: براتون مهمه که چقدر معامله در طول روز بهتون بده؟ ببینید، استراتژی هایی هستن که وین ریت عالی دارن، مثلاً بالای ۹۰ درصد! و می تونید ریوارد ۲ یا حتی ۳ رو هم به راحتی ازشون بگیرید. اما نکته اش اینجاست که شاید تو کل ماه نوامبر (به عنوان مثال) فقط ۱۰ تا سیگنال بهتون بده! یعنی هفته ای دو سه تا. اگه با این قضیه اوکی هستید، استراتژی خوب زیاده. اما معمولاً وقتی این سوالا پرسیده میشه، بچه ها دنبال اینن که تو اسکالپ یک دقیقه، یه استراتژی پیدا کنن که وین ریت ۸۰-۹۰ درصد و ریوارد ۴-۵ داشته باشه! که خب، همچین چیزی رو نه البروکس داره، نه وارن بافت! مهمترین چیز تو همه ستاپ ها، "اجرا"ست. همه چیز برمی گرده به اجرا. همین الان که داشتیم با هم صحبت می کردیم و یه ستاپ پرایس اکشنی خیلی ساده رو توضیح می دادیم، دیدید که تو یکی دو ساعت، سه تا سیگنال داد که مثلاً دو تاش تی پی شد با ریوارد خوب، یکیش هم شاید استاپ خورد. اگه رو هر کدومش یه ریسک منطقی (مثلاً نیم درصد) می کردید، شاید در مجموع ۴ درصد سود کرده بودید. اما اینکه آیا وقتی به سود رسیدید، دیگه می بندید و میرید دنبال کارتون، یا هی به استاپ هاتون دست می زنید، تریدتون رو انگولک می کنید، نمی ذارید تی پی هاتون کامل بره، ریسک بی جا می کنید (مثلاً روی یه ترید یه درصد ریسک می کنید، رو بعدی چهار درصد!)، یا حجم های ثابت می زنید (اونی که ریوارد ۶ میده و استاپش کوچیکه رو با یه دهم لات وارد میشی، اونی هم که استاپش بزرگه رو با همون یه دهم لات!)، همه اینا تو اجرا مهمه. وگرنه همونطور که گفتم، یه ستاپ ساده می تونه تو یه بازه زمانی کوتاه، سود خوبی بده. اینکه چقدر منظم باشید، چجوری به قوانین استراتژی تون عمل کنید، اینا خیلی خیلی مهمن. اگه دنبال یه استراتژی با وین ریت بالا هستید که حتی هفته ای یه دونه سیگنال هم بده براتون اوکی باشه، یه ویدیویی هست که (اگه بشه لینکش رو جایی گذاشت یا اسمش رو گفت) می تونه کمکتون کنه. اسمش چیزی تو مایه های "استراتژی عالی با وین بالای ۸۵ و ریوارد ۲" بود. اینجور استراتژی ها معمولاً سیگنال کم میدن، ولی خب، خیلی هم نیاز نیست دائماً پای سیستم بشینید و چارت رو چک کنید. فقط کافیه متاتریدرتون باز باشه و وقتی آلارم داد، در جریان قرار بگیرید. تحلیل لحظه ای بازار و تاثیر اخبار؛ یه نگاه به ADP (این بخش مربوط به تحلیل زنده و پیش بینی خبر در زمان ضبط ویدیو است و بیشتر جنبه آموزشی و مشاهده ای دارد تا توصیه معاملاتی قطعی) بچه ها، یه نگاهی به چارت بندازیم ببینیم اوضاع چطوره. (در زمان صحبت) ما یه کم وسط بازار گیر کرده بودیم و خیلی جای جذابی برای ترید نبود. یا باید وایمیستادیم قیمت به یه حمایت مهم پایین تر برسه، یا به یه مقاومت بالاتر. تو تایم پایین، شکست یه رنج خاص (مثلاً بین ۳۴ و ۵۵، به عنوان مثال) خیلی مهم بود. اگه حمایت ۳۴ (مثلاً) می شکست، شاید تا نواحی خیلی پایین تر اصلاً به بای فکر نمی کردیم. برای سل هم اگه مقاومت ۵۵ (مثلاً) رد می شد، می شد به نواحی بالاتر برای ورود به سل فکر کرد. اما یه نکته مهم: تزریق نقدینگی. مثلاً ساعت ۴:۵۰ دقیقه (به وقت خاصی) می تونه مهم باشه چون تزریق نقدینگی اولیه است. همینطور ۵:۵۰ دقیقه هم مهمه که تزریق نقدینگی ثانویه از طرف شیکاگو هست. و خب، پنج و نیم هم که کش اوپن بورس شیکاگوئه و جایگاه خودشو داره. اینا برای کامودیتی ها مثل طلا مهمه، چون بازارشون آمریکاست. برای جفت ارزها، مثلاً ۱۱:۵۰ و ۱۲:۵۰ (به وقت خاصی) مهم میشه چون مربوط به بورس لندنه. حالا یه خبری مثل ADP چقدر تاثیر داره؟ ببینید، خود خبر می تونه یه نوسانی ایجاد کنه، ولی اونقدری نیست که بخواد وحشت ایجاد کنه، مخصوصاً اگه تو نواحی مطمئن تایم بالا باشید و واکنش ببینید. یه زمانی بود که از روی ADP میومدن NFP رو تحلیل می کردن، ولی از وقتی متدشون عوض شده، خیلی اهمیت آنچنانی نداره. خبرهای دیگه ای مثل PMI یا ISM اگه کمتر از انتظارات باشن، شاید تاثیر بیشتری داشته باشن. وقتی خبر میاد و بازار اینجوریه، معمولاً هدفشون چیه؟ بعضی وقتا، مخصوصاً وقتی بازار یه کم رنج و بی جونه، اخبار مهمی که میان، هدفشون اینه که نقدینگی ها رو از تو بازار جمع کنن. به این میگن "هانتر". (در ادامه، گوینده به تحلیل لحظه ای چارت طلا در آستانه خبر ADP می پردازد و سناریوهای احتمالی را بررسی می کند. این بخش به دلیل ماهیت زنده و قیمت محور بودن، به صورت کلی و مفهومی بازگو می شود): دیدیم که قیمت یه حرکتی به سمت پایین داشت و به یه ناحیه ای که قبلاً در موردش صحبت کرده بودیم، نوک زد. این "نوک زدن" می تونه معنی دار باشه. یعنی راه رو برای ریزش بیشتر باز کردن، اگه بخوان بریزن. عمداً هم اینجوری نوک میزنن که هر کسی هر جایی رو به عنوان کف در نظر گرفته، اون نوک بهش خورده باشه و استاپ ها فعال بشن. اما از اون طرف، با همون نوکی که زدن، قیمت رو سریع برگردوندن بالای یه سطح مهم (مثلاً همون ۳۴ که گفتیم) و بستن. این برگشت سریع، اگه تو دقایق منتهی به خبر، بالای یه سطح دیگه (مثلاً ۳۸ و نیم) هم تثبیت بشه، احتمال اینکه خبر قیمت رو به بالا ببره، زیاد میشه. اگه تثبیت نشه، شاید همون حرکت به سمت پایین ادامه پیدا کنه. اینجور وقتا، یه چیزی شبیه "اکومولیشن" اتفاق افتاده و بعدش "منوپولیشن" یا همون هانتش رو داریم می بینیم. ولی تایمش خیلی خوب نیست، چون دقیقاً قبل از خبره. اگه این حرکت مثلاً ساعت ۶ (به وقت خاصی) اتفاق می افتاد، عالی بود. چون یه رنج داشتیم، هانتش اتفاق افتاده بود و بعدش با خیال راحت دنبال بای می گشتیم. اما الان چون نزدیک خبره، یه کم داستان فرق می کنه و ریسکش بالاتره. مخصوصاً که هنوز چاک درست و حسابی هم نداده (نه مینور، نه ماژور). جمع بندی و چند نکته پایانی خب رفقا، سعی کردم تو این گپ وگفت، یه سری نکات کاربردی و خودمونی رو باهاتون در میون بذارم. از اهمیت تایم فریم و شکل کندل ها گفتیم، تا اسپانسر کندل های معتبر و نحوه برخورد با شدوهای بی معنی. در مورد پاس کردن پراپ و اهمیت مدیریت ریسک و ریوارد هم صحبت کردیم. یه استراتژی "پفکی" هم یاد گرفتیم که شاید به درد بعضی هاتون بخوره. نگاهی هم به وضعیت طلا و تاثیر اخبار انداختیم. یادتون باشه، تو این بازار هیچ چیز قطعی نیست و مهمترین چیز، داشتن یه استراتژی مشخص، پایبندی بهش، و از همه مهمتر، مدیریت ریسک و سرمایه است. اگه اینا رو رعایت کنید، می تونید تو بلندمدت تو این بازار دووم بیارید و موفق بشید. حالا نوبت شماست! شما چه تجربه ای از اینجور کندل های کثیف یا استراتژی های ساده دارید؟ آیا نکته خاصی در مورد هانت سشن ها یا تشخیص اسپانسر کندل های خوب دارید که بخواید با بقیه به اشتراک بذارید؟ حتماً تو قسمت کامنت ها نظرات و تجربیاتتون رو بنویسید تا همگی ازشون استفاده کنیم. دمتون گرم که تا اینجا همراه بودید. امیدوارم این مطالب براتون مفید بوده باشه. روز و روزگارتون خوش، و معاملاتتون پرسود! خداحافظ!

آموزش/12/4/2024

لایو - 2025/01/17

تحلیل بازار دلار و طلا در ایران: کی بخریم، کی بفروشیم؟ + استراتژی های معاملاتی در روزهای پرنوسان سلام عرض می کنم. امیدوارم که حالتون خوب باشه و همه چیز رو به راه باشه. خب، اول اون دو تا چیزی که قولشو قبلاً داده بودم رو بهتون بگم، بعد بریم سراغ صحبت های دیگه. یکی دو تا سؤال بچه ها پرسیده بودن، در مورد اونا جواب بدم. گفتم دیگه توی این گفتگو بگم شاید به درد همه بخوره. بعد هم همین دیگه. شما هم از خودتون بگین. اوضاع احوال چطوره این اول سالی؟ وضعیتتون به چه شکله؟ همه چی خوبه؟ و اینکه احتمالاً از اوایل فوریه دیگه کارها شروع میشه. خب اگه هستید تا بریم سراغ توضیحات. ببینید، بعضی وقتا مشارکت کمه، ولی حالا عیب نداره. بذارید چون باید یه چیزایی بنویسم، از وایت بردم استفاده کنم. تحلیل وضعیت دلار در ایران و پیش بینی نوسانات خب، اول بریم سراغ بحث طلا و اینکه توی ایران باهاش چیکار بکنیم. اما قبلش، یه گریزی به دلار بزنیم. ببینید بچه ها، توی ایران، دلار یه جورایی ابزاری برای تأمین نقدینگی و کسری بودجه دولت محسوب میشه. اینو قبلاً هم، حتی در دوران های گذشته هم، بهش اشاره شده. برای همین، عملاً پیشنهاد نمی کنم که بخواید توی ایران دلار رو نوسان گیری کنید. چرا؟ چون دولت میاد کسری های بودجه خودشو از طریق خرید و فروش ارز به مردم تأمین می کنه و همین موضوع باعث میشه که شما در خطر قرار بگیرید. مثلاً، یه تحلیلی که وجود داره اینه که با اتفاقات سیاسی پیش رو، مثل انتخابات آمریکا، برخلاف چیزی که خیلی ها فکر می کنن، احتمالاً دلار یه حرکت رو به پایین داشته باشه. الان یکی دو هفته ست که این بحث مطرحه و ممکنه دلار حتی به محدوده های پایین تری هم برسه. اگر اون سناریویی که تو ذهن بعضی تحلیل گرها هست بخوان اجرا کنن، ممکنه حتی دلار با قیمت های پایین تری هم ببینیم. نترسید! اونایی که دلار رو برای بلندمدت نگه می دارن یا به دید سرمایه گذاری بهش نگاه می کنن، این به این معنی نیست که دلار قراره نابود بشه و مثلاً به قیمت های خیلی خیلی پایین برگرده. نه. سناریو اینه که دلار رو میارن پایین، چون طبیعتاً دولت دوست داره که اگر اون حرکت بزرگ صعودی که تو ذهن تحلیل گرها هست بخواد شکل بگیره، خودش بتونه توی ارقام پایین تر و ارزون تر خرید داشته باشه. از طرفی، باید پولی که دست مردم و عموم جامعه هست، مخصوصاً اونایی که توی این حرکت نوسانی اخیر دلار و رسیدنش به قیمت های بالا وارد شدن، از دستشون بکشه بیرون. به نوعی، الان بازار سهام ایران، طلا و دلار ایران شده منبعی برای پول سوزی . البته این پول سوزی رو به دید بد نگاه نکنید. ببینید، دولت نیاز داره پول بسوزونه تا تورم رو کنترل بکنه. وقتی مردم یا تولیدکننده ها همکاری نمی کنن، دولت مجبوره از این حربه ها استفاده کنه تا پول توی دست مردم رو به نوعی جمع کنه. واسه همین، این احتمال وجود داره که با توجه به رفتارهایی که همیشه در مواقع مشابه و با اتفاقات سیاسی مهم دیده شده، دلار یه ریزشی رو تجربه کنه. شاید این ریزش کوتاه مدت باشه، مثلاً در حد چهار پنج روز، یهو یه حرکت ریزشی بزرگ که ترس رو وارد جامعه کنه. چون تا یه جاهایی، مثلاً تا محدوده هایی که اخیراً دیده شده، هنوز مردم خریدارن. میگن خب داره میاد پایین پس بخریم، حتماً میره بالاتر. ولی اگه از یه حدی بیشتر پایین بیاد، مثلاً وارد کانال های قیمتی خیلی پایین تر بشه، دیگه می ترسن و شروع به فروش می کنن. فروش ها که شروع بشه، شروع می کنن به خالی کردن. و به نظر میاد هرچی این ریزش تو بازه کوتاه تری اتفاق بیفته، ما می تونیم یه حرکت صعودی بزرگ تری رو بعدش داشته باشیم. پس این پروسه ریزش می تونه بین چند روز تا شاید دو سه هفته طول بکشه و بعد دوباره برمی گردیم بالا. بچه ها یادتون نره، ببینید، پیشنهاد میشه در ایران اگر ارتباطات ویژه ای ندارید، به هیچ عنوان دلار رو نوسان گیری نکنید. چون خیلی خطرناکه. در این حد که هر وقت یه ذره پول اومد دستتون، مثلاً بخواید تبدیلش بکنید به دلار که ارزشش از بین نره و برای بازه یکی دو سال، سه سال آینده بمونه، در این حد اوکیه. ولی اگه هدف اینه که مثلاً روی قیمت های بالا بخرید که بعداً روی قیمت های بالاتری بفروشید، این کار توی ایران پیشنهاد نمیشه. مگر اینکه دل بزرگی داشته باشید و وقتی می ریزه نفروشید و همینجوری هی دوباره خورد خورد بخرید که میانگین گیری توی نرخ دلارتون اتفاق بیفته. چون بچه ها یادتون نره، این افزایش قیمت دلار صرفاً به خاطر بحث تحریم ها و اینجور چیزا نیست. یعنی ما اگر میزان فروش نفتمون هم خیلی زیاد بشه و اگر با نهادهای مالی بین المللی هم به نتیجه برسیم، اینا اصلاً هیچ ربطی به این افزایش قیمت دلار الان نداره. چرا نداره؟ چون این افزایش دلار به خاطر شرایط اقتصادی کشوره. به خاطر اینه که چاپ پول بی رویه در طول ۱۰، ۱۲ سال گذشته بدون پشتوانه اتفاق افتاده. یعنی اینکه وقتی صحبت از دلار با قیمت های خیلی بالاتر در آینده میشه، مثلاً تا چند سال آینده، این اصلاً ربطی به تحریم ها و این مسائل نداره. یعنی اصلاً اونا جزو برآوردها نیست. اگه بخوایم اونا رو هم بیاریم وسط و واقعاً توافقی صورت نگیره، تحریم ها بخواد بدتر بشه و حالا کاهش فروش نفت بیشتر اتفاق بیفته، که اصلاً دلار می تونه به قیمت های فاجعه باری برسه. ولی اینکه گفته میشه دلار ممکنه به محدوده های صد و خورده ای یا دویست هزار تومنی برسه، به خاطر وضعیت اقتصادی خود کشوره. اصلاً کاری به خارج از کشور و اتفاقات و رویدادهای خارجی نداره. شرایط اقتصادی کشور با این رویه ای که داره جلو میره و با این اتفاقاتی که داره میفته، فعلاً دلار رو در محدوده های بالای صد تومن نگه میداره. فعلاً در حال حاضر. و اینکه دلار از یه محدوده هایی مثل پنجاه، پنجاه و پنج تومن هم پایین تر بیاد، بعید به نظر می رسه. چون بودجه هایی که دولت ها می بندن، معمولاً بر مبنای همین حدود قیمتیه. دولت وقتی بودجه شو بر اساس یه قیمت دلار تنظیم می کنه، نمی تونه که مثلاً بیاد قیمت دلارو خیلی بیاره پایین تر، چون بعد از سه ماه خودش دچار کسری بودجه میشه. اینا رو همیشه توجه کنید بچه ها. قیمت دلاری که توی بستن بودجه سال های آتی ازش استفاده می کنن، معمولاً نرخ اصلی دلار توی بازار، چند هزار تومنی بالاتر از اون وایمیسته. پس اگر بودجه رو با نرخ های مثلاً پنجاه و سه، پنجاه و چهار تومنی بستن، بعیده دلار اصلاً زیر شصت تومن بیاد. شاید حالا در حد ترسوندن مردم باشه ها، ولی خیلی بعیده. یعنی اگر نخواد واکنش عمدی درش اتفاق نیفته، اصلاً نباید قیمت های خیلی پایین رو ببینیم. ولی حالا نمی دونم، در هر حال، بحث دلار رو بذاریم کنار. خواستم بهتون یه هشداری بدم که حواستون باشه این بازی ها می تونه به شدت اتفاق بیفته و از این کارا زیاد می کنن. مخصوصاً تو اخبار مهم اینجوری، برخلاف توقع مردم حرکت می کنن. در واقع، استرس نگیرید. اگر دلار دارید و نقدش نکردید، دلار اومد پایین نگران نباشید، نترسید، صبر کنید، درست میشه. این موضوع در مورد دلار. فرمول های طلایی برای خرید و فروش طلا در ایران اما بریم در مورد طلا. دو تا موضوع رو در مورد طلا می خوام بهتون بگم. موضوع اول: کی بخرم؟ کی بفروشم؟ آیا الان حباب داریم؟ اولین چیزی که می خوام در موردش صحبت بکنم اینه که: آیا الان موقعشه که من بخوام طلا بفروشم؟ یا آیا الان موقعشه که من بخوام بخرم؟ کدوم کار رو بخوام انجام بدم الان مناسبه؟ اونم با توجه به قیمتی که طلا داره. گاهی اوقات می بینید طلا وقتی رشد می کنه، اصلاً پایین نمیاد. یعنی اصلاً جوری نمیشه که شما بگید خب من صبر می کنم اصلاحی که داد یا استراحتی که کرد، میام تو استراحت بعدیش می خرم. یه فرمول بهتون میدم. میاید قیمت دلار رو ضربدر اونس جهانی می کنید. (نرخ دلار به تومان * نرخ اونس جهانی) / ۹.۵۷۴۲ بچه ها این عدد ۹.۵۷۴۲ یه عددیه که گرم طلافروشا هست و بر اساسش، یعنی فرمول محاسباتی ایه که بر اساسش نرخ رو درمیارن. (هر یک اونس طلا معادل این مقداره به گرم با عیار خاص خودش). حالا چه اتفاقی میفته؟ یه جواب یا یه عدد به شما میده. اون عددی که به شما میده رو منهای نرخ گرم طلا (به تومان) می کنید. عدد به دست آمده از فرمول بالا – نرخ گرم طلا به تومان یادتون باشه، چون نرخ دلار رو به تومان می نویسید، نرخ گرم طلا هم باید به تومان باشه. اگر دلار به ریال می نویسید، اونم باید به ریال باشه. یعنی واحدهاتون باید یکسان باشه. نرخ گرم طلا رو هم می تونید تو اینترنت سرچ کنید، راحت پیدا میشه. و بعد، جوابی که به دست میاد، اگر کوچکتر یا مساوی ۱۰۰ هزار تومان بود، یعنی ما در بازار حباب نداریم (یا حباب منطقی و قابل قبولی داریم). پس اینجا زمان خوبیه برای خرید کردن (اگر بقیه تحلیلتون هم اوکیه). اگر بزرگتر از ۱۰۰ هزار تومان شد، یعنی ما در بازار حباب داریم و قیمت فعلی بالاتر از ارزش ذاتی شه. پس اینجا نمی خریم. بیاین الان با همدیگه یه مثال فرضی بزنیم (قیمت ها صرفاً برای مثال هستند و ممکنه با قیمت های لحظه ای بازار متفاوت باشند): فرض کنید اونس جهانی یه قیمتی داره، مثلاً X دلار. نرخ دلار هم یه قیمتی داره، مثلاً Y تومان. خب، میگیم: (Y * X) / ۹.۵۷۴۲. یه عددی به دست میاد، مثلاً Z. حالا قیمت هر گرم طلا در بازار رو نگاه می کنیم، مثلاً A تومان. میگیم: Z – A. فرض کنیم جواب شد ۶۴ هزار تومان (یعنی کمتر از ۱۰۰ هزار تومان). اوکی. الان در شرایطی هستیم که شما می تونید اگر که شرایطشو دارید و نظرتون اوکیه، طلا رو بخرید. بچه ها این فرمول صرفاً از این نظره که شما بدونید بازار دارای حباب غیرمنطقی هست یا خیر. یعنی آیا می تونید روی این قیمتی که وجود داره به عنوان یه قیمت درست حساب بکنید یا نه. اینکه از نظر شما الان می ارزه طلا بخرید یا نه، اون با خودتون و تحلیل شخصیتونه. ولی بر اساس این فرمول، اگه جواب زیر ۱۰۰ هزار تومن باشه، یعنی در بازار ما الان حباب غیرمنطقی وجود نداره. پس الان شرایط جوریه که از نظر حبابی بودن، می ارزه شما بخواید برید و طلا رو بخرید. اگر تحلیلتون جوریه که شرایط خریدش رو دارید، مثلاً امروز چیزی که مشخصه بر اساس این محاسبه فرضی، ما حباب نداریم و می تونید به راحتی برید بخرید. منتها وقتی میرید بخرید، حواستون باشه که این نرخی که به شما میدن رو در واقع چه جوری در میارن. یعنی اینا رو حتماً حواستون باشه که حتماً همین حدود نرخ بهتون بدن. نرید طلافروشی مثلاً طلافروشی به جای یه قیمتی، یه قیمت خیلی بالاتری بهتون حساب بکنه. اینم مدنظر داشته باشید. پس این مورد اول در مورد اینکه بدونید آیا نرخ طلا الان دارای حباب هست یا نه. آیا من برم بخرم یا نخرم. موضوع دوم: سکه بخرم یا طلای آب شده؟ حالا می خوام برم بخرم. تصمیم بر این شده که من برم بخرم. الان من برم سکه بخرم یا اینکه برم طلای آب شده بخرم؟ کدوم یکی رو برم بخرم؟ اولاً که بچه ها یادتون باشه اگر به دید سرمایه گذاری طلا می خرید (یعنی برای جواهر و فلان و اینا خرید نمی کنید)، به هیچ عنوان سعی کنید طلای نو نگیرید. چون کارمزد و اجرت ساخت و اینجور چیزاش خیلی بالاست. بعد مالیات ارزش افزوده هم داره. پس سعی کنید طلای دست اول نخرید. دنبال طلای دست دوم باشید. بعد، طلای دست دومتون به هیچ عنوان سنگ نداشته باشه. اگر جایی رو نمی شناسید که بتونید طلای آب شده مطمئن بخرید، سعی کنید طلاهایی رو بخرید که به هیچ عنوان سنگ نداشته باشه. اصلاً هم گول اینکه حالا سنگشو کم کردم و فلان و اینجور چیزا رو نخورید. خودتونو راحت کنید. طلایی بخرید که سنگ نداشته باشه کلاً. چون نمی خواید بندازید گردنتون که دنبال خوشگلیش باشید. سنگ و جواهرات و اینجور چیزا همه بعداً از وزن کم میشه و برای شما به نوعی ضرر محسوب میشه گاهاً. پس برای سرمایه گذاری، طلای دست دوم و بدون سنگ تهیه کنید. حالا اگر جایی رو آشنا می شناسید که می تونید بهش اعتماد بکنید و طلای آب شده بخرید، طلای آب شده، طبیعتاً این شمش های کوچولو، خیلی بهتره. اگر نه، جایی رو نمی شناسید، آشنا نیست و همینجوری می خواید برید تو بازار طلافروشا بگید طلای آب شده بدید، این کارو نکنید. اصلاً پیشنهاد نمیشه. چون گاهی اوقات ناخالصیش خیلی زیاده. گاهی اوقات مثلاً می بینید وسطشو مثلاً نقره یا فلز دیگه ای می ذارن، دورشو طلا می کِشن. یعنی می تونن سرتون کلاه بذارن. پول می دید، بعد موقع فروش آسیب می خورید. پس اگر جایی رو می شناسید که آشناست و مطمئنه، برید شمش های آب شده طلا بخرید. اگر نمی شناسید، یه کوچولو گرون تر از شمش عیبی نداره، ولی طلای دست دوم بدون سنگ بخرید. حالا گوشواره، انگشتر، النگو، هر چیزی دست دوم بدون سنگ. اینا رو به عنوان پس انداز می تونید برای خودتون داشته باشید، کسایی که دنبال سرمایه گذاری ان. حالا الان من می خوام جواب این سؤال رو بدم که اوکی، من الان می خوام این کارو بکنم، یا برم طلای دست دوم/آب شده بخرم یا اینکه برم سکه بخرم. حالا من به این مرحله رسیدم که فهمیدم بازار حباب (غیرمنطقی) نداره، الان قیمت خوبه برای خریدن و می خوام هم سرمایه گذاری بکنم. سکه بخرم یا طلا (آب شده/دست دوم) بخرم؟ می دونید که بین سکه و طلا تفاوت وجود داره دیگه. حالا می خوام بهتون یه فرمول بدم که بتونید این رو تشخیص بدید. فرمولمون چیه؟ میاید قیمت سکه امامی رو تقسیم بر قیمت یک گرم طلایی که قراره بخرید می کنید. قیمت سکه امامی / قیمت یک گرم طلا جواب هرچی که در اومد، یک بازه ای میشه بین ۹.۷ (نه و هفت دهم) و یا ۱۱.۵ (یازده و نیم) حدوداً. یک بازه تلورانسی بین این دو تا عدد به شما میده. هرچی به ۹.۷ نزدیک تر باشه، سکه می خرید. هرچی به ۱۱.۵ نزدیک تر باشه، طلا (آب شده/دست دوم) می خرید. بریم یه مثال فرضی با همدیگه بزنیم (باز هم قیمت ها صرفاً مثالی و فرضی هستند): فرض کنیم قیمت سکه امامی یه عددیه، مثلاً A تومان. قیمت یک گرم طلا هم یه عددیه، مثلاً B تومان. خب A تقسیم بر B می کنیم. فرض کنیم جواب شد ۱۰.۶۹. حالا ۱۰.۶۹ به ۱۱.۵ نزدیک تره یا به ۹.۷؟ تا ۹.۷ تقریباً یک واحد فاصله داره. تا ۱۱.۵ تقریباً هشت دهم واحد فاصله داره. پس به ۱۱.۵ نزدیک تره. بنابراین، اینجا جاییه که شما باید برید طلا بخرید اگر می خواید بخرید. این فرمول چیو به شما میده در واقع؟ این فرمول حباب بین خود سکه و طلا رو بهتون میده. چی بهتون میگه؟ میگه آیا قیمت سکه، قیمت درست و معقولیه یا قیمت طلا، قیمت درست و معقولیه (نسبت به هم)؟ طبیعیه که هر کدومشون بازه حبابی کمتری داشته باشه، برای سرمایه گذاری به صرفه تره. پس هر زمان می خواین تهیه بکنید، کافیه یه محاسبه اینجوری انجام بدید و بعد می تونید تصمیم بگیرید که آقا من برم طلای آب شده بخرم یا سکه بخرم. کدوم یکی می تونه بیشتر برام منفعت داشته باشه. پس قدم اول این بود که به این نتیجه رسیدید آیا اصلاً طلا بخرم، الان موقعش هست یا موقعش نیست (با فرمول حباب کلی طلا). و قدم دومش اینه که حالا که می خوام بخرم، برم سکه بخرم یا برم طلای آب شده بخرم (با این فرمول دوم). این معضلیه که معمولاً همیشه افراد باهاش طرف هستن که می خوان سرمایه گذاری کنن. اینو چون چند وقت پیش قولشو داده بودم، گفتم بهتون بگم که بدقول نشم. و اینکه کسایی که سرمایه گذاری می کنن، می تونه به دردتون بخوره. نکات تکمیلی در مورد سرمایه گذاری در طلا و نقره نرخ محاسباتی برای حباب: برای تشخیص حباب کلی طلا (فرمول اول)، از قیمت مثقال طلا در محاسبات استفاده میشه (که بعد به گرم تبدیل میشه). اما برای مقایسه خرید سکه یا طلا (فرمول دوم)، از قیمت گرم طلا استفاده می کنید. سایت های اطلاع رسانی قیمت طلا و ارز، معمولاً قیمت مثقال، گرم و اونس رو لحظه ای نشون میدن. سرمایه گذاری در ایران: کلاً توی ایران، اگه پولتون می رسه، زمین و ملک بخرید. اگه نمی رسه، طلا. همیشه اینو میگن. شده یه لنگه گوشواره، یه انگشتر کوچولو، هرچی که می تونید. یا دلار کاغذی. اینا متاسفانه سرمایه گذاری های امن محسوب میشن تو کشور ما، گرچه دلار نباید سرمایه گذاری باشه. نقره، گزینه بلندمدت: اگه یه کم بازه زمانی طولانی تری رو بخواید نگاه کنید، مثلاً تو بازه پنج شش ساله، نقره هم به شدت پیشنهاد میشه. از یکی دو سال پیش این پیشنهاد مطرح بوده. نقره ظرفیت خیلی بالاتری برای رشد داره نسبت به طلا. مخصوصاً اینکه الان توی خیلی از تولیدات هم ازش استفاده میشه؛ تولیداتی که مصارفش داره افزایش پیدا می کنه مثل خودرو، کامپیوتر، گوشی و اینجور چیزا. برای همین، نقره هم یک سرمایه گذاری خیلی قوی و خوب محسوب میشه برای کسایی که دید چهار پنج ساله میخوان نگهش دارن. طلا برای اینکه مثلاً ده برابر بشه، باید انس جهانی از محدوده های فعلی به محدوده های فوق العاده بالاتری برسه. اما نقره برای اینکه مثلاً حتی ۵۰ برابر بشه، کافیه از قیمت های فعلیش به قیمت هایی مثل ۱۵۰-۲۰۰ دلار برسه که با توجه به مصارف و کاهش منابع، دور از ذهن نیست. هرچی منابع تموم بشه و کمتر بشه، طبیعتاً مثل اتفاقی که برای طلا افتاد، نقره هم کم کم شروع می کنه به گرون شدن. این افزایش قیمت ها بی دلیل نیست. بر اساس موجودی منابع در کل دنیا و مصارفی که وجود داره، قیمتش تعیین میشه. مثلاً معادن طلا از نقره خیلی کمتره، برای همینه که ارزش طلا بالاتره. خیلی وقته که از محدوده های مثلاً ۱۷۰۰-۱۸۰۰ دلار که طلا رد کرده، عملاً طلای ارزون تو دنیا تموم شده. یعنی منابع داره کم کم تموم میشه. دیگه طلای ۲۰۰-۳۰۰ دلاری تو معادن پیدا نمی کنی. نقره هم کم کم با تموم شدن معادن، ارزشش میره بالا. خرید نقره برای سرمایه گذاری: نقره رو هم مثل طلا، به صورت جواهری نخرید. به صورت شمش، ساچمه های نقره یا قلم های ایتالیایی (شمش های کوچک) تهیه بکنید. مثل قدیم که شمش طلا می ذاشتن تو صندوقچه، شما هم نقره رو بذارید یه جایی بمونه. پلتفرم های آنلاین خرید طلا و نقره: اخیراً پلتفرم های آنلاینی اومدن که میشه ازشون حتی به اندازه یک میلی گرم طلا یا نقره خرید کرد. بعضی هاشون امکان تحویل فیزیکی شمش رو هم پس از رسیدن به یه حد معینی (مثلاً ۵ گرم) فراهم می کنن. کارمزدها متفاوته، مثلاً نیم درصد برای خرید و نیم درصد برای فروش (مجموعاً یک درصد) یا برای نقره ممکنه بیشتر باشه (مثلاً مجموعاً شش درصد). این پلتفرم ها برای کسایی خوبه که می خوان با سرمایه خیلی کم، مثلاً ماهیانه یا هفتگی، پس انداز کنن. البته همیشه پیشنهاد میشه اگه به جایی رسید که می تونید شمش یا خود طلای فیزیکی رو تحویل بگیرید، حتماً این کارو بکنید. چون به پلتفرم های آنلاین، مخصوصاً تو ایران، در نهایت نمیشه اونقدر اعتبار کامل داد. داشتن فیزیکی کالا امنیت بیشتری داره. موقع تحویل هم حتماً از اصالت و عیار شمش مطمئن بشید. فروش نقره فیزیکی: بعضی ها تجربه کردن که فروش شمش نقره فیزیکی ممکنه سخت باشه و هرکسی نخره یا کارمزدهای بالایی برای خریدش بخوان. برای این مشکل، میشه از پیج ها یا فروشنده هایی خرید کرد که تعهد خرید مجدد رو از شما با شرایط منصفانه میدن (مثلاً اگر پلمپ ساچمه ها باز نشده باشه). نکته در مورد فرمول حباب طلا: در فرمول اول (برای تشخیص حباب)، وقتی تفاضل رو حساب می کنید، به منفی یا مثبت شدن عدد نهایی توجه نکنید. فقط به اینکه بیشتر از صد هزار تومنه یا کمتر از صد هزار تومن، توجه بکنید. تحلیل شرایط بازار و روانشناسی معامله گر در دوره های خاص (مثل انتخابات) یکی از سوالاتی که مطرح شده اینه که آیا طبیعیه که تو یکی دو ماه گذشته بازار درجا بزنه؟ ببینید، وقتی نقدینگی در بازار کمه، مخصوصاً در شرایط خاص و ویژه، کاملاً طبیعیه که شما درجا بزنید. اون تریدرهای خوبی که تونستن ستاپ نسبتاً خوبی داشته باشن، به درجا زدن می رسن. خیلی از تریدرها تو این بازه زمانی، اون دو ماه براشون ضررده میشه. چرا؟ مخصوصاً اگر تجربه شو داشته باشید، هر چهار سال یکبار با انتخابات ریاست جمهوری (مثلاً در آمریکا)، می دونید که قبل از اینکه انتخابات اتفاق بیفته، معمولاً حجم نقدینگی اصلی در دو زمان وارد بازار میشه: ۱. یکی زمانی که انتخابات صورت می گیره، یعنی زمان خود انتخابات و همون موقعی که حالا نتایج مشخص میشه یا قبلش که اصطلاحاً پری-پوزیشنینگ می کنن. توی این پری-پوزیشنینگ، نرخ ها یه جورایی مشخص میشه و یه سری حجم نقدینگی وارد بازار میشه. ۲. یکی هم بعد از اومدن رئیس جمهور جدید و حالا ارائه پلن هاش. معمولاً این ارائه پلن ها بین بازه یک هفته تا چهل روز ابتدایی که میاد، رخ میده. اگه طرح خاصی داشته باشه، اتفاق خاصی اگه بخواد بیفته، تو این بازه نقدینگیشون رو وارد می کنن. یعنی یا از قبل، توی دوره انتخاباتی (مثلاً نوامبر)، بزرگای بازار نقدینگی ها رو وارد کردن و الان دیگه نزدیک حد سود یا حد ضرر پوزیشن هاشونه، یا منتظرن یکی دو هفته آینده، از وقتی که رئیس جمهور جدید میاد و شروع می کنه صحبت کردن، نقدینگی وارد بازار بکنن. برای همینه که این یکی دو ماه می بینید بازار خوابیده. چون رئیس جمهور فعلی قراره بره، پس عملاً تصمیمات و کارهایی که می کنه خیلی تأثیر آنچنانی روی اقتصاد نمی تونه بذاره، پس خیلی تحویلش نمی گیرن. وقتی رویداد خیلی خاصی توی اقتصاد اتفاق نمیفته، پس سرمایه گذاری های خاصی هم اتفاق نمیفته. از اون طرف، رئیس جمهور بعدی هنوز نیومده. یه صحبت هایی کرده، ولی تا وقتی نیاد نشینه پشت میزش که شما نمی تونی به حرفاش اعتماد بکنی. پس اون بزرگا، اون سرمایه گذارای اصلی، حاضر به سرمایه گذاری هنوز نیستن. نمیگم چارت ها تکون نمی خورن ها! نه، اتفاقاً چارت ها می بینید نوسان دارن. ولی نوساناتی که اتفاق میفته، اگر تریدتون به شکلیه که نقدینگی محور و روندمحور هست، شما اذیت میشید تو این سیستم. چون ممکنه حرکت ها با منطق ستاپ شما نخونه. معمولاً بچه هایی که رنج گیر هستن یا ستاپشون تو نقدینگی های کم می تونه نتیجه بهتری بده، تو این بازه زمانی (مثل جولای و آگوست یا همین دوران انتخابات) می تونن نتیجه بگیرن. کسایی که با خط روند معامله می کنن، کسایی که با کانال معامله می کنن، کسایی که حمایت و مقاومت می کشن، کسایی که مثلاً حالا پرایس اکشن کار هستن و نواحی خاصی درمیارن، اینا راحت تر می تونن تو این بازه زمانی که نقدینگی کمه، ترید بکنن. چون کوچیکای بازار با یه حجم نقدینگی کوچیک، مثلاً با شاید یه ترید ۵۰۰ لاتی، می تونن یه کندل خیلی خوب توی بازار به وجود بیارن، در صورتی که تو حالت عادی بازار اصلاً این امکان نداره که همچین اتفاقی بیفته. پس اگر تو این یکی دو ماه گذشته گیر کردید یا دارید درجا می زنید، کاملاً طبیعی و نرماله. و اگر درجا می زنید که چه بهتر! اگر گیر کردید و ضررده هستید، اکثراً شبیه خودتونن. اگه تجربه شو از قبل داشتید، تو این یکی دو ماه ترید نمی کردید. چرا؟ چون اگه جزو اون درجا زن ها یا سودکَم ها هستی، نگاه می کنی می بینی خب هزینه-منفعتش نمی ارزه. مثلاً من دو ماه زمان بذارم که تهش مثلاً سه چهار درصد، پنج درصد گیرم بیاد؟ چون ممکنه ۳۰ درصد سود کنم، ۲۰ درصد پس بدم. ۴۰ درصد سود کنم، ۳۵ درصد پس بدم. خیلی فایده آنچنانی نداره برام. اگه جزو اون گروه باشید. اگه نه، جزو اون ضررده ها باشید که دیگه بهتره براتون! عالی! دو ماه ترید نکنی بهتر از اینه که دو ماه ضرر بکنید. غیر از اینه؟ به خاطر همین، کسایی که تجربه انتخابات ریاست جمهوری ها رو کلاً دارن، توی دسامبر و ژانویه خیلی معامله نمی کنن. و کسایی که تجربه شخصیتی مثل ترامپ رو هم دارن، که دیگه اصلاً کلاً تا نیاد نشینه، معامله نمی کنن. چون بعضی شخصیت ها حساب کتاب ندارن؛ یعنی الان یه حرف می زنن، ده دقیقه بعد نظرشو برمی گردونن. وقتی یه همچین وضعیتی هست، هیچ آدم عاقلی قبل از اومدنش نمیاد تو بازار ورود بکنه. میگه وایسا طرف بیاد ببینم قراره چه گلی به سرمون بگیره! واسه همینه که می بینید نوسانات خیلی زیادی ندارید. گفتم حالا اینو بهتون بگم که خیلی هم به خودتون فشار نیارین. فکر نکنید جایی از کار شما ایراد داره. نه، شما ایراد ندارید. مشکل از شما نیست. این طبیعت بازاره و کاملاً هم نرماله. صبر کنید، درست میشه. از یکی دو هفته آینده، ماکسیمم از فوریه، اوضاع بهتر میشه. چطور بفهمیم بزرگان بازار حضور دارند یا نه؟ (نقش اسپرد) حالا ممکنه بگید خب از کجا بدونم الان صبر کنم یا نه، یا اینکه مثلاً رئیس جمهور جدید می خواد اذیت بکنه یا نه، من چیکار بکنم؟ ببین، اینکه بزرگای بازار تو بازار هستن یا نه رو از کجا می تونید به راحتی متوجه بشید؟ از اونجایی که شما به چارتت نگاه می کنی، می بینی اسپردهات از اسپردهای معمولی و نرمالی که باید در بازار وجود داشته باشه، خیلی بیشتره. مثلاً اگه روی یه جفت ارزی اسپرد شما باید همیشه بین صفر تا دو سه چهار پیپ باشه، مخصوصاً تو بازگشایی لندن و نیویورک، وقتی این اسپرد تبدیل میشه به مثلاً ۱۴، ۱۵، یا تبدیل میشه به ۲۰، گاهی اوقات تو این یکی دو ماه گذشته حتی ۳۰ و ۴۰ هم روش دیده شده. این یعنی چی؟ یعنی حجم نقدینگی در بازار نیست. بچه ها، کمیسیون یک مقدار ثابته. اما اسپرد با توجه به میزان معاملاتی که بروکر اجرا می کنه و حجم قراردادهایی که بهش سفارش داده میشه، تعیین میشه. برای چی میگن مثلاً برید با بروکرهایی که خیلی کار می کنن یا خیلی مشتری دارن یا معروفن کار بکنید؟ چرا اونا می تونن اسپردهای کمتر به شما ارائه بدن؟ به خاطر اینکه اونا در واقع مشتری های بیشتری دارن و خب طبیعتاً این اسپرد بین تعداد قراردادهای بیشتری پخش میشه. ببین، کمیسیون مثل ورودیه است. یه مبلغ ثابته. شما برای اینکه وارد یه مکانی بشی، یه کمیسیونی رو باید پرداخت بکنی. اون اصلاً نمی تونه تغییر کنه و ربطی نداره داخل اون اتاقی که شما داری وارد میشی، یک نفر دیگه قرار داشته باشه یا ۵۰۰ نفر. اما اسپرد بر اساس تعداد نفرات فرق می کنه. مثل یه تیکه نون می مونه؛ یه نفر باشی کلش مال خودته، ده نفر باشی یک دهمش بهت می رسه. (البته اینجا مثال نون برعکسه، چون هرچی بیشتر گیر بیاد بهتره!) بذارید مثال قبض برق رو بزنم. شما اگه خونه کلاً مال خودت باشه، کل قبض برقو باید خودت بدی. اگه چهار تا همخونه دیگه داشته باشی، یک پنجمشو باید بدی. هرچی تعداد همخونه هات بیشتر بشه، هزینه کمتری پرداخت می کنی. اسپرد هم دقیقاً همینه. پس زمانی که اسپردهاتون روی چارت میره بالا (نه هر بروکر و هر چارتی ها! پیشنهاد میشه روی بروکرهای معتبر مثل فیوژن، آی سی مارکت، اوآندا یه حساب دمو باز بکنید برای همین بررسی ها)، قشنگ براتون مشخص میشه. آقا الان اسپرد فلان بروکر از نرمال صفر تا چهارش مثلاً شده سی. خب طبیعیه نقدینگی تو بازار نیست. وقتی نقدینگی تو بازار نیست، ترید نکنید خیلی بهتره. ببین، نمیگم چارت حرکت نمی کنه ها! اشتباه نکنید. که بعد بگید نگاه کن کندل ها رو روی چارت! طلا مثلاً تو دو ماه گذشته یه بازه نوسانی بزرگی داشته. چی میگی؟ نمیگم چارت تکون نمی خوره. چارت با نقدینگی های کوچیک، کندل های بزرگ برای شما به وجود میاره. برای همینه و بعد از منطق اصلی خودش خارج میشه. چرا؟ چون منِ نوعی با یک سرمایه کوچیک می تونم دو تا کندل بزرگ توی بازار به وجود بیارم و اون وقت ممکنه از اون استراتژی و ستاپی که شما داری، خارج بشه. میکرها و سرمایه گذارای بزرگ یه سری قواعد و قانون برای خودشون دارن. سرمایه های کوچیک می تونه بر اساس میل و اراده و اختیار خودشون بره جلو. برای همینه که مثلاً ممکنه شما استاپ بخوری، بعد از سه پیپ برگرده بیاد بره مثلاً تی پی ریوارد ده تو بهت بده. یا مثلاً دیدت این بوده اینجا بریزه، گیر می کنی، گیر می کنی، بعد فردا صبح مثلاً یهو می بینی یه ریزش فوق العاده عظیمی اتفاق میفته یا یه صعود فوق العاده عظیمی. میگی بابا بر اساس منطق من، تمپلیت هفتگی، استراتژی من، دیروز باید این اتفاق می افتاد! چرا امروز؟ به خاطر اینکه اون منطق تو بازار وجود نداره. بازار دست کوچولوها می گرده و کوچولوها هم خیلی قاعده و قانون خاصی برای خودشون ندارن. خواستم بگم که طبیعیه. اگر به اون درجا زدنه رسیدید که عالیه. این یعنی اینکه یه ستاپ نسبتاً خوبی دارید که حداقل تونستید خودتونو جمع و جور بکنید. اما اگر که منفی هم هستید، باز نرماله. جزو دسته افراد نرمال میشینید. نگران نباشید. همه همین اتفاق براشون میفته. فقط شما نیستید. نوسانات ناگهانی بازار و نقش بازگشایی و بسته شدن بازارها یه وقتایی نه تایم خبره، نه جای مهمیه، یهو یه حرکت وحشتناک می زنه. بستگی داره چه زمانی. چرا؟ بعضی وقتا مثلاً مصاحبه های خبری ای که شما بهش توجه نمی کنید، می تونه تأثیرات خیلی مهمی داشته باشه. مثلاً یکی از اعضای فدرال رزرو میاد یه صحبتی می کنه که به بازار یه سیگنالی رو میده. بازار یک سری توقعات درش به وجود میاد و اون دیدگاهی که به بازار میده، باعث میشه یک حرکتی شکل بگیره. گاهی اوقات می بینید اتفاقات ژئوپلیتیک میفته. یکی به یکی دیگه حرفی می زنه، یکی با یکی دیگه یه کاری می کنه و یه نوسانات اینجوری رخ میده. گاهی اوقات هم حرکت ها به خاطر بسته شدن و باز شدن بازارهاست. ببین، برای کسایی که اینقدر عمیق نمی تونن بررسی کنن و تحلیل بکنن، میگن سختش نکن دیگه! شما کاری نداشته باشید، استاپ خودتونو داشته باشید، تکلیفتون مشخصه. ولی برای کسایی که می خوان به این چیزا توجه بکنن، نوساناتی که روی چارت اتفاق میفته، هم در بازگشایی های بازار اتفاق میفته و هم در بسته شدن بازارها. همونقدر که بازگشایی های بازارها مهمه، همونقدر هم بسته شدن هاشون مهمه. چون میان یه سری از قراردادهای قبلی رو قبل از اینکه ببندن و برن، تسویه حساب می کنن. پس اونم می تونه یک نوسان برای شما به وجود بیاره. پرسش و پاسخ: بک تست، لایو تست و استراتژی های معاملاتی سوال: من تو بک تست ضررده ام، توی لایو سودده. چرا؟ جواب: خب، ببین هر استراتژی، بازه زمانی خودشو داره. نمی دونم چه مدت رو بک تست کردی. ممکنه اون بک تستی که گرفته باشی، توی دوره زمانی مثلاً ضررده ایش بوده باشه. یه استراتژی ای رو چک می کردم، توی دسامبر و نوامبر و اکتبر سودده خیلی خوب بود، ولی دقیقاً از اکتبر می رفتی به قبل، ضررده می شد. واسه همین اگه تو بری بک تست بگیری، این استراتژی ضررده به نظر میاد، ولی تو سه ماه گذشته اگه رو لایو بازار اجراش می کردی، راحت ماهی ۳۰-۴۰ درصد بهت سود می داد. این برای همینه که باید علاوه بر اینکه شما حداقل یک حدود ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ تا سیگنال از ستاپتون رو در بازه زمانی ۹ ماه تا یک سال گذشته بک تست می گیرید، به اندازه ۵۰۰ تا ۷۰۰ تا هم لایو تست و فوروارد تست داشته باشید. چون برعکسشم هست؛ گاهی اوقات می بینید تو بک تست ها بچه ها نتیجه می گیرن، تو لایو تست نتیجه نمیده. سوال در مورد فرمول حباب طلا (توضیح مجدد): برای فرمول اول که مربوط به حباب کلی طلا بود: (نرخ دلار به تومان * نرخ اونس جهانی) / ۹.۵۷۴۲ = یک عدد. این عدد منهای نرخ گرم طلا به تومان = نتیجه نهایی. اگر نتیجه نهایی کوچکتر یا مساوی ۱۰۰ هزار تومان بود، یعنی حباب غیرمنطقی نداریم و برای خرید (از نظر حبابی) اوکیه. اگر بزرگتر از ۱۰۰ هزار تومان بود، یعنی حباب داریم و بهتره نخریم. در مثالی که زده شد، نتیجه ۶۴ هزار تومان بود (کمتر از ۱۰۰ هزار تومان)، پس گفته شد که الان برای خرید (از نظر نبود حباب غیرمنطقی) مناسبه. تحلیل تکنیکال: اسپانسر کندل، اردر بلاک، شکست ساختار ( باس و چاک) در مورد تحلیل تکنیکال و مفاهیمی مثل اسپانسر کندل، اردر بلاک و شکست ساختار ( باس و چاک) هم صحبت هایی شد. اسکالپ بر اساس چاک (Change of Character) یا باس (Break of Structure): وقتی یک چاک یا باس اتفاق میفته، آخرین کندل رنگ مخالف قبل از اون حرکت (لِگی که باعث شکست شده)، میشه استاپ لاس یا ناحیه ورود شما (اسپانسر کندل). مثلاً اگر یک حرکت صعودی، سقفی رو می شکنه (باس)، آخرین کندل نزولی قبل از شروع اون حرکت صعودی، می تونه اسپانسر کندل باشه. قیمت ممکنه به این ناحیه واکنش نشون بده. اسپانسر کندل (Sponsor Candle) در مقابل اردر بلاک (Order Block): گاهی اوقات اسپانسر کندل و اردر بلاک یکی هستن، گاهی اوقات فرق می کنن. اردر بلاک لزوماً قانون رنگ نداره (می تونه هم رنگ روند باشه)، ولی اسپانسر کندل باید حتماً رنگ مخالف حرکتِ بعد از خودش باشه. اینکه کدوم بهتره، بستگی به سبک و ستاپ شما و لِگی که در نظر می گیرید داره. بعضی استراتژی ها روی اسپانسر کندل ها بهتر جواب میدن. انتخاب بین اردر بلاک و اسپانسر کندل: اگر ریوارد خیلی بالا براتون اولویت نیست، مبنا رو اونی بذارید که بالاتر (در روند صعودی) یا پایین تر (در روند نزولی) قرار می گیره و احتمال تاچ اولیه ش بیشتره. اینطوری احتمال از دست رفتن سیگنال کمتر میشه، هرچند ریوارد هم ممکنه یه کم کمتر بشه. مهم اینه که به قوانین شخصی خودتون پایبند باشید. همیشه اردر بلاک می گیری، همیشه اردر بلاک بگیر. همیشه اسپانسر می گیری، همیشه اسپانسر بگیر. ارزش اسپانسر کندل: اسپانسر کندلی که منشأ یک حرکت قوی بوده و مثلاً یک روند نزولی رو به صعودی تغییر داده (چاک ایجاد کرده)، ارزش خیلی بیشتری داره. اون کندل، کندلی بوده که اومده روند قبلی رو به چالش کشیده. تارگت زون ها و انتخاب ناحیه ورود: وقتی کلی شدوی بلند می بینید، یعنی تایم فریم تون احتمالاً برای اون لگ حرکتی اشتباهه. برای اینکه بدونید بین این همه اردر بلاک و اسپانسر کندل و فییر ولیو گپ، کدوم رو انتخاب کنید، تارگت زون های لگ های حرکتی تایم پایین تر می تونه خیلی کمک کنه. لِگی که مانیپولیشن انجام داده و حرکت اصلی رو شکل داده رو فیبوناچی اصلاحی یا اکستنشن می کشید، نواحی مهم فیبو (مثل ۰.۵، ۰.۶۱۸، یا اکستنشن های منفی) می تونن تارگت یا نقاط برگشتی باشن. اگر این نواحی با یک اسپانسر کندل یا اردر بلاک معتبر همپوشانی داشته باشن، اون ناحیه اعتبار بیشتری پیدا می کنه. بازار برای حرکت یا توقف نیاز به دلیل داره. اگه یه ناحیه ای رو مشخص می کنید، باید ببینید آیا دلیلی برای واکنش قیمت در اونجا وجود داره یا نه. روند و تغییر روند: هر چاکی مهم نیست. چاکی مهمه که از جای درستی واکنش نشون داده و یک حرکت مورد انتظار و درست رو شکل داده باشه. اگر روند اصلی شما نزولی بوده، ولی یک چاک صعودی معتبر شکل گرفته، روند شما در کوتاه مدت به صعودی تغییر کرده. حتی اگه دید کلی شما به چارت سل هست، تا زمانی که تارگت اون لگ حرکتی صعودی داده نشده، نباید به سل فکر کنید (مگر با تاییدهای خیلی قوی). اگر در یک ناحیه سل استاپ خوردید، و قرار بود از اونجا قیمت بریزه و کف جدید بزنه، نباید استاپ شما زده می شد. وقتی استاپ شما زده میشه، یعنی احتمالاً قیمت قرار نیست فعلاً کف جدید بزنه و چیزهایی بالاتر جا مونده. پس یا فعلاً دیدتون رو صعودی کنید و دنبال بای باشید، یا صبر کنید تا به نواحی سل معتبرتری در بالا برسه. هی پشت سر هم تو نواحی نزدیک سل نزنید که استاپ بخورید. لگ های اصلاحی: وقتی دارید در یک لگ اصلاحی ترید می کنید (مثلاً روند اصلی صعودیه و شما دارید یه سل اصلاحی می گیرید)، یادتون باشه احتمال اینکه قیمت حتی به تارگت های خیلی دور برسه، کمه. معمولاً بعد از رسیدن به تارگت های اولیه (مثلاً منفی یک اکستنشن فیبو)، یا ریسک فری کنید یا کلاً تی پی رو همونجا بذارید. مدیریت ریسک و سرمایه: کلید طلایی موفقیت در بازار کلید طلایی این بازار فقط و فقط مدیریت سرمایه، داشتن استاپ لاس و پایبندی به قوانینه. اصلاً استراتژی و اینجور چیزا توش اهمیتی... ببین، استراتژی می تونه میزان سودآوری شما رو تعیین بکنه. مثلاً یه استراتژی به شما ماهی پنج درصد سود میده، یه استراتژی به شما ماهی پنجاه درصد سود میده. اما اینکه سودده باشید یا نه، همه ش برمی گرده به مدیریت سرمایه، کنترل فردی (یعنی پایبندی به قوانین) و داشتن استاپ لاس. حجم ثابت ممنوع! ریسک ثابت، بله! بدون استاپ لاس شما نمی تونید ریسکتونو برآورد بکنید. با ریسک متغیر، روی کاغذ ممکنه سودده باشید، ولی در اجرا ضررده میشید. اینو همیشه یادتون باشه بچه ها: حجم ثابت اشتباه ترین نوع ترید کردنه. شما باید ریسکتون ثابت باشه. حتی استاپ لاس ثابت هم غلطه. مثلاً دیدم بعضیا میگن من استاپم همیشه بیست پیپه. اینم اشتباهه. استاپ شما باید تکنیکالی تعیین بشه. بر اساس ستاپ و استراتژی ای که دارید، باید استاپتونو مشخص بکنید. حجم معامله شما با توجه به فاصله نقطه ورود تا استاپتون (پیپ استاپ) تعیین میشه. یه معامله، یه سیگنالی که استاپش صد پیپه، نمی تونه حجمش با یه سیگنالی که استاپش پنج پیپه، یکسان باشه. پس استاپ شما و حجم شما همیشه باید متغیر باشه. بچه هایی که اینا رو ثابت می گیرن، همونایی هستن که تو بک تست می بینن نتیجه مثبته، رو کاغذ نگاه می کنن می بینن ستاپ و استراتژیشون جواب میده، ولی میان رو لایو بازار، حسابشون کال مارجین میشه یا به لیمیت ضرر روزانه می خورن. چرا؟ چون حجم و استاپشون اشتباهه. چی باید ثابت باشه؟ ریسک ورود به معامله تون باید ثابت باشه. مثلاً تصمیم می گیرید روی هر معامله، یک درصد از سرمایه تون رو ریسک کنید. حالا چه استاپ اون معامله ۵ پیپ باشه چه ۵۰ پیپ، شما باید حجمی رو انتخاب کنید که اگه استاپ خوردید، همون یک درصد ضرر کنید. مثال: یه معامله ای که استاپش پنج پیپه رو میای با یه حجمی (مثلاً یه دهم لات) وارد میشی، ریوارد مثلاً ده هم ازش می گیری (۵۰ پیپ)، پنجاه دلار سود می کنی. خب؟ ترید بعدی تو دوباره با همون حجم یه دهم لات وارد میشی، این یکی استاپش به جای پنج پیپ مثلاً سی پیپه. حالا به هر دلیلی تی پی تو بهت نمیده، میاد میره استاپتو میزنه، سی دلار ضرر می کنی. روی کاغذ عملاً شما یک ریوارد ده گرفتی و یک ریوارد منفی یک (استاپ). پس شما الان باید مثبت نه تا ریوارد باشی. ولی توی حسابت نگاه می کنی می بینی کلاً بیست دلار مثبتی. چرا؟ چون ریسک اونی که بهت ریوارد ده داده، نسبت به ریسک اینی که اومده استاپتو زده، یکسان نبوده. خیلی از بچه ها رو می بینی اینجوری میرن جلو. می بینی مثلاً وین ریت هشتاد نود درصد داره، بعد چهار درصد سود کرده! چرا؟ مشکل اینه که تی پی های خوب می گیره، ولی چون حجمش ثابته، یه استاپ که می خوره بخش زیادی از سودشو از بین می بره. ورود چند مرحله ای (میانگین گیری): ببینید، چند مرحله ورود نکردن یکی از آرمان های ما در تریده. اصلاً شما به عنوان یک تریدر نباید چند مرحله ورود بکنید. نقطه ورودت مشخصه، استاپتم مشخصه، چند مرحله چرا؟ اما موضوع اینه که در واقعیت خیلی از بچه ها هستن چند مرحله ای وارد میشن. می خوام برای اینا توضیح بدم که حداقل تکلیفشونو با خودشون بدونن. نکته اول: شماهایی که چند مرحله ای وارد میشین، تمام وروداتون با همدیگه یک ترید محسوب میشه. پس ضرر کلی تون باید به اندازه ضرر یک ترید باشه و دیدتون به سودتون هم باید به اندازه سود یک ترید باشه. نکته دوم: اگه قراره روی هر تریدت (یعنی مجموع ورودهای چند مرحله ای) یک درصد ریسک بکنی، اول باید سقف تعداد ورود برای خودت تعیین کنی (مثلاً ماکسیمم پنج بار). بعد اون یک درصد ریسک رو به تعداد ورودهات تقسیم می کنی (مثلاً پنج تا دو دهم درصد). نکته سوم و خیلی مهم: با هر ورود، حجمت ثابت نیست! هر چی فاصله نقطه ورودت تا استاپ کلی ت کمتر میشه، حجمت می تونه بیشتر بشه، طوری که اگه هر کدوم از اون ورودها استاپ بخورن، همون دو دهم درصد از ریسک کلی ت رو از دست بدی. یعنی دلاری که از دست میدی برای هر پله یکسان باشه، ولی حجم لات ها متفاوت میشه. نکته چهارم: ریوارد کلی رو بر اساس مجموع سودت در نظر می گیری. مثلاً اگه اندازه استاپ کلی ت ۲۵ دلار بوده و ریوارد سه می خواستی، وقتی مجموع سود پوزیشن هات شد ۷۵ دلار، همه رو با هم می بندی. حتی اگه بعضی از پله های بالایی تو ضرر باشن. هشدار مهم: بچه هایی که می خوان میانگین گیری کنن، وین ریتشون باید خیلی بالا باشه (بالای ۸۰ درصد). وگرنه روی کاغذ نتیجه می گیرن، در لایو بازار حساب ضررده میشه. اگر ستاپتون وین ریت بالای ۸۰-۷۵ درصد (در بک تست حداقل ۱۰۰۰-۲۰۰۰ سیگنال) نداره، حق میانگین گیری کردن و ورود چندگانه رو ندارید. روانشناسی معاملات، شناخت استراتژی و پایبندی به قوانین تعیین ریسک بر اساس عملکرد استراتژی: برای تعیین میزان ریسک در هر معامله، باید به بدترین حالت عملکرد استراتژی تون در بک تست نگاه کنید. مثلاً اگه ستاپ شما در بدترین حالت ۱۰ تا استاپ پشت سر هم بهتون میده، و لیمیت ضرر روزانه شما مثلاً ۵ درصده، شما نمی تونید روی هر ترید ۱ درصد ریسک کنید، چون ممکنه تو دو روز لیمیت بخورید. باید ریسک رو طوری تنظیم کنید (مثلاً سه دهم یا چهاردهم درصد) که حتی اگه همه اون ۱۰ تا استاپ هم بخورید، به لیمیت ضرر روزانه یا هفتگی تون نرسید. برعکس، اگه یه استراتژی ماکسیمم ۳ تا استاپ پشت سر هم داره، اون نباید بیاد چهاردهم درصد ریسک کنه. چون داره پتانسیل استراتژیشو هدر میده. اون می تونه مثلاً ۱.۵ درصد ریسک کنه. پس نمی تونید بپرسید فلانی چقدر ریسک می کنه، منم همونقدر ریسک کنم. ستاپ ها و شخصیت ها متفاوته. اولین باری که قانون شکنی می کنید: یادتون نره، اولین باری که از قوانین خودتون خارج شدید، طمع کردید، یا به قول یکی از بچه ها شیطون گولم زد ، همون تاریخ رو یادداشت کنید. اون تاریخیه که شما حساب رو کال کردید، لیمیت زدید یا ضرر بزرگ خوردید، حتی اگه این اتفاق دو ماه بعد بیفته. باعثش اون روز اول بوده. فرق تریدرهای سودده مستمر با بقیه: در مدیریت سرمایه، مدیریت ریسک و خودکنترلی (پایبندی به قوانین) خلاصه میشه. تنها تفاوت در اینه. وگرنه استراتژی و ستاپ با هرچی راحتی. فرقشون فقط در میزان سوددهی و ریسکیه که می تونید داشته باشید. شناخت عمیق از استراتژی: برای خودکنترلی به قوانین نیاز دارید. برای قوانین، نیاز به شناخت عمیق از استراتژیتون دارید. به جای اینکه از این شاخه به اون شاخه بپرید، اونی که دارید رو اونقدر عمیق بشناسیدش که مثل موم تو دستتون باشه. رفتارش رو بدونید. بدونید استراتژیتون کجا چیکار می کنه، کجا به چه شکلی رفتار می کنه. چه ماه هایی حالش بهتره، چه ماه هایی بدتره، چه روزهای هفته ای بهتره، چه روزهای هفته ای بدتره. چه زمان هایی براش می تونه بهتر باشه، چه زمان هایی براش سمه. وقتی اینقدر عمیق بشناسیدش، اون موقع با اون شناختی که ازش دارید می تونید یه سری فیلترهای شخصی براش ایجاد بکنید. مثلاً شاید استراتژی شما تو تایم لندن بهتر جواب میده، یا نیویورک، یا اصلاً تو بازار رنج آسیا. اینکه ۹۰ درصد دنیا تو نیویورک ترید می کنن دلیل نمیشه. اگه استراتژی شما تو آسیا حالش خوبه، برید تو آسیا ترید کنید. شاید استراتژی شما تو کیل زون ها (ساعات اولیه بازگشایی بازارها با نقدینگی بالا) خوب جواب میده چون به روند و نقدینگی وابسته است. خب تو همون یک ساعت و نیم اولیه لندن و نیویورک کار کنید. شاید برعکس، استراتژی شما نمی تونه تغییر روند اولیه رو بگیره ولی در جهت روند خوبه. خب صبر کنید روند شکل بگیره، دو سه ساعت بعد از بازگشایی بازار ترید کنید. همه اینا برمی گرده به حال ستاپ شما. استفاده از ژورنال بک تست: توی کانال ها و منابع آموزشی، معمولاً ژورنال های بک تست خوبی پیدا میشه که بهتون کمک می کنه عملکرد استراتژی تون رو تو سشن های مختلف، ساعت های مختلف، نمادهای مختلف، تاریخ ها، ماه ها و هفته های مختلف بررسی کنید و گزارش بگیرید. اصرار روی یک نماد خاص نداشته باشید: اگه با یه نمادی مثل داوجونز یا نزدک ارتباط برقرار نمی کنید، مجبور نیستید چون بقیه ترید می کنن شما هم ترید کنید. برید سراغ نمادی که به سبک و استراتژی و شخصیت خودتون می خوره. اگه بک تست شما روی یورو/پوند عالی جواب میده، چه ایرادی داره همونو کار کنید؟ شما قراره سود کنید، مگه مهمه با چی سود می کنید؟ بهینه سازی استراتژی به جای تعویض مداوم: سعی نکنید چیزی که می خواید رو در استراتژیتون ببینید. سعی کنید اون چیزی که استراتژیک هست رو ببینید. اگه سه ماه بک تست می گیرید و نتیجه نمیده، ولش نکنید برید دنبال یه چیز دیگه. هر بار که استراتژی عوض می کنید، شش تا نه ماه خودتونو عقب میندازید. به جاش بیاید ریزبین تر نگاه کنید: اگه ساعت هاشو محدود کنم چی؟ نمادشو عوض کنم چی؟ پارامترهای اندیکاتور رو تغییر بدم چی؟ یه فیلتر اضافه کنم چی؟ انواع مختلف نواحی (اردر بلاک، اسپانسر، گپ و...) رو تست کنید. تشخیص الگوهای ضرر در بک تست: گاهی تو بک تست متوجه میشید مثلاً اگه دوشنبه و سه شنبه تون منفی بود، به احتمال زیاد بقیه هفته هم منفیه. خب اون هفته رو ترید نکنید. ضرر نکردن خودش نوعی سوده. یا مثلاً می بینید اگه سه تا استاپ خوردید و چهارمی هم استاپ شد، دیگه تا ۲۰ تا استاپ هم میره. خب لیمیت روزانه ذهنی خودتون رو سه تا استاپ بذارید. اگه چهارمی تی پی شد که هیچی، اگه چهارمی هم استاپ شد، ببندید برید دنبال زندگیتون. اینا چیزاییه که تو بک تست و شناخت استراتژی دستتون میاد. تارگت سود روزانه برای جلوگیری از اورترید: مخصوصاً برای کسایی که به عنوان منبع درآمد بهش نگاه می کنن، برای خودتون تارگت سود روزانه در نظر بگیرید. مثلاً اگه استراتژی شما در حالت نرمال ۱ درصد سود میده و در حالت عالی ۴ درصد، شما بیاید لیمیت روزانه خودتون رو بین ۱ تا ۲ درصد تعیین کنید. اگه روز نرمال بود که ۱ درصد رو گرفتید و رفتید. اگه روز بهتر بود، به همون ۲-۲.۵ درصد که رسیدید، سیستم رو خاموش کنید و برید. ما معتادیم به چارت! وقتی بشینی جلوی چارت، نمی تونی خودتو کنترل کنی که ترید نکنی. هر چقدر هم آدم محکمی باشی، بالاخره یه جا وسوسه میشی و دقیقاً همون تریدی رو می زنی که قراره استاپ بشه. جمع بندی و سخن پایانی خلاصه خواستم بگم به خودتون فشار نیارید. اگر نتیجه نمیده، اگر نمیشه، واسه همه گاهی نمیشه. الان، در این شرایط خاص بازار، منطقیه که نشه. نگران نباشید، ناراحت نباشید. اشکال از شما نیست. الان بازار ماهیتش اینجوریه. اونایی که می بینید تو این یکی دو ماه اخیر (دوران کم نقدینگی انتخابات) سودهای خیلی خوب می کنن، کسایی ان که تو اون شش هفت ماه آینده که بازار روند می گیره، احتمالاً یا یر به یرن یا سوداشون کمه. الان بهشت اوناست، تو پنج شش ماه آینده بهشت شما میشه. نگران نباشید. وضعیت همه همینه. همه مون یه شکلیم و هیچ فرقی با همدیگه نداریم. امیدوارم که این صحبت ها به دردتون خورده باشه. اگه سؤالی چیزی داشتید، تو کامنت ها بپرسید. قول نمیدم به موقع، ولی هر وقت آزاد بشم، میشینم و جوابتون رو میدم. روزتون بخیر و خدانگهدار.

آموزش/1/17/2025


صفحـه 2 از 2

با ما، بهترین باشید

هر آنچه برای موفقیت نیاز دارید؛ آموزش‌های حرفه‌ای، استراتژی‌های طلایی، تحلیل‌های دقیق و ابزارهای پیشرفته
فقط کافیست خواسته خود را با ما در میان بگذارید

درخواست دهید